خانه / مقالات / نگاهی به خروج مبارزات مردم از بختک و خندق اصلاح طلبان! : محمد هادی

نگاهی به خروج مبارزات مردم از بختک و خندق اصلاح طلبان! : محمد هادی

دیر رسیدن بهتر از اشتباهی رسیدن است!

 

*************************************************

خط و سیاستی که اینروزها، مردم داخل و خارج را از پیامد سقوط آخوندها و سوریه شدن ایران میترسانند و با لولو خور خوره نشان دادن مجاهدین و سایر نیروها، به طرق مختلف سعی بر نجات رژیم دارند، علیرغم شکل و شمایل جدید آنها، بنوعی ادامه سیاستی است که از دوران رفسنجانی به بعد، همواره در برخورد با نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج، با دو مولفه ترور در داخل و تفرقه در خارج دنبال شده است. این خط را خدا نیامرز رفسنجانی در یکی از نماز جمعه ها چنین تشریح نموده بود  (نقل بمضمون) : حال که بدلیل تبلیغات وسیع استکبار جهانی و اکسیونهای افشاگرانه منافقین و سایر نیروهای مخالف، چهره مقدس نظام در انظار جهانی آنقدر زشت و منحوس معرفی شده بطوریکه هیچکس امکان و روی دفاع مستقیم از نظام را ندارد پس ما باید تمام تلاش و سیاستمان را بر تخریب و مخدوش نشان دادن منافقین و مخالفین، تنظیم و پیش ببریم و بگوئیم اگر ما بد هستیم آنها خیلی بدترند! (پایان نقل قول) مورد دیگر اینکه اینروزها برخی از حامیان خجول و غیرمستقیم نظام در پاسخ به این نظر رایج که هرکس روی کار بیاید بهتر از آخوندهاست  موذیانه میگویند : ما همین اشتباه را در بهمن 57 مرتکب و فکر میکردیم که هر که بیاید از شاه بهتر است و دیدیم که بدتر از شاه آمد!  بنابراین ما ایرانیان مار گزیده  حق داریم از ریسمان سفید و سیاه بترسیم و بیخودی و بیگدار به پای براندازی آخوندها نرویم!  این قیاسهای مع الفارق و مار انداختن ها در حالی است که در بهمن 57 جامعه ایرانی هنوز خانه تکانی تاریخی و اجتماعی خود را-در ابعاد کنونی- انجام نداده بود و نمیدانست که در کوچه پس کوچه های جامعه و در حجره ها و حوزه ها،چه دایناسورهایی آماده بلعیدن ایران هستند! امروز بر خلاف دیروز، جامعه ایران مانند یک آکواریم و بطور شفاف قابل رویت و شناسایی است و زمینه های ظهور شاه و شیخ بطور اجتماعی و تاریخی برچیده شده است! و ایران بعد از سقوط رژیم-علیرغم آیات یاس و ناامیدی که اینجا و آنجا مزدوران پنهان و آشکار آخوندها میخوانند-بی شک تنها در مسیر آزادی و آبادی پیش خواهد رفت!

