خانه / مقالات / “” اورشلیم میعاد گاه خونین ادیان توحیدی “”: محمد حسین توتونچیان

“” اورشلیم میعاد گاه خونین ادیان توحیدی “”: محمد حسین توتونچیان

مسجدالاقصی

مقدمه :
نگاهی‌ گذرا به سابقه تاریخی‌ قوم بنی اسرائیل و شهر اورشلیم `

اسرائیل در زبان عبری به معنی‌ بنده خدا است و این لقبی بود که به حضرت یعقوب پیامبر خدا داده بودند .یعقوب پیامبر ,دوازده پسر داشت که یهودا چهارمین پسر او بود . داستان به چاه انداختن یوسف توسط سایر برادران در هر سه دین بزرگ توحیدی یهودی، مسیحی‌ و اسلامی با یک محتوا بیان شده . بعد از خروج یوسف از چاه و بقدرت رسیدن او در مصر و مراجعه برادرانش برای دریافت گندم و شناختن یوسف از طرف برادرانش قرار بر این میگذارند که در بر گشت به کنعان همراه پدر به مصر برگردند . آنها ۱۷۴۰ سال قبل از میلاد مسیح کنعان یعنی‌ فلسطین امروز را به قصد سفر به مصر ترک کردند .طبق بعضی‌ روایات جمعیت این خانواده بین ۷۰ تا ۸۰ نفر بوده است .

آن روزها مصر مملکت پر جمعیّت و با ثروتى بود و هرکس بر آن حکومت می‏کرد، چنان بود که بر جهان حکومت می‏کند.

هنگامى که برادران یوسف وارد این سرزمین شدند حضرت یوسف پادشاه آن بود، از این جهت آنها زندگى بسیار با شکوهى بهم زدند. و کم ‏کم تعدادشان از هزار تجاوز کرده و قبائل متعددى را تشکیل دادند.

این قبیله‏ ها سالهاى درازى را در أمن و أمان بسر بردند، تا آنکه زمان (فرعون) فرا رسید و چون میان او و قبیله‏ هاى بنى اسرائیل دشمنى هائى از گذشته بود، آنها را ذلیل کرده و به گفته قرآن (مردهایشان را کشته و زنانشان را به اسیرى برد)

پیش از آنکه حضرت موسى(ع) به پیامبرى مبعوث گردد، بنى اسرائیل سخت‏ ترین روزهاى خود را زیر شکنجه ‏هاى طاقت فرسا و فشارهاى گوناگون فرعون بسر میبردند .بنی اسرائیل ۴۳۰ سال در مصر زندگی‌ کردند .آنها وقتی‌ همراه موسی از ترس فرعون و نه به شوق کنعان از مصر فرار کردند طبق بعضی‌ روایات حدود ۶۰۰ هزار نفر بودند . بر عکس آنچه توسط فیلمهای هالیودی از این سفر به خورد ما داده‌اند آنها برای عبور از رود نیل به راحتی‌ تسلیم موسی نشدند و بسیار بهانه میاوردند . چون به دریا رسیدندموسى(ع) أمر کرد تا همگى آن راه را در پیش گرفته و از نیل عبور کنند ولى آنها یک صدا گفتند: ما از دوازده قبیله‏ ایم و هر قبیله‏ اى عادات و رسوم خاص خود را دارد، بایداین راه به دوازده قسمت تقسیم شود یعنى براى هریک از قبائل یک راه و یک مسیر خصوصى باشد، تا فرمانت را اجرا کنیم. موسى(ع) به دریا ندا داد: تا دوازده مسیر باز کند و به فرمان خداوند چنین شد.

