دموکراسی نه به معنای حاکمیت مردم است، نه حاکمیت اکثریت…
مردم یا اکثریت، هیچ وقت حکومت نکردهاند..
مبنا و معیار دیگری نیاز است.
آنچه دموکراسی را دموکراسی میکند، توانایی و حقِ عزلِ حاکم و رهبر است از سوی مردم، بدون خونریزی و براندازی…
آنچه دیکتاتوری را دیکتاتوری میکند، بینصیب ماندن مردم از این توان و حق است مگر با انقلاب و سرنگونی…
دموکراسی این سؤال افلاطونی را که «چهکس باید حکومت کند؟»
کنار میزند و به جای آن میپرسد «چگونه باید حکومت کرد؟»
چنان باید حکومت کرد که شرورترین و رذلترین حاکم را بتوان پایین آورد.
اگر این درس مهم و اساسی پوپر را بسط دهیم، میتوانیم بگوییم حکومت دموکراتیک، نهادها و قوانین و دستگاههایی دارد که از این توان و حق مردمی حمایت میکنند.
بر این اساس، خطاست اگر دموکراسی را به مجلس و رای و چیزهایی از این جنس، تقلیل دهیم.
صندوق رای و پارلمان، دموکراسی را تضمین نمیکنند.
مقصود این نیست که دموکراسی بدون رای گرفتن از مردم، ممکن است، بلکه هر رای گرفتنی، به معنای اجرای دموکراسی نیست.
البته که انتخابات ابزار لازم و ضروری است، اما این وسیله باید در خدمت غایتِ دموکراسی باشد.
برای دموکراسی شدن، به دستگاه و نظامی حاجت است که از حق و حقوق مردمان، و در ذیل آن حقِ عزل، پشتیبانی کند.
سِر کارل رایموند پوپر فیلسوف علم، منطق دان، ریاضیدان و اندیشمند اتریشی-انگلیسی و استاد مدرسه اقتصاد لندن بود.
او یکی از بزرگترین فیلسوفان علم سده بیستم به حساب میآید و آثار زیادی در فلسفه سیاسی و اجتماعی از خود باقی گذاشتهاست.