در بررسی قیام دیماه گذشته، نکته قابل توجه و تذکر این است که کلاً مردم عادی در سطح کلان اجتماعی، جدا از نیروهای پیشتاز و انقلابی، در برخورد با مسائل و مشکلات اقتصادی-اجتماعی-سیاسی، معمولاً حساب و کتاب و دو دو تا چهار تای خاص خود را دارند و بنا بدلایل قابل فهم، سعی بر این دارند که اگر گره ای با دست باز میشود بیخودی به دندان خشم و کینه نبرند و اگر برای رسیدن به مقصد-یعنی حل مسائل و مشکلات شان-راه میان بر و کوتاه تر و کم خطر تری در میان باشد طبیعتاً آنرا ترجیح میدهند! در طی چند دهه گذشته مردم در برخورد با آخوندها عمدتاً از چنین نسخه نانوشته و ناخوانده ای پیروی میکردند! و این اصلاح طلبان بودند که مرتب آدرسهای عوضی و بیراهه را، تحت عنوان راه های  بظاهر میانبر و کم هزینه به مردم ارائه میدادند و مردم را در کوچه پس کوچه های بن بست رفسنجانی و خاتمی و روحانی سرگردان و خسته می چرخاندند! براستی بدون تله و توطئه اصلاح طلبی شاید آخوندها تا حالا هفت کفن پوسانده بودند! بهمین دلیل بزرگترین دستاورد جنبش و خیزش دیماه گذشته، پایان  آدرس عوضی دادن و مردم را دنبال نخود سیاه اصلاح طلبی فرستادن بود! هر چند علیرغم ختم فتنه اصلاح طلبی، برخی از سوپر پررو های آنها با ترساندن مردم از اینکه سرنگونی رژیم مساوی سوریه شدن ایران است همچنان به ادامه حکومت آخوندها یاری میرسانند! از جمله دیگر بحث های شیک و مُد روز و در عین حال سرکاری حضرات این است که میگویند تا سطح فرهنگ و شعور اجتماعی مردم-بدون اشاره به چگونگی و مکانیسم تحقق آن در نظام فاسد و ضدفرهنگ آخوندها-تغییر نکند چندان فرقی بین رژیم فعلی و رژیم بعدی نخواهد بود

 یعنی اینکه تا انقلاب فرهنگی موعود نباید زیاد سر بسر گرگهای رژیم گذاشت و با برداشتن قدمهای آهسته و سنجیده و با مبارزات میلی متری، انشاله در هفتصد-هشتصد سال آینده به دموکراسی خواهیم رسید!

زبونی و تو سری خوری اصلاح طلبان یادآور مطلبی، در کتاب روح ملتهای خدا بیامرز بازرگان است که در توضیح و تقبیح روحیه سازگاری و چاپلوسی در فرهنگ ایرانی، نقل میکند که اتوبوسی با مسافرانش مورد حمله سارقین مسلح قرار میگیرند در حالیکه اکثر مسافران در حال تحویل دادن دار و ندارشان به سارقین بودند چند نفر سعی در مقاومت و اعتراض نمودند که چند نفر از مسافرین دستمال بدست به معترضین پریدند که: شما ها با این کارتان اوقات آقایان سارق مسلح را تلخ و اعصابشون خُرد و آنها را بیشتر عصبانی میکنید(نقل بمضمون) اینروزها حرف اول و آخر اصلاح طلبان این است که پا روی عبا و عمامه آخوندها سرنگذارید و الّا ایران، سوریه خواهد شد!

در حالیکه بعد از جنبش دیماه-بدلیل ملتهب و حاد شدن شرایط اجتماعی-کوچکترین حرکت اعتراضی و صنفی مردم، بسرعت سیاسی و به شعارهای ضد حکومتی تبدیل میشود! مردم بجان آمده دیگر گوششان به لایی خواندن اصلاح طلبان بدهکار نیست و تا طلب خود را از حلقوم آخوندها بیرون نکشند علیرغم افت و خیز طبیعی اینگونه جنبش ها-ساکت و آرام نخواهند نشست! و این کابوسی است که خواب را از چشمان خونخوار گرگهای رژیم ربوده است آخوندها بخوبی میدانند در آستانه چهلمین سالگرد بهمن 57  گویی بهمن 97  و عظیم تری در راه است و با فعال شدن شرایط بین المللی علیه آخوندها، تقریباً تمامی مواد و عناصر و پارامترهای سرنگونی رژیم آماده میباشد و تنها جرقه ای دنباله دار کافی است که هست و نیست آخوندها را در آتش خشم مردم بسوزاند! مردم در دیماه شاید دیر ولی نهایتاً با خروج و شکستن طلسم اصلاح طلبی به آدرس درست مبارزه دست یافتند! با آدرس درست در دست، ای بسا دیر رسیدن بهتر از زود ولی اشتباهی رسیدن و یا اصلاً نرسیدن است!

                                                  با آرزوی آزادی و آبادانی ایران

                                                             محمد هادی-آمریکا