ولى آنها یک قدم بجلو نرفتند و بهانه‌ای دیگر آوردند ( اصطلاح ایراد بنی اسرائیلی به همین خاطر در زبان فارسی رواج دارد )
همه کسانی‌ که با تاریخ انبیا آشنا هستند بر این حقیقت صحهٔ می‌گذارند که هیچ قومی به اندازه بنی اسرائیل پیامبر خود را آزار و اذیت نکرده است. و هیچ قومی در هیچ دینی به اندازه بنی اسرائیل از طرف خدا تنبیه و جریمه نشده اند. آنها بعد از عبور از آب مدام به حضرت موسی غر می‌زدند و بهانه می‌‌آوردند . وقتی‌ هم که موسی به کوه طور برای گرفتن ۱۰ فرمان رفته بود ‌قوم بنی اسرائیل علی‌‌رغم همه معجزاتی که از این پیامبر بزرگ دیده بودند یکسره از دین بر گشته و گوساله پرست شدند . بخاطر همین سرکشی‌ها خداآنها را ۴۰ سال در بیابان‌ها سر گردان کرد .

سر انجام آنها بعد از عبور از بیابان‎های متعدد و کوهستان‎ها ودشتها و تحمل مشقات و گرفتاری‎ها به آخرین منزل در اردن، در جایی به نام« شطیم» رسیدند. در مسیر حرکت قوم که 40 سال به طول انجامید، حوادث و اتفاقات زیادی بر آنها وارد شد و فتنه و فساد در بسیاری از آنها سر زد.

آنها سپس با قتل و غارت تمامی شهر‌های فلسطین را یک به یک تصرف کردند .ابتدا به‌‌‌ شهر اریحا وارد شدند. پس از ورود به شهر ، تمام مردم آن را به جز راحاب کشتند. ( راحاب زنی بود از اهالی اریحا که آنها را در تصرف شهر کمک کرده بود )و بدینسان بنی اسرائیل نصایح ۴۰ ساله‎ی موسی را فراموش کردند و دست به غارت و چپاول زدند و سپس وارد شهر «عای» شدند و آن جا را آتش زدند و مردان آن شهر را کشتند. آن گاه شهر «لبنده» را غارت کردند و پادشاه ومردمش راکشتند. و بعد شهرهای لاخیش ،عجلون، حبرون ، دبیر و سایر شهرها را گرفتند و مردم آن جا را قتل عام کردند و سپس به اردوگاه خود در جلجال بازگشتند. آنها بعد از دوبار شکست از فلسطینیان سر انجام سراسر فلسطین را به تصرف خود در آوردند.مسجدالاقصی2

“سر گذشت اور شلیم”
اور شلیم در زبان عبری بمعنی‌ باران صلح است .در زبان عربی به این شهر بیت المقدس یعنی‌ خانه مورد احترام میگویند .اورشلیم یکی‌ از کهن‌ترین و خونبار ترین و در عین حال یکی‌ از مقدس‌ترین شهر‌های جهان به حساب میاید.سرنوشت عبرت انگیز این شهر تاریخ جنگ مذاهب را در قرون متمادی رقم می‌زند و در انظار به نمایش میگذارد .این شهر به روایتی ۱۸ بار و به روایتی دیگر ۳۲ بار بکلی ویران شده‌است .در طول تاریخ مردم اور شلیم ۶ بار مجبور به تعویض دین خود شده‌اند . بیت المقدس برای پیروان هر ۳ دین بزرگ توحیدی یعنی‌ اسلام ، مسیحیت و یهودیت ،شهری مقدس،ایدئولوژیک .حیثیتی و غیر قابل چشم پوشی است . از نظر مسلمانان مسجد الاقصى (مسجد دور) که اکنون به نماد شهر اورشلیم تبدیل شده نخستین قبله دین و محل معراج حضرت محمد است .این نام را قرآن به این مسجد داده است در سوره اسرا چنین می‌خوانیم :
سبحان الذى اسرى بعبده لیلاً من‏المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هوالسمیع البصیر.
پاک و منزه است خدایى که در مبارک شبى بنده خود (حضرت محمد(ص) ) را از مسجد الحرام به مسجد الاقصایى که پیرامونش را )به حضور و قدوم خاصان( مبارک ساخت، سیر داد تا آیات خدا را به او بنمایاند. به درستى که خداوند شنوا و بیناست.
در ۱۳ سال اول ظهور اسلام مسلمانان به سمت مسجد الاقصى نماز میگذاردند بعد از آن دستور داده شد که به سمت مکّه نماز بگذارند.
مسجدالاقصی سومین زیارتگاه مهم مسلمانان پس از مسجدالحرام و مسجدالنبی در مکه و مدینه ‌است.کلیسای رستاخیزعکسی از نمای داخلی‌کلیسای رستاخیز

