خانه / مقالات / خانه؛ مامنی پر درد:مجید دری

خانه؛ مامنی پر درد:مجید دری

مسکن مهر

ماهنامه خط صلح – در این محل نمی توانى چیزى پیدا کنى، باید بروى پایین تر. این جمله مشترکی است که در اکثر املاکى ها به شما خواهند گفت و در نهایت با نگاه دلسوزانه اى بدرقه ات می کنند. معضل مسکن چنان یقه قشر میانى جامعه را سفت چسبیده که خانه دار شدن را به رویایى دست نیافتنى تبدیل کرده است. بنا به آمار رسمى انتظار خانه دار شدن از ١٧ سال به ۵٢ سال افزایش یافته(۱) و این یعنى سیاست هاى دولت، فاجعه بار بوده است. البته نگاهى به وضعیت گذشته هم نشان از شکست سیاست هاى تحمیلى مى دهد. رییس جمهور سابق، احمدى نژاد، با مسکن مهر تمام توان خود را به خرج داد تا شاید معجزه اى رخ دهد اما این درمان خود منجر به تورم شد. روحانى در نهایت آن را زنجیرى بر پاى دولت نامید که مانع پویایی برنامه هایش شده است. اما هیچ وقت راهکار خاص خودش را هم اعلام نکرد!

در میان این سیاست هاى شکست خورده و تورم افسار گسیخته آن که قربانى می شود، مردم است. طبقه متوسط که طى ضربه هاى قبلى ضعیف شده بود، اکنون ضعیف تر از گذشته با پایین رفتن از طبقه اش سعى در زنده نگه داشتن خود دارد. او که امید خود را براى تهیه خانه از دست داده و دخل و خرجش با هم نمی خواند، صرف دو شغله شدن(آن هم با روی آوردن به شغل های کاذب) است و براى تهیه مسکن به مناطق پایین تر شهر می رود. طبیعتا تقاضا در این مناطق افزایش پیدا کرده و قیمت ها بالاتر می رود. قشر ضعیف هم سرخورده تورم بالا و گرانى افسارگسیخته، مجبور به ترک منطقه اش می شود. چاره اى نمى یابد جز آن که مهاجرت معکوس داشته باشد، اما نه از سر رضایت. چرا که وضعیت کار در شهرهاى کوچک، بدتر از شهرهاى بزرگ است. اما فشار شهرهاى بزرگ راه را به رویش می بندد. عده اى دیگر نیز چاره را در حاشیه نشینى می بینند. حاشیه نشینى سرآغاز معضل اجتماعى و خصوصا مشکلات عمیق شهری است. اعتیاد، دزدى، کودکان کار و… . او که چیزى براى از دست دادن ندارد، به مناطق بالاتر می رود و حتی عده ای به زورگیری یا اصطلاحاً “خفت گیرى” روی می آورند. مراجعه به آمار رسمى نشان از افزایش این معضل دارد و در وهله اول عدم امنیت نتیجه این روند است. امروز در شهرهای بزرگ، کمتر کسى هست که طعم قاپیده شدن گوشى اش را نچشیده، یا وسایل اتومبیلش به سرقت نرفته و این عدم امنیت را حس نکرده باشد. لازم به ذکر است که این فقط یکى از دلایل است و الزاما مشمول قشر خاصى نیست.

حاشیه هاى شهر پر شده از افرادى که زمانى می توانستند هزینه هاى خود را تامین کنند. افزایش سرسام آور قیمت مسکن، سرپناهى که مى توانست در آن بیاساید را تبدیل به معضل کرده است. از آن سوى مافیاى مسکن دست در دست مافیاى قدرت، سرخوش از به نتیجه رسیدن زحماتش! بدون هر احساس خطرى از برخورد قانونى فربه تر شدند و فاصله طبقاتى را افزایش دادند تا شهرهاى بزرگ مکان خلوت ترى براى زندگی شان باشد.

از طرف دیگر، افزایش میزان وام مسکن، تنها سیاست دولت بود در برابر غول گرانى. وام هم نتوانست کمکى به تعدیل قیمت ها بکند. میزان وام(آن هم با قوانین سخت گیرانه بانک ها) حتی نمی تواند یک سوم قیمت عادى ترین خانه در تهران را تامین کند. ظاهرا دولت با افزایش قیمت توانست رکود ایجاد کرده و مانع افزایش بیشتر شود. رکود معاملات باعث سرریز شدن این افزایش قیمت به بازار مسکن شهرهاى اطراف شد. مثلا با افزایش قیمت مسکن در مناطق بالاتر تهران قیمت مناطق پایین هم تحت تاثیر قرار گرفت و در نهایت دامن هشتگرد(شهرى در ۶٠ کیلومترى تهران) را هم گرفت.

اما نگاهى به روند افزایشى مسکن نشان می دهد که حاکمیت سیاست چندان نامنظمى را دنبال نمی کند. هر ۴-۵ سال یک بار این چنین افزایشى را شاهد هستیم. اما این بار چون با تورم و گرانى بى سابقه اى هم روبرو بودیم، مزید بر علت شد که قشر میانى از چند جهت آسیب ببیند و نحیف تر و زبان در برابر وضعیت قشر محروم، قاصر شود.

پانوشت ها:
۱ – سایت خبری روزنامه فرهیختگان، ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸، کدخبر:۱۶۹۲۸۵