“تفریحالمسائل” هادی خرسندی کتابی است که در برابر “توضیحالمسائل” آیتالله خمینی به طنز نوشته شده است. اسد سیف، نویسنده و منتقد ادبی، نگاهی انداخته است به این آخرین اثر طنزپرداز معاصر.
در مذهب شیعه مرجع تقلید را جایگاهی ویژه است. این شخص از نظر فقهی به مقامی دست یافته که با انتشار “توضیحالمسائل” و یا “استفتائات” مجتهدی “جامعالشرایط” میشود و شیعیان در غیبت امام زمان، در احکام شرعی به وی رجوع کرده، از او اطاعت میکنند.
تقلید به معنای قلاده است؛ گردنبندی که بر گردن حیوانات میبندند تا رفتن آنان را به کنترل درآورند. مرجع تقلید اما بیآنکه قلادهای بر گردن کسی ببندد، بندگان را به فرمان خویش درمیآورد.
از زمان صفویه با پیدایی شهرها روحانیت نیز متمرکزتر شد. به نظر میرسد که درجات روحانیت از همین زمان، از طلبه تا آیتالله، طبقهبندی شده باشد. و در این میان آیتالله کسی است که در مقام روحانیت، نشان از خدا دارد. از میرزای قمی (۱۲۰۰-۱۲۶۶ قمری) به عنوان نخستین مرجع تقلید نام میبرند. نخستین فتوا نیز در “جنبش تنباکو” از سوی میرزای شیرازی صادر شد. آیتالله بروجردی در این میان نقش بزرگی در به سامان درآوردن روحانیت داشت. نخستین “توضیحالمسائل” نیز به سال ۱۳۳۵ توسط علامه کرباسچیان منتشر شد که در واقع مجموعهای از فتواهای آیتالله بروجردی بود.
مرجع تقلید همیشه از مصونیت سیاسی نیز بهرهمند است. احترام به روحانیون تراز اول کشور در نخستین قانون اساسی کشور نیز آمده است. در این راستا در پی بازداشت روحالله خمینی در سال ۱۳۴۲ به دنبال حوادث قم، در مرداد همین سال ۲۲ تن از روحانیون قم و مشهد که نام آیتالله شریعتمداری نیز در میان آنان بود، برای نجات خمینی از زندان، در نامهای به شاه مرجعیت خمینی را یادآور شدند. همین نامه آزادی و تبعید او را نتیجه شد.
هادی خرسندی از مشهورترین طنزنویسان معاصر ایران است. طنزنویسی را از “توفیق” شروع کرد و پیش از انقلاب در روزنامه اطلاعات طنز مینوشت. در لندن بود که انقلاب شد. در همراهی و همدلی با انقلاب به ایران بازگشت تا در فضایی آزاد بنویسد. خلاف انتظار، خود را اینبار نه در برابر سانسورچیان شاه، بلکه در برابر حزبالله دید. او در نخستین شعر خویش، “اسم شب”، تمامی وعدههای خمینی را توخالی یافت. از “گرگ” و “روباه” و “شب زور” و “سیاه” نام برد که “نان” و “آزادی” و “آفتاب” را هدف قرار دادهاند و هشدار داد: «اجل گرت امشب امان دهد / باش تا صبح دولتت بدمد.»
هنوز چند طنز بیشتر از او در کیهان و اطلاعات منتشر نشده بود که شعار “هادی خرسندی اعدام باید گردد” حزبالله در برابر دفتر روزنامه کیهان شنیده شد. خرسندی فروردین سال ۵۸، در دومین ماه از پیروزی انقلاب، مجبور شد به زندگی مخفی روی آورد و مدتی بعد به ناگزیر کشور را ترک گوید.
طنزنویسان در ایران بعد از انقلاب پنداری شامهای تیزتر داشتد و زودتر از دیگران صدای “فاشیسم مذهبی” را شنیدند. “آهنگر” با مسئولیت منوچهر محجوبی از “مثلث بیق” نوشت، به زنجیر و گُرز حزبالله و خفقانی که از راه میرسید اعتراض کرد و از مردمی نوشت که بسیار سریع در حال تعویض ماسک برای چهره خویش بودند. “آهنگر” نخستین نشریهای بود که از سوی دادستانی ممنوع شد. محجوبی نیز بسیار سریع مجبور به ترک کشور شد و به هادی خرسندی در لندن پیوست که از همان نخستین ماه تبعید نشریهای به نام “طاغوت” را منتشر میکرد.
“اصغرآقا” به زودی جانشین “طاغوت” شد که به احتمال نخستین نشریه تبعیدی بود. محجوبی نیز انتشار “آهنگر در تبعید” را آغاز کرد. این دو سالها همکار هم ماندند. محجوبی در ۱۳۶۸ درگذشت. هادی خرسندی اما ماند و همچنان مینویسد. اگرچه تا کنون ۳۲۰ شماره از “اصغرآقا” منتشر شده، ولی او خود را به آن محدود نکرد. از تمامی ابزار مدرن استفاده کرد تا صدای اعتراض خویش را رساتر از پیش بلند کند. گاه نویسنده و بازیگر تئاتر شد، گاه کابارتیست. گاه سخنرانی کرد و شعر خواند و زمانی نیز “خرسندیاپ کمدی” و “استنداپ کمدی” را راه انداخت تا بگوید و بخنداند و به فکر وادارد. استفاده او از ابزار مدرن برای به خدمت درآوردن آنها، کاری ستایشبرانگیز است. زمانی نقالان و پردهداران روایتگری میکردند، و زمانی عارف شعری میسرود و بعد آن را به ترانه میخواند و زمانی دیگر نیز مارک تواین در آنسوی جهان مردم را دور خویش جمع میکرد تا برایشان داستان بخواند. خرسندی نیز با چنین تجربههایی، راه خود را برای بیان تولیدات خویش به درستی یافته است.
