روستای گرزه دیگر روی نقشه وجود ندارد. تا چند سال پیش اگر میشد این بندر را در شرق استان هرمزگان یافت، حالا چند سالی است که با آمدن بندری تازهتاسیس، این نام از روی نقشه محو شده است.
گرزهنشینان، از اواسط دهه هشتاد بود که یکباره با این همسایه جدید مواجه شدند. همسایهای که با نام درخشان «بندرآفتاب» آمده بود تا فقط یک اسکله تاسیس کند، با عنوان اولین بندر خصوصی کشور، ماندگار شد؛ بندری که از زمینی خالی در مجاورت روستا بهوجود آمد و عیارش نه در استفاده از دریای بکر این منطقه، بلکه در نزدیکیاش به جزیره کیش و حمل و نقل مسافر و جابهجایی خودرو است. این ویژگی باعث شده است تا ناشناختهترین بندر کشور، در طول نزدیک به یک دهه به چنان مرتبهای برسد که علاوه بر اسکله و گمرک، حالا سودای مسکونی شدن را نیز با احداث شهرکی در سر داشته باشد، که گفته میشود اغلب ساکنانش را مردم تهیدست جزیره کیش تشکیل خواهند داد؛ بومیانی که با عنوان «خانوارهای بیبضاعت»، زندگی در جزیره رویایی از آنها سلب میشود و محکوم به ترک خاک خود هستند.
بومیزدایی از جزیره کیش
جابهجایی بومیان کیش، امر تازهای نیست. پیش از آن که پاساژها و مراکز اقامتی گردشگری در گوشه و کنار جزیره بنا شوند، این بومیان بودند که در این زمینها مشغول زندگی بودند. اما زمینها با گذشت زمان از آنها خریداری شد تا اندک اندک به بیرون شهر رانده شوند. محله «صفین»، یادگار این کوچ اجباری است و بومیزدایی آشکاری که ریشههای آن مشخصا در پیشرفت روزافزون کیش نهفته بود. بومیان جایی در این پیشرفت پرزرق و برق نداشتند و در نهایت، مغلوب هتلها و پاساژها، این ستونهای جذاب گردشگری شدند.
سازمان منطقه آزاد کیش که جلب گردشگر و سرمایهگذاران داخلی و خارجی در اولویت برنامههایش قرار دارد، زمینهای بومیان را خریداری کرد تا آنها روز به روز از کانون جزیره دورتر شوند و از چشم این تحول چشمگیر پنهان بمانند.جابهجایی دوم بومیان از اواسط سال گذشته بود که کلید خورد. این بار اما نه به محلهای حاشیهای در جزیره خود، بلکه به جایی خارج از جزیره که برای آنها در نظر گرفته شده بود. در خردادماه سال گذشته، زمزمههایی مبنی بر ساخت شهرکی در جزیره آفتاب تحت عنوان «طرح جامع شهرک مسکونی و گردشگری» منتشر شد که تناقضی بزرگ در خود داشت. از سویی، عنوان گردشگری را یدک میکشید، و از سویی برای فرودستان ساخته میشد. به گفته استاندار وقت هرمزگان، هدف این پروژه تأمین نیاز مسکن اقشار شاغل و ساکن در جزیره کیش خواهد بود که دارای درآمد متوسط یا پایین هستند. طبق آن طرح، شهرک مزبور با مساحت ۸۵ هکتار، قرار است جمعیتی نزدیک به ۱۰ هزار نفر را در خود جای دهد، و عاقبت در اردیبهشت ماه امسال، هدف از ساخت آن یاری رساندن به اقشاری اعلام شد که گویا از پس هزینههای مسکن خود در جزیره کیش برنمیآیند. این اقشار کمدرآمد، عمدتاً از بومیان جزیره هستند و به گفته مسئولان سازمان منطقه آزاد کیش، توان پرداخت هزینههای سنگین زندگی در کیش را ندارند.