مسیحیت

حضرت عیسی مسیح در روستای بیت‌لِحِم در نزدیکی‌ اورشلیم به دنیا آمد او سپس به ناصریه رفت و دعوت خود را از آنجا شروع کرد و به سمت اورشلیم حرکت کرد .اکثر معجزاتی که به آن حضرت نسبت می‌دهند در راه ناصریه به اورشلیم اتفاق افتاده است.
حضرت عیسی در اورشلیم به مسجدالاقصى رفت و مدتی‌ در همین مکان به ارشاد مردم و تبلیغ دین پرداخت .اشاره قرآن در آیه بالا که پیرامونش را به حضور خاصان مبارک ساخت شاید اشاره به همین حضور است .عیسی در همین اورشلیم به صلیب کشیده شد .مسیحیان بعد‌ها در همان محل کلیسای رستاخیز را بنا کردند که از عبادت گاههای بزرگ مسیحیان در جهان بشمار میرود .در طبقه زیرین این کلیسا اتاقی وجود دارد که بدن حضرت عیسی را بعد از مصلوب شدن به اینجا منتقل کردند .مسیحیان معتقد هستند که عیسی از همین محل به آسمان معراج کرده و روز قیامت از همین محل ظهور خواهد کرد .این کلیسا توسط ۳ شاخه مسیحیت یعنی‌ پروتستان ،کاتولیک و ارامنه مشترکن اداره میشود . این شهر مقدس‌ترین شهر در مسیحیت محسوب می‌شود وهر ساله عده زیادی از مسیحیان جهان برای زیارت کلیسای رستاخیز به این شهر مقدس‌ سفر میکنند .دیوار ندبه
“یهودیت”
آن گونه که در عهد عتیق روایت شده، داوود، پادشاه قوم بنی‌اسرائیل اورشلیم را حدود یکهزار سال پیش از میلاد مسیح از دست یبوسیان (تیره‌ای از کنعانیان) آزاد ساخت. او اورشلیم را به مرکز حکمرانی و کانون دینی قلمرو خود بدل کرد. طبق روایت انجیل سلیمان، فرزند او، تلاش‌های پدرش در راستای گسترش اورشلیم را ادامه داد و معبد مقدس یا هیکل سلیمان را که به معبد اول معروف است، در این شهر بنا کرد. اورشلیم یکی از چهار شهر مقدس یهودیان محسوب می‌شود و در کنار شهرهای صفاد، حبرون و طبریه، محل سکونت بسیاری از دانشمندان مذهبی یهودی بوده است.
اولین دیوار اطراف شهر را یبوسی ها ساخته‎اند، دیوار دوم در زمان حضرت سلیمان کشیده شد، این دیوار در هجوم آشوری‎ها ویران گردید و در طول قرون پنجم تا دوم پیش از میلاد دو بار مرمت شد. هیرودیوس کبیر چند سالی پیش از میلاد ، دیوار را مرمت وتکمیل نمود، که بقایای آن هنوز پابرجاست. «هیرودیوس اکریپا» نوه‎ی هیرودیوس کبیر، دیوار چهارم را به دور شهر کشید و در زمان حمله‎ی تیتوس ویران شد. بعد از اسلام صلاح الدین ایوبی، دیوارها را عمارت نمود واورشلیم را محکم ساخت.