آنچه خرسندی تولید میکند، بسیار سریع از طریق دنیای مجازی پخش میشود. کارهای او در یوتیوب بیش از صدهزار بیننده دارد. به جرأت میتوان او را موفقترین طنزنویس معاصر ایران محسوب داشت. این را نیز باید گفت که بر اساس اسناد دادگاه میکونوس، خرسندی نخستین فردی است که فتوای قتل او را صادر کردند و نام او همچنان در صدر سیاههای قرار دارد که قرار است کشته شوند.
“تفریحالمسائل” آخرین اثر خرسندی است که نشر باران در سوئد آن را منتشر کرده است. خرسندی در “تفریحالمسائل” که “مثنوی بکارت” نیز زیرعنوان آن است، با دُم شیر بازی کرده است. در هر صفحه از این کتاب، ابتدا پاسخهای خمینی را در برابر پرسشهای فقهی از کتاب “توضیحالمسائل” آورده و سپس به نیش و نوشی طنازانه از تهی بودن چنین افکاری مینویسد. خرسندی در برابر خمینی فتواهای خویش را یک به یک صادر میکند تا شادی و تفریح و خنده را که بایسته هستیست، در برابر دروغ و ریا و کهنگی فکر و فرامین مرگ و نیستی بگذارد؛ همان فرامینی که قرار بود از ایران بهشت روی زمین بسازد. خرسندی از لابهلای کتاب خمینی چهره دیگری از تفکری را نشان میدهد که او آن را نمایندگی میکرد.
همانطور که شاهنامه حاصل سی سال کار فردوسی است، خرسندی نیز این اثر را حاصل سالها کار خود میداند و به پیروی از او در ابتدای کتاب مینویسد: «بسی حال کردم در این یک دو سال/ به عشق شما مردم اهل حال/ پی افکندم از طنز کاخی جدید/ بیائید داخل، که خوش آمدید…!»
خرسندی تأکید دارد که «کتاب تفریحالمسائل نگاهی طنزی و تفریحی دارد و جز به آثار آیتالله خمینی به هیچ کتاب مذهبی نظر ندارد. تمامی نقلقولها دقیقاً از تألیفات ایشان است.»
خرسندی افشاگری میکند و بیهیچ ترسی “زبان سرخ” در کام میچرخاند: «خلاف تصور عامه، مسائل این کتابها، فقط مربوط به امور سکسی و موارد جنسی و ابزار پایینتنه و بول و غایط نیست. حضرتشان در راستای احکام پیشینیانشان، در مورد نماز و روزه و طهارت و حج و اجیر کردن انسان و پیدا کردن جواهر در دریا و شکار حیوانات و قورت دادن مگس و ماهیگیری و فرار کردن اسبی که فروخته شده و تنقیه کردن و پیدا شدن گنج در شکم حیوانی که خریداری شده و نماز خواندن در سفینه فضایی و کشتن روباه و…احکام دقیق صادر فرمودهاند.»
“توضیحالمسائل” نگاه به مرگ دارد. با شایستها و ناشایستها، با ثوابها و گناهها میکوشد کولهباری برای مؤمن فراهم آورد تا در دنیایی دیگر از جهنم نجات یافته، در بهشت به شادی در آغوش حوریان و غلمانها عمر جاودان یابد. خرسندی اما جهان موعود را دروغ و ریا میداند و خیاموار خواننده را به لذت و تفریح در جهانی که هست، دعوت میکند.
“توضیحالمسائل” از کتابهای ممنوعه بود در زمان حکومت شاه. به وقت انقلاب نیز فکر نکنم حتا یکدرصد جامعه از آن اطلاع داشتند. کتابی بود غیرقابل مصرف. آنگاه مطرح شد که روحانیون از ارکان حکومت شدند. خرسندی در همین راستاست که پس از خواندن آن مینویسد: «کتاب توضیحالمسائل خندهدار بود، گریهدار بود، حیرتآور بود.»
حال چه بخواهیم و چه نخواهیم، همینها بخشی از فرهنگ ماست. خرسندی خود آگاه بدان است. او نمیکوشد چون بسیاری از مخالفان حکومت، خمینی را اجنبی بنامد و تأثیر اسلام را بر فرهنگ ایران نادیده بگیرد. به درستی میسراید: «ایرانیم و شاه و خمینی ثمراتم/ من عامل تکثیر ژن این حضراتم/ انگار که آن شب سرشتند گلم را/ مانده می آنها ته پیمانه ذاتم.»
“تفریحالمسائل” آخرین تیر ترکش هادی خرسندی نیست. او پنداری در پی انتشار هر اثری، تازه سماع خویش بر زمین انسانها را آغاز میکند؛ همچنان پابرجا و با قلمی در گردش.