خانه / مقالات / چرا نتیجه نمی گیریم! :دکتر ع پرویزی

چرا نتیجه نمی گیریم! :دکتر ع پرویزی


در رقابت های ورزشی بعضا تیم های ایرانی هیچگاه نتیجه ای پسند دل نگرفته، مجریان کم دانش و نادان بنگاه بانگ و رنگ میلی با فیس و افاده می گویند:
برای کسب تجربه بود!
یکی از این نمونه ها، لیگ جهانی والیبال بود. که ایران به جز دو بازی آن هم با هنر مربی ایرانی همه بازی ها را باخت.
اما ژاپن با قدرت به فینال رسید و نایب قهرمان شد.

چهل ‌و چهار سال است با روش آزمون و خطای بسیار در پی کسب تجربه هستیم.
اما هیچگاه تجربه نگرفتیم. با کره جنوبی شروع کردیم.
کره جنوبی که نه منابع زیر زمینی دارد و نه مرز خاکی با کشوری دیگر به جز کره شمالی،
همان گونه که وحدت سرزمینی ایران در عصر اضمحلال قاجاریه مدیون رضاشاه است. پیشرفت و توسعه کره جنوبی هم حاصل تلاش پارک است.
اینان نمونه های دیکتاتورهای خوب و توسعه گرا می باشند.

کره جنوبی با وجود این که فقر، بهره‌کشی استعماری و جنگ بر تاریخش سنگینی می‌کند، اینک یک قطب صنعتی است و با وجود این که قرن‌ها حکومت‌ سلطنتی، استعماری و دیکتاتوری را تجربه کرده اینک یک لیبرال دموکراسی است. این موفقیت دور از انتظار را کره با پیوند زدن خودش با نظم بین المللی لیبرال به دست آورد.
وقتی که پارک در سال 1961 با کودتا به قدرت رسید، یکی از اهداف اصلی‌اش رهاندن کره جنوبی از فقر بود. تحت زعامت او، کره جنوبی به یک استراتژی توسعه اقتصادی صادرت‌محور روی آورد.
برای این مقصود کره جنوبی مجبور شد خیلی از موانع تجاری خود، از جمله محدودیت میزان واردات و یارانه‌های صادرات، را بردارد. کاهش قید و بندهای واردات و گشودن بازارهای داخلی، شرکت‌های کره‌ای را وادار کرد رقابت‌پذیرتر شوند. پیوستن به نظم بین المللی لیبرال بدین سان به کره جنوبی کمک کرد ساختار صنعتی‌اش را روزآمد کند. این مهم همچنین دولت را واداشت که کنترلش بر جامعه را کاهش دهد. و نهایتا آزادسازی اقتصادی و اجتماعی که با تقاضای فزاینده برای حقوق کار، حقوق بشر و مشارکت سیاسی تحکیم شد، به آزادسازی سیاسی و دموکراسی منجر شد.
این موفقیت حاصل  سعی دیکتاتور خوب، و کار جمعی کره ای ها می باشد.

آن چه ایران را مغموم و انسان ایرانی را مفتقر و مستمند نموده است. دو عامل است:

۱-ایدئولوژی حاصل از مذهب سیاسی زمینی است. که فرادستان از آن برای مشروعیت خود و اغفال توده ها بهره می برند.
این سبب ایجاد حکومت اقلیتی منفعت جو شده است.

۲-ناتوانی در کار جمعی؛
ایرانیان در کار جمعی ضعیف هستند. همدیگر را پذیرا نیستند.
خود را داناتر و تواناتر از دیگران می پندارند. با واژه نمی دانم غریب هستند. حتی در محاوره های روزمره به سخن هم دقت نمی کنند. منتظر نمی مانند سخن گفتن گوینده پایان یابد تا با دلیل سخن خود را بیان کنند.
از این منظر ایرانیان به  ناآگاهی آزار دهنده ای مبتلا گشته اند.

تا این انسان توسعه نیابد و کار جمعی یاد نگیرد.
و نوع تعامل با جامعه بین ملل از ابزاری  به تفاهمی تبدیل نگردد درب بر همان پاشنه می چرخد و انتظار معجزه نباید داشت.
       دکتر ع پرویزی