آخرین کسی که دیوار را تجدید کرد و برج‎ها و دروازه‎هایی بر آن افزود، سلیمان قانونی دهمین و بزرگترین سلطان عثمانی بود. معبود «یهوه» مسلماً باشکوهترین و با عظمت ترین بنای اورشلیم بوده است. هیرودیوس کبیر تپه ی معبد را از سه سو با دیوارهای سنگی عظیم به ارتفاع 15 متر محصور ساخته بود که از ان زمان تاکنون یهودیان هر روز جمعه در کنار دیوار گرد می آیند و بر ویرانی یت المقدس شیون کرده اشک می‎ریزند، بدین لحاظ است که دیوار را دیوار ندبه می‎گویند. آنها آرزو‌های خود را رویً کاغذی نوشته و در درز‌های این دیوار جا سازی میکنند .
نبوکد نصر دوم (بخت نصر)، پادشاه بابل در سال‌های ۵۹۷ و ۵۸۶ پیش از میلاد اورشلیم را تسخیر کرد و دست به نابودی معبد “هیکل سلیمان” در این شهر زد. او پس از فتح اورشلیم همچنین دستور حبس یهودیان را داد و بسیاری از آنان را آواره کرد. کوروش کبیر، پادشاه هخامنشی، در سال ۵۳۹ پیش از میلاد پس از آنکه بابل را به تصرف خود درآورد به یهودیان اجازه داد که به بیت‌المقدس بازگردند، معبد اول را بازسازی کنند و همچنین کنیسه بسازند.بپاس این کار ارزشمند آن پادشاه امروز یکی‌ از خیابان های مرکزی اورشلیم را به نام کورش نامگذاری کرده‌اند.

اورشلیم از سال ۶۳ پس از میلاد مسیح تحت سلطه روم باستان بود. یهودیان در این دوران دست به مقاومت در برابر امپراتوری روم زدند. در سال ۶۶ میلادی بود که جنگ بین یهودیان و رومیان آغاز شد. این جنگ که چهار سال طول کشید، با پیروزی رومیان و نابودی دوباره معابد اورشلیم پایان یافت. حکومت‌های روم و بیزانس در مجموع حدود شش قرن بر اورشلیم حکم راندند.

“فتح اورشلیم به دست اعراب”

اعراب در جریان گسترش دین اسلام موفق به فتح اورشلیم شدند. به دستور عمر، خلیفه مسلمانان بود که اورشلیم در سال ۶۳۷ میلادی محاصره و در نهایت تسخیر شد. در دوران سلطه مسلمانان بر اورشلیم جنگ قدرت میان حکمرانان حاکم بود و چهره‌های گوناگونی که با هم دشمنی داشتند، زمام امور در این شهر را به دست گرفتند.
“جنگ‌های صلیبی”

گسترش سلطه و قلمرو سلجوقیان از سال ۱۰۷۰ میلادی به بعد نگرانی پادشاهان قلمروهای مسیحی را برانگیخت و سبب شد که پاپ اوربان دوم، مسیحیان را به جنگ صلیبی فراخواند. مسیحیان در طی ۲۰۰ سال دست به پنج جنگ صلیبی زدند تا اورشلیم را فتح کنند. تلاش‌های آنان گاه نتیجه‌بخش بود، اما در سال ۱۲۴۴ میلادی مسلمانان بار دیگر توانستند این شهر مقدس را به تصرف خود درآورند و بر آن حکم برانند
“عثمانیان و سلطه بریتانیا”

عثمانیان پس از فتح عربستان و مصر اورشلیم را در سال ۱۵۳۵ میلادی به یکی از مراکز دستگاه اداری خود بدل کردند. این شهر در نخستین دهه پس از تصرف عثمانیان شاهد شکوفایی و رونقی اقتصادی بود. در سال ۱۹۱۷ و در پی فروپاشی امپراتوری عثمانی، قلمرو فلسطین و به این ترتیب اورشلیم تحت کنترل بریتانیا قرار گرفت.
بریتانیا پس از پایان جنگ جهانی دوم به حکمرانی خود بر فلسطین پایان داد. سازمان ملل متحد به تقسیم فلسطین رأی مثبت داد تا بازماندگان هولوکاست وطنی جدید بیابند. شماری از کشورهای عربی در پی این تصمیم علیه اسرائیل وارد جنگ شدند و بخشی از اورشلیم را به تصرف خود درآورند. تا سال ۱۹۶۷ اورشلیم به بخش غربی (اسرائیلی) و بخش شرقی (اردنی) تقسیم شده بود.
“تصرف اورشلیم توسط اسرائیل”

اسرائیل در سال ۱۹۶۷ و در جریان جنگ شش روزه علیه مصر، اردن و سوریه موفق شد شبه‌جزیره سینا، نوار غزه، کرانه باختری رود اردن، بلندی‌های جولان و اورشلیم شرقی را به تصرف خود درآورد. چتربازان اسرائیلی توانستد به بخش قدیمی اورشلیم رخنه کنند و برای نخستین بار از سال ۱۹۴۹ به این سو جلوی دیوار ندبه بایستند. اسرائیل به این ترتیب اداره بخش شرقی اورشلیم را برعهده گرفت.
تا پیش از جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ میلادی بخش غربی شهر در اختیار اسرائیل و بخش شرقی در اختیار اردن بود. پس از آن بیت‌المقدس شرقی به اشغال اسرائیل در آمد. در ۱۹۸۰ دولت اسرائیل رسماً بیت‌المقدس شرقی را که عمدتاً فلسطینی‌نشین است ضمیمه خاک خود کرد، لیگ جامعهٔ بین‌الملل این الحاق را به رسمیت نشناخته‌است.
اورشلیم تا به امروز یکی از موانع میان اسرائیل و فلسطین در راه رسیدن به صلح است. اسرائیل در سال ۱۹۸۰ اعلام کرد که اورشلیم “پایتخت ابدی و تقسیم‌ناپذیر” این کشوراست. پس از آنکه اردن در سال ۱۹۸۸ از حق مالکیت کرانه باختری و اورشلیم شرقی چشم پوشید، دولت فلسطین اعلام موجودیت کرد و بخش شرقی اورشلیم را پایتخت خود دانست. وضعیت حقوقی اورشلیم یکی از مهمترین موضوعات در مناقشه اسرائیل و فلسطینیان محسوب می‌شود.
“اورشلیم هدیه کریسمس دونالد ترامپ به رژیم ایران”

در تاریخ ششم دسامبر ۲۰۱۷ آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که اورشلیم را بعنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت میشناسد . قبل از آقای ترامپ کلینتون ، بوش پسر و اوباما هم درمبارزا ت انتخاباتی خود برای جذب آرا یهودیان مقیم آمریکا از اورشلیم بعنوان گوشت قربانی استفاده کرده بودند .استدلال آقای ترامپ و بقیه سیاستمدارن آمریکائی این است که این سرزمین ۳۰۰۰ سال پیش توسط بنی اسرائیل از صاحبان قبلی‌ خود پاکسازی و مورد اسکان قرار گرفته است .اگر چنین استدلالی درست باشد پس باید تمامی‌ کشور‌های اسیای مرکزی و اسیای میانه و همه کشور‌های شمال دریای خزر و همه کشور‌های خاور میانه را یک جا به رژیم ایران بدهند زیرا در ۲۵۰۰ سال پیش در زمان کورش بزرگ همه این کشور ها به ایران تعلق داشته است . و باز اگر بر اثر چنین تحلیلی اورشلیم به اسرائیل بخشیده میشود پس باید تمامی‌ کشور‌های حوزه بالکان و کشور‌های عربی‌ خاورمیانه و دویست هزار کیلومتر مربع از خاک اروپا را به ترکیه باز گرداند . زیرا این محدوده زمانی‌ در اختیار امپراطوری عثمانی بوده است.پای این استدلال به اندازه‌ای چوبین است که, تحمل هیچ منطقی‌ را به جزو زور ندارد .

