مقامات کشوری و لشکری جمهوری اسلامی ایران روز شنبه ١١ ژانویه، به سرنگون ساختن هواپیمای خطوط هوائی اوکراین بر اثر شلیک یک موشک پدافند هوائی این کشور اقرار کردند و آن را حاصل «تصمیم گیری عجولانۀ یک فرد» دانستند. این اقرارِ ناگزیر پس از سه روز انکار در برابر واقعیت انکارناپذیر صورت گرفت. گزارش امیرعلی حاجی زاده، فرماندۀ نیروی هوافضای سپاه، در این باره از سلسله پیش دستوراتی پرده بر میدارد که رخ دادنِ این رویداد را تقریباً اجتناب ناپذیر میساخته و هدف آنها پنهان کردن واقعیت نمایش پرتاب موشک بسوی پایگاههای محل استقرار سربازان آمریکائی در عراق بوده است. اگر شلیک موشک به هواپیمای مسافربری یک واقعۀ ناخواسته باشد، انکار سه روزۀ آن یک خواستۀ ارادی است.
ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در اطلاعیۀ ناگزیر خود برای اقرار به سرنگون ساختن هواپیمای مسافربری شرکت هوائی اوکراین در توجیه این رویداد به «خطای انسانی» اشاره دارد که سبب آن، بگفتۀ این ستاد، قرار گرفتن هواپیما «در هنگام چرخش در حالت نزدیک شونده به یک مرکز حساس نظامی سپاه و در ارتفاع و شکل پروازی یک هدف متخاصم» بوده است. گزارش امیرعلی حاجی زاده، فرماندۀ نیروی هوافضای سپاه، که صبح شنبه از تلویزیون پخش شد آشکارا نشان میدهد که پیش از این «خطای انسانی غیرعمد»، چند تصمیم برنامه گذاری شده، شرایط و بستر این شلیک را فراهم کردهاند.
فرماندۀ نیروی هوافضای سپاه در تشریح شرایط حاکم در ساعات پیش از شلیک میگوید «شب حادثه وضعیت آمادگی را در سطح جنگی قرار دادند و […] در مراحل مختلف چندین بار به این سامانهها از جمله همین سامانه که درگیر شده توسط شبکه یکبارچه اعلام میشود، موشکهای کروزی به سمت کشور شلیک شده است و در یکی دو مرحله تاکید میشود […] که این کروزها در مسیر هستند و آمادگی داشته باشید.» او تاکید کرد « با توجه به اطلاعاتی که به این اپراتور داده بودند که […] موشک کروز شلیک شده و در مسیر است، این بنده خدا این را کروز تشخیص میدهد [… و] درگیر شده و شلیک موشک داشته است».
هنگامی که «وضعیت آمادگی را در سطح جنگی» قرار میدهند و به «اپراتور» سامانۀ دفاعی میگویند «موشک کروز شلیک شده و در مسیر است» و از او میخواهند «آمادگی داشته باشد»، آن «بندۀ خدا» هم به یقین گمان کرده که این آمادگی برای تماشای موشک کروز نیست، بلکه برای زدن آنست.
فرماندۀ نیروی هوافضای سپاه در سخنان خود نگفت در حالیکه هیچ موشک کروزی به سوی کشور شلیک نشده، چه افراد و یا نهادهائی تلاش کردهاند این گمان را در ذهن کسی که «کافی بود شاسی را فشار [دهد]» بوجود آورند. میشود گمان برد کسانی که نمایش پرتاب موشک بسوی پایگاههای محل استقرار سربازان آمریکائی در عراق را بر پا کرده و به خوبی میدانستهاند که قرار نیست آمریکا پاسخی بدهد و به همین سبب نیز با خیال آسوده درخواست «متوقف کردن فضای کشور از پروازها» را نپذیرفتهاند. همان اپراتوری که «شاسی» را فشار داده، بگفتۀ امیرعلی حاجی زاده، چندین بار درخواست کرده که «فضای کشور از پروازها متوقف شود و به اصطلاح (CLEAR) شود»، اما توقف پروازها در فضای کشور که از نظر فرماندۀ نیروی هوافضای سپاه نیز در شرایط آماده باش «سه سه طبیعی است»، به اجرا گذاشته نشده است.
به اجرا نگذاشتن توقف پروازها در حریم هوائی کشور در شرایط «آمادهباش سه – سه که بالاترین سطح آماده باش است» نشان از آسوده خیال بودن نسبت به هر پاسخی از جانب آمریکا دارد و تکرار و هشدار که «کروزها شلیک شده و در مسیر است» نشان از گرم کردن تصور رویاروئی و زورآزمائی با این کشور در حالی که اینک دیگر کاملاً روشن شده است که پرتاپ موشکها تنها نمایشی برای هواخواهان داخلی رژیم بوده است. نمایشی که سردار حاجی زاده به عنوان فرماندۀ نیروی هوافضای سپاه خود مجری آن بود و یک روز پس از آن نیز بی اعتنا به منابع گوناگون دولتی و رسانهای بینالمللی که از فقدان کشته و زخمی در این عملیات خبر داده بودند، بیمحابا اعلام داشت «در این عملیات حتماً دهها نفر کشته و زخمی شدهاند و با هواپیمای سی- ١٣٠ حمل شدهاند»!
سردار سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجیزاده در کنفرانس مطبوعاتی خود، روز شنبه ١١ ژانویه، برای توضیح چگونگی وقوع رویداد سرنگون ساختن هواپیمای مسافربری گفت « زمانی که هواپیما که از فرودگاه امام بلند میشود […] با توجه به اطلاعاتی که به این اپراتور داده بودند که وضعیت جنگی است و موشک کروز شلیک شده است این بنده خدا این را کروز تشخیص میدهد». سردار سرتیپ با این حال توضیح نداد که «این بنده خدا» که علی الأصول در کار خود سررشته دار است، چگونه «هواپیمائی را که ٣۴ متر طول و همان اندازه عرض دارد و دور میشده و رو به ارتفاع گرفتن داشته و سیگنال مکان یابی آن از هنگام برخاستن از زمین بر روی صفحۀ رادار ظاهر میشود و با پرواز هواپیما حرکت میکند، موشکی پنداشته که ابعاد آن از یک پنجم هواپیما نیز کمتر است، سیگنالی دیگر دارد و باید روی به آمدن داشته باشد؟»
برخی مقامات هواپیمائی کشوری به «چرخش» هواپیما و «دور زدن» آن اشاره کردهاند تا شاید انگیزۀ اشتباه گرفتن آن را با یک موشک کروز توجیه کنند. این چرخش بر اساس دادههای پرواز پس از انفجار موشک در کنار هواپیما صورت گرفته و به احتمال بسیار هدف از آن تلاش برای بازگشت به فرودگاه و فرود آمدن در آن بوده است.
واقعیت اینست که آن «بندۀ خدا» با همۀ آن اطلاعاتی که در اختیار او نهاده شده و هشدارهائی که به او دادهاند، دیگر نیازی به ارزیابی نمیدیده و «آتش به اختیار» شلیک کرده است.
نکتۀ مهمتر در این باره، تلاش برای پنهان داشتن واقعیت است. امیرعلی حاجی زاده در کنفرانس مطبوعