اگر میخواهید تا به درکی نسبی از جنگ مدرن امروزی برسید، باید به دو واقعیت مهم توجه کنید:
اول اینکه آن کس که از روی زمین شلیک میکند، هر چقدر هم که پرتابهها و سلاحهای ویرانگری داشته باشد، حریف کسی که از آسمان شلیک میکند، نخواهد شد،
همانطور که یک گروهان سرباز که در جادهٔ پایین کوه مستقر است، حریف یک جوخهٔ سرباز که در بالای کوه موضع گرفته است، نمیشود.
واقعیت دوم آن است که آن کس که در حوزهٔ الکترونیک و فناوری پیشرفتهٔ اطلاعات، ضعیفتر و عقبتر است، حریف کسی که در این زمینه پیشتاز است نخواهد شد.
ما امروز در عصر جنگ پساصنعتی یا جنگ عصر اطلاعات زندگی میکنیم.
در پارادایم قبلی جنگ، یعنی جنگ عصر صنعتی، پیشفرض آن بود که گلولهها و پرتابهها اولاً پس از شلیک هدایت نمیشوند، بنابراین به شلیک انبوهی گلوله نیاز بود
و دوماً اینکه هر دو طرف جنگ قادر خواهند بود
انبوهی پرتابه به سوی یکدیگر شلیک کنند و پرتابهها را پس از شلیک نمیتوان در آسمان منهدم و دفع کرد.
یعنی ممکن است به هدف نخورند اما بالاخره جایی در اطراف هدف به زمین خواهند رسید.
بنابراین چنین جنگی جنگ بسیج انبوه نیروی انسانی و تجهیزات و تلفات وحشتناک نظامیان و غیر نظامیان و ویرانی انبوه شهرها و منابع طبیعی بود.
در این جنگ آن کسی برنده میشد که گلولههای بیشتر و قدرتمندتری شلیک میکرد.
بمب اتمی نقطهٔ انتهای جنگ عصر صنعتی و به عبارت دیگر بنبست تئوریک آن بود،
چراکه اگر بنا بود جنگ به انهدام کامل دو جانبه و نابودی سیارهٔ زمین منجر شود، دیگر دانش نظامی و استراتژی جنگی چه معنایی داشت؟
جنگ عصر اطلاعات که تولد و تکامل پیوستهاش از میانه دههٔ هفتاد میلادی آغاز شد و هنوز هم به شکل نهایی خود نرسیده، این بنبست را شکست و تمام پیشفرضهای جنگ آتش انبوه عصر صنعتی را تغییر داد.
حالا دیگر به مدد دانش جدید الکترونیک و فناوری اطلاعات پرتابهها پس از شلیک به دقت تا رسیدن به هدف هدایت میشدند و به علاوه برای نخستین بار میشد که پرتابههای دشمن را در آسمان دفع و منهدم کرد.
همچنین دیگر بنا نبود که دو طرف بتوانند هدف را ببینند و گلولههای زیادی شلیک کنند. حالا دیگر تنها طرفی که برتری فناوری داشت قادر به این کار بود.
این انقلابی در مقیاس انگشت شمار انقلابهای فنی سراسر تاریخ بشر بود.
بدینترتیب دیگر نیازی نبود میلیونها پرتابه شلیک کرد و همچون جنگ دوم جهانی تمام نیروها و قلمرو دشمن را نابود نمود.
کور کردن چشم الکترونیک او و انهدام مراکز ثقل ارتباط و فرماندهی و بخشی از سلاحها و عناصر انسانی کلیدیاش کافی بود.
در پایان میخواهم بگویم خبر بسیار بد برای کسانی که میخواهند با این برتری و سیطره الکترونیک/اطلاعاتی مقابله کنند این است که بمب اتمی هم کمکی به آنها نخواهد کرد.
بمب اتمی سلاحی متعلق به پارادایم قبلی نبرد و بهتدریج در حال منسوخ شدن است، چراکه استفاده از آن در شرایط جنگ نوین به هیچوجه بهصرفه نخواهد بود.
سناریوهایی که امروزه دربارهٔ جنگ جهانی سوم در اندیشکدههای مهم راهبردی نوشته میشود، عمدتاً جنگی بدون سلاح اتمی را به تصویر میکشد که ویرانی و تلفات بسیار محدودی خواهد داشت
اما ساختار قدرت نظامی طرف بازنده را بطور کامل نابود و فلج خواهد کرد.
بهتدریج قدرت پدافند ضد موشک ایالات متحده و بلوک غرب در حال افزایش است. دو دهه پیش تصورش هم دشوار بود که سبستمی مانند پاتریوت بتواند در مقابل موشکهای بالستیک به نرخ انهدام ۹۸ درصد برسد.
شرایط امروز به گونهای تغییر کرده که سال گذشته آمریکا اعلام کرد که اگر روسیه در اوکراین از سلاح اتمی تاکتیکی استفاده کند، پاسخ آمریکا از طریق سلاحهای متعارف غیر اتمی خواهد بود.
معنای این حرف روشن است.
سیستم هوشمند نبرد بلوک غرب بهقدری پیشرفت کرده که بدون نیاز به استفاده از سلاح هستهای میتواند، قدرت اتمی و ساختار نظامی راهبردی روسیه را فلج نماید.
امروز و در آینده دشمنان آمریکا و غرب رغبتی به استفاده از سلاح اتمی نخواهند داشت، چراکه میدانند در بهترین حالت تعداد بسیار ناچیزی از پرتابههای اتمی به قلمرو دشمن خواهد رسید ولی در عوض خودشان به طور کامل نابود خواهند شد.