«اختراع» بندر آفتاب
نخستین بار، در فروردین ماه سال ۱۳۸۵ نام بندرآفتاب در رسانهها منتشر شد. در اطلاعیهای از سوی مدیرعامل شرکت مدیریت و توسعه بنادر و فرودگاه کیش، اعلام شد که «بندرآفتاب» هنوز برای انتقال مسافران جشنواره تابستانی کیش آماده نیست. اما بندرآفتاب کجا بود؟
تا اوایل دهه هشتاد، «بندرآفتاب» زمینی تهی و خشک بود که در مجاورت روستای گرزه واقع شده بود و تابلویی خبر از احداث چیزی به نام بندرآفتاب میداد؛ ناشناختهای که بومیان زیاد به آن توجهی نداشتند و باور نداشتند که روزی این بندر، منطقه گرزه را در خود خواهد بلعید که تنها جرمش، نزدیکی بیش از اندازهاش به جزیره کیش بود. «لندینگ کرافتها» به دلیل این نزدیکی، خیلی راحت قادرند مسافران و گردشگران را با وسایل نقلیهشان در کمترین زمان ممکن، به جزیره رویایی برسانند. پیش از این، بنادر پهل، لافت، لنگه، و چارک این مسئولیت را برعهده داشتند، اما بندرآفتاب به دلیل عمق مناسب و نیز نزدیکی ۱۸ کیلومتری، محل مناسبتری برای رسیدن به کیش بود. آن بندر در نهایت در اسفندماه ۱۳۸۶ به دست شرکت سرمایهگذاران کیش، به عنوان مجری بندر آفتاب، زاده شد تا توسعه و ساختوساز شتابزدهای که بدون در نظر گرفتن جوانب زیستمحیطی و اقلیمی منطقه شکل گرفته بود، ادامه یابد. این در حالیست که مناطق ساحلی به دلیل ویژگیهای طبیعی و زیستگاههای وابسته، از حساسیتهای بالایی برای ساخت اسکله و موجشکن برخوردارند و کوچکترین تغییری در این بافت، حیات دریایی جانداران آبزی را با خطری مهلک روبهرو خواهد کرد. احداث این بندر خصوصی، صید سنتی ساحلنشینان گرزه را نیز دچار مشکلاتی کرده و باعث از بین رفتن صید سنتی ماهی ساردین شده است. بندری که در حین ساختش وعده سودرسانی به مردم محلی گرزه داده بود، نه تنها یاریرسان آنها نشد، بلکه زندگی عادی آنان را نیز مختل کرد و اکنون با ساخت شهرک ده هزار نفری در آن، تغییراتی بیش از پیش را شاهد خواهد بود.
جزیرهنشینان بدون جزیره
از سال ۱۳۶۱ که کیش به عنوان نخستین منطقه آزاد اقتصادی کشور برگزیده شد تا به امروز، این جزیره از رشد جمعیتی بالایی برخوردار بوده است. جزیرهای که اساسش بر پایه تجارت و گردشگری استوار شده است، میزبان مهاجرانی شد که اغلب برای فعالیتهای اقتصادی راهی آن میشدند. براساس نتایج سرشماری ۱۳۹۵، تنها ۱۵ درصد جمعیت کیش، یا همانا کیشوندان را بومیان جزیره تشکیل میدهند. آنان که زمانی اکثریت ساکنان آن ناحیه بودند، به مرور زمان به اقلیتی در جزیره تبدیل شدند که در جایگاه جماعتی به عقب رانده شده، از ثروت سرشار موجود در آن سهمی ناچیز دارند و سهم آنان از مشاغل اداری نیز پایین است.بهکارنگرفتن و استخدام نکردن نیروی انسانی تحصیلکرده بومی و استفاده از نیروی کار وارداتی از سایر استانها، سبب شده است تا برای بومیان، امید به زندگی بهتر از این طریق نیز از دست برود و این نیروی جوان، وادار به مهاجرت شوند تا بومیان تنهاتر از گذشته شوند و فاصله اجتماعی میان آنها و مهاجران افزایش یابد. همین فاصله، سبب شده است تا به بهانه آن و نیز گرانی ناشی از دوران همهگیری کرونا و ناتوانی در پرداخت بهای مسکن و آب و برق، بومیان به سمت کوچ و شکلی از مهاجرت اجباری هل داده شوند که تغییر بافت جمعیتی در بلوچستان را به یاد میآورد که برنامهاش در سالهای آغازین دهه ۹۰ اعلام شد: طی پانزده سال، و با انتقال ده میلیون نـفر از سـایر نقاط ایران.
سیاست جمعیتزدایی بومیان در جزایر اما در حالی صورت میگیرد که آیتالله خامنهای، اردیبهشت ماه سال گذشته دستور مسکونی شدن جزایر را مهر کرده بود و مشخص نیست که این مسکونی شدن، چرا بومیان و فرودستان را بیرون از خود میبیند. جزیرهای که زمانی همپای هرمز، محل زندگی تمامی اقوام از هر طبقهای بود، حالا دستبهکار جداسازی طبقاتی مردمی شده است که جرمشان اگر صرفا بومی بودن هم نباشد، بدون شک فقری است که «منطقه آزاد» خود بانی آن بوده است، اما دوست ندارد آن را در کنار مراکز پر زرق و برق خود ببیند..