نمایش انتخابات آخوندی به پایان رسید و روحانی از صندوق بیرون آمد۰ همان گونه که از ماه ها پیش در نوشته هایم، از جمله در “مرگ رفسنجانی و پیامد های آن فرصتی برای آزمودن نظریه رایج در باره جناح های جمهوری اسلامی” و نیز در “خیمه شب بازی انتخابات آخوندی با بازیگری میانه روها و تندروها” استدلال کردم، این نتیجه قابل پیش بینی بود چرا که این همان چیزی است که دستگاه ولایت فقیه برای جان به در بردن از بحران های مرگبار منطقه ای و بین المللی به آن نیاز مبرم داشت۰ این نمایش و رویدادهای همراه آن اما دربردارنده درس های مهمی در باره ماهیت و وضعیت امروز دستگاه حاکم بر ایران، میزان پایگاه مردمی آخوندها، و جایگاه و کارکرد محوری عنصر فریب و نیرنگ در استمرار این دستگاه اهریمنی است۰ آن چه در پی می آید تحلیلی از مهم ترین درس هایی است که به باور نگارنده می توان از این رویداد آموخت۰
الف) جناح های رنگارنگ آخوندی که در ظاهر با هم در گیر جنگند در واقع در هماهنگی کامل با یکدیگرند۰
اگر دعوا و جنگ جناح ها جدی می بود، پس از مرگ رفسنجانی که ستون اصلی جناح “میانه رو” به شمار می آمد، و از آنجا که پیش از آن هم بیشتر مراکز قدرت در اختیار “تندروها” بود، این جناح اساسأ نباید بختی برای برنده شدن در بازی ریاست جمهوری می داشت۰اما از آن رو که دعوای جناح ها تنها بازی فریب کارانه است، نیز از آنجا که در شرایط گرفتاری در بحران های منطقه ای و بین المللی دستگاه ولایت فقیه به ادامه بازی میانه روی نیاز مبرم داشت، آخوندها همه مقدمات لازم را برای انتخاب دوباره روحانی فراهم کردند از جمله حذف هر نامزدی که بالقوه ممکن بود برنامه از پیش تعیین شده را بر هم بزند که نمونه برجسته آن بازی ندادن احمدی نژاد بود، تا باقی گذاشتن نامزدهایی برای رقابت با روحانی که هیچ یک کم ترین جاذبه شخصی نداشتند و آشکار بود که رقیب جدی نیستند۰
ب) اول شدن جمهوری اسلامی در مسابقه یک نفره با خودش
با توجه به یک دست بودن و هماهنگی دستگاه ولایت فقیه که در بازی انتخابات اخیر به روشن ترین وجهی آشکار بود، باید گفت جمهوری اسلامی بار دیگر در یک مسابقه و رقابت یک نفره با خودش اول شد! منظورم از نبودن رقابت و مسابقه یک نفره البته این نیست که هیچ رقیب جدی بیرون از دایره پیروان ولایت فقیه همچون نامزدی از مجاهدین در این انتخابات شرکت نداشت، چرا که بدیهی است دستگاه ولایت فقیه که در سال ۱۳۵۸ و در اوج محبوبیت خمینی و در هراس از اقبال گسترده عمومی به مسعود رجوی ناچار شد قاعده بازی را بر هم زند تا از انتخاب نامزد مجاهدین پیش گیری کند، با ته کشیدن سرمایه های مردمی ش پس از سی و هشت سال سرکوب و شکنجه و اعدام ،در سال ۱۳۹۶ نه تنها توان رقابت با رقیبی در اندازه مسعود رجوی را ندارد که هیچ، این دستگاه منفور حتی قادر نبود با رقیبانی “غیر جدی” همچون غیر خودی هایی که در انتخابات ثبت نام کردند مسابقه دهد چرا که می ترسید شاید اکثریت ناراضی از حکومت در پشتیبانی از آن غیر خودی یک صدا شده و برنامه از پیش تعیین شده برای این انتخابات را بر هم زنند۰ این همه بدان معناست که نتیجه انتخابات نشان دهنده کم ترین پایگاه مردمی دستگاه ولایت فقیه هم نیست، امری که از دید سیاست مداران اروپایی و آمریکایی پنهان نمانده و موجب شد که انتخابات اخیر در ایران را قلابی و فاقد اعتبار بنامند۰
ج) نقش محوری عنصر فریب و نیرنگ در نمایش انتخابات
در این واقعیت تردیدی نیست که دستگاه ولایت فقیه فاقد پشتوانه مردمی است و نیاز به سرکوب برای ادامه بقا ویژگی ثابت آن است۰اما از آنجا که جمهوری اسلامی، همان گونه که در نوشتارم با عنوان “خیمه شب بازی انتخابات آخوندی با بازیگری میانه روها و تندروها” استدلال کرده ام، به شرکت مردم در انتخابات نیاز دارد، دستگاه فریب و نیرنگ نیز که عنصر جدایی ناپذیر دستگاه ولایت فقیه است برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی نقش کلیدی داشت۰ فریب و نیرنگ در دوره های مختلف به شکل های گوناگون از سوی جمهوری اسلامی به کار گرفته شده است۰ نکته جالب توجه تغییر نوع فریب به کار گرفته شده در دهه های اخیر است۰ بیست سال پیش که دستگاه ولایت فقیه برای جستن از خطر همگرایی اروپا و آمریکا در برابرشان و نیز به دلیل هراس از سرنگونی به دنبال قیام های مردمی در شهرهای بزرگ در نیمه نخست دهه هفتاد خورشیدی به روی کار آوردن رئیس جمهوری “اصلاح طلب” نیاز داشت خاتمی را با وعده جامعه مدنی و چند صدایی، رعایت حقوق و آزادی ها، و احقاق حقوق پایمال شده به مردم ناراضی فروخت۰ به عبارت دیگر، امید به فردایی بهتر و اعاده حقوق و آزادی ها دستاویز فریب و نیرنگ آخوندها و دستگاه تبلیغاتی شان در سال ۱۳۷۶ بود۰خاتمی و جریان “اصلاح طلبی” به عنوان بدیل و جایگزین برای تغییر وضع موجود، و در برابر نیروهای اصیل مقاومت که مبارزه را چاره کار می دانستند، به مردم معرفی می شدند۰
این بار اما دستگاه نیرنگ آخوندی به خوبی می دانست که حنای این گونه فریب ها برای مردم ناراضی رنگی ندارد برای همین هم دیگر از شعارهای شیک جامعه مدنی و آزادی و حقوق انسانی یا حتی عمل به قانون اساسی در ترغیب مردم ناراضی استفاده نکردند۰ به جای آن، محور اصلی بیشتر نوشته ها و سخنان مأموران جمهوری اسلامی در درون و بیرون مرزها ترساندن توده ناراضی از پیامدهای روی کار آمدن رئیسی بود۰دیگر نه از رعایت حقوق و اعاده آزادی ها سخنی در میان بود و نه امید به فردایی بهتر۰ سقف فریب مؤثر این بار ایجاد این ترس همگانی بود که نباید بگذاریم رئیسی رئیس جمهور شود چرا که اگر مردم رأی ندهند “خامنه ای و سپاه” می خواهند با روی کار آوردن رئیسی ایران را به کره شمالی یا لیبی و سوریه تبدیل کنند۰ بگذریم از این که کدام ماده شیمیایی قرار بود ایران را به آن کشورها تبدیل کند و این که اساسأ مگر خامنه ای و سپاه خوشی زده زیر دل شان و به شان بد می گذرد که بخواهند دستی دستی کره شمالی شوند! در همین راستا بود که تبلیغ می شد اگر رئیسی بیاید وقوع جنگ حتمی است، پس برای پیش گیری از جنگ باید به روحانی رأی داد۰ گذشته از این که از استدلال یا چیزی شبیه آن در این مورد هم خبری نبود و تنها به شکل رگباری از سخنان و نوشته های مشابه در همه رسانه های فارسی زبان دیده و شنیده می شد، تمرکز تبلیغات چی های دستگاه ولایت فقیه بر هراس افکنی در دل مردم، به جای رویکرد کهنه و نخ نمای امید به تغییر از درون نظام، برای ترغیب اکثریت ناراضی به رفتن پای صندوق های رأی بود۰
د) این واقعیت که دستگاه ولایت فقیه بخشی از توده ناراضی را به صندوق رأی کشاند نشان قدرت نیست۰
در نبود آمار و ارقام قابل استناد و اتکأ نمی توان با اطمینان گفت که چند درصد از ایرانیان در انتخابات شرکت کردند۰ اما تردیدی هم نیست که بخشی از ایرانیان ناراضی به خیال پیش گیری از روی کار آمدن گزینه بدتر و در گرفتن جنگ، در انتخابات شرکت کرده و به گزینه بد رأی دادند۰جدای از شمار واقعی ایرانیانی که در انتخابات شرکت کردند، نفس همین امر که هنوز پس از چند دهه حاکمیت سراپا فساد تباهی و جنایت پیروان ولایت فقیه بر میهن و نیز با وجود فریب کاری های تکراری آخوندها و تبلیغات چی های شان در راه انداختن بازی “بد و بدتر” هنوز هستند ایرانیانی که از همان سوراخ برای چندمین بار توسط افعی های ولایت فقیه گزیده می شوند و فریب خورده و به یکی شان رأی می دهند تا آن دیگری شان انتخاب نشود جای افسوس دارد۰این امر البته چندان جای شگفتی ندارد چرا که اگر حاکمیت استبداد بر ایران به اعتلای فکری و اخلاقی جامعه می انجامید شگفت می بود۰ این امر به معنای قدرت دستگاه اهریمنی ولایت فقیه هم نیست بلکه بیش از هر چیز نتیجه نزدیک به چهار دهه حاکمیت استبداد بر مردم است که اندیشه و اخلاق را به تباهی می کشد۰این بدان معناست که مشارکت بخشی از ایرانیان در نمایش انتخابات نشانه ای از انحطاط اندیشه و اخلاق در ایران تحت حاکمیت آخوندهاست، نه نشانه ی قدرت و قوت دستگاه ولایت فقیه۰