“پیامد‌ها و تهدیدها”

اولین پیامد چنین تصمیمی به محاق بردن پروژه صلح است . همچنین به اعتبار آمریکا بعنوان میانجی صلح ضربه غیر قابل جبران وارد می‌کند ،امری که بیشترین بهره آنرا بنیادگرایی میبرد . اما از آن مهم تر این کار مسئله یار گیری رژیم ایران و گروه‌های وابسته به آن مثل حزب الله را بسیار آسان می‌کند .اگر تا دیروز سپاه قدس و همدستانش این کار را در بین مسلمانان فناتیک انجام می‌دادند امروز به بهانه قربانی شدن بیت المقدس حوزه یار گیری خود را به مسلمانان میانه هم میبرند . تهدید اصلی‌ اما ,در این قضیه هم سو‌ شدن با رژیم ایران است . باید توجه داشت که رژیم ایران تا بحال حتی یک سنگ هم به سمت اسرائیل پرتاب نکرده اما در زیر شعار نابودی اسرائیل تا توانسته از ارتجأیی‌ترین اقشار جامعه اسلامی نیرو جذب کرده و حالا مظلومیت قدس شریف را هم به آن اضافه خواهد کرد . مشگل اما اینجاست که آقای ترامپ با ۳ تضاد عمده جهانی‌ ایران، کره شمالی و مسئله فلسطین همزمان در افتاده است ،تهدید این است که مکار‌ترین این ۳ یعنی‌ رژیم ایران فراموش شود و مظلوم‌ترین آن یعنی فلسطین قربانی گردد .این نکته بسیار حائز اهمیت است که بعد از رویً کار آمدن ترامپ و مسدود شدن راه‌های مماشات اوباما -کری ، در بین لابی‌های رسانه‌‌ای و افراد حقیقی‌ و حقوقی مرتبط با حکومت ایران شکل دفاع از رژیم ایران در پوسته حمله به ترامپ و عربستان سعودی خود نمائی می‌کند .بنا بر این باید بسیار مواظب بود که خط قرمز مسئله فلسطین همسویی با رژیم ایران است که باید از آن در هر زمینه و در هر جبهه ای بشدت پرهیز کرد .باید به صراحت گفت و نوشت و فریاد زد اندیشه محو اسرائیل از رویً زمین که از سوی رژیم ایران صادر میشود برای ما به همان اندازه فاشیستی است که بمباران شهر‌های فلسطین توسط صهیونیزم .باید به همگان گفت که بمبگذاری مرکز یهودیان در آرژانتین برای ما بهمان اندازهٔ نفرت انگیز است که ویران کردن خانه‌های فلسطینی توسط اسرائیل .انقلابی بزرگ تاریخ معاصر زنده یاد “عرفات ” همیشه به زندگی‌ مسالمت آمیز یهودیان و فلسطینی‌ها می‌‌اندیشید به همین خاطر مقرر کرده بود که در مدارس فلسطینی به کودکان هم عربی و هم عبری بیا موزند .
“راه حل “

بی‌ شک منافع فلسطین را بیش از هر کس مردم فلسطین و در رأس آن سازمان الفتح تشخیص می‌دهد بنا بر این باید از این سازمان در همه زمینه ها حمایت و پشتیبانی‌ کرد .این امر به خصوص برای دولت‌های عربی‌ و برادران عرب مسلمان و انقلابی یک فریضه واجب است. که اگر به آن بهای لازم داده نشود همه مسلمانان مسول عواقب آن هستند .

“نتیجه”

تضمین امنیت اسرائیل نه حمایت‌های بی‌ دریغ امریکاست نه زراد خانه‌های اتمی است و نه تجاوز به حقوق فلسطینها ‌ست .امنیت اسرائیل را یک تدبیر خرد گرایانه برای مدیریت امور و یک راهبرد عدالت خواهانه برای ترسیم ثغور به وجود می‌آ‌ورد .همزیستی‌ مسالمت آمیز ادیان توحیدی درس اصلی‌ همه این ادیان بوده که توسط پیروان نا خلف به یغما رفته است.عارف بزرگ شیخ سعید ابو الخیر ۸۵۰سال قبل این درد را چنین فریاد زد:

جمعیت کفر از پریشانی ماست
آبادی بتخانه ز ویرانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست در مسلمانی ماست .
امروز بیت آخر را میتوان چنین تغییر داد
ادیان به ذات خود ندارند عیبی
هر عیب که هست از کج فهمی‌ ماست

در آستانه کریسمس ۲۰۱۸ قلب های ما همچون آسما ن اورشلیم اندوهگین است.

محمد حسین توتونچیان