ه) گام نخست هر تغییر واقعی در ایران سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه است۰
بنا بر آن چه در بند فوق آمد، انحطاط اندیشه و اخلاق در ایران نتیجه و حاصل نزدیک به چهار دهه حکومت دستگاه ولایت فقیه بر ایران است۰ باور رایجی در میان ایرانیان هست که چون گرفتاری ها و مشکلات ایران ریشه های فرهنگی دارند برای اصلاح آنها باید به کار فرهنگی بسنده کرد۰ اما اگر بپذیریم که این استبداد و حکومت دروغ و ریا است که اندیشه را تباه کرده و اخلاق را می میراند، نخستین گام برای بهبود اوضاع باید تلاش برای سرنگونی دستگاه ولایت فقیه باشد که علت غائی گرفتاری ها در عرصه فرهنگ نیز هست۰
و) نیروهای مقاومت از این آزمون سربلند بیرون آمدند۰
همه نیروهای آزادی خواهی که با درک درست شرایط و با تحریم نمایش انتخابات به مسئولیت خود عمل کردند را باید ستود۰ این امر که بخشی از مردم به تحریم انتخابات نپیوستند گناه نیروهای مقاومت نیست۰ ظاهرأ استدلال کسانی که از این بابت بر نیروهای مقاومت خرده می گیرند این است که چون همه مردم انتخابات را تحریم نکردند فراخوان به تحریم شکست خورده است۰اساسأ وظیفه نیروی محوری مقاومت در چنین شرایطی آگاهی بخشی و روشنگری و فراخوان به شرکت نکردن در نمایش رژیم بود که به درستی انجام شد۰ دلیل همراه نشدن همه مردم با فراخوان مقاومت را باید در جاهای دیگر و مهم تر از همه در انحطاط پیش گفته جست و جو کرد۰ در همین راستاست که ادعای شکست نیروهای مقاومت در جریان این انتخابات نیز ادعایی بی بنیاد است چرا که مگر مثلأ سازمان مجاهدین خلق نامزدی در انتخابات داشت که در رقابت با نامزد رژیم شکست خورد؟ آیا پیروزی آخوندها در مسابقه یک نفره با خودشان امر غیر منتظره و غیر مترقبه ای بود که باید به جهت آن یقه مقاومت را گرفت؟ البته که نه۰اما وزن و جایگاه واقعی مجاهدین و دیگر نیروهای مقاومت را تنها در یک انتخابات آزاد می توان سنجید، امری که تا ولایت فقیه بر سر کار است به آن تن نخواهد داد ۰
سخن پایانی
همان گونه که پیشتر در نوشته هایم استدلال کرده بودم، از صندوق در آمدن روحانی در این انتخابات کاملأ قابل پیش بینی بود۰ نیاز دستگاه ولایت فقیه به ادامه بازی میانه روی بیش از هر چیز به تغییر سیاست ایالات متحده در برابر ایران با روی کار آمدن ترامپ مربوط است۰ به دلیل همین نیاز مبرم به روی کار آوردن دوباره روحانی “میانه رو” بود که دستگاه ولایت فقیه همه مقدمات لازم برای پیروزی او را از پیش فراهم کرد و هر نامزد اندک چالشی حتی احمدی نژاد را نیز برای همین منظور از گردونه بازی حذف کرد۰ برنده شدن آخوندها در این مسابقه یک نفره با خودشان نه شگفت بود و نه غیر مترقبه۰هماهنگی جناح های به ظاهر متضاد و در حال جنگ آخوندی در فراهم کردن شرایط پیروزی روحانی آشکار بود۰ فراخوان به تحریم انتخابات وظیفه ایرانیان آزادی خواه و نیروی محوری مقاومت علیه ولایت فقیه بود که به درستی انجام شد۰ کارگر افتادن نیرنگ آخوندها با هراس افکنی در دل مردم ناراضی از احتمال وقوع جنگ در صورت رأی ندادن و به دنبال آن شرکت بخشی از ایرانیان در نمایش انتخابات نتیجه مستقیم چند دهه حاکمیت استبداد و دروغ و ریا بر جامعه ایران است۰ ناگفته پیداست که در هیچ جا حاکمیت استبداد به تعالی اندیشه و اخلاق نینجامیده است و ایران نیز از این جهت استثنأ نیست۰ راه تغییر واقعی همچنان تلاش برای سرنگونی دستگاه برده پرور ولایت فقیه است که هم به لحاظ سیاسی و اقتصادی ایران را به قهقرا برده و هم اندیشه و اخلاق جامعه را به تباهی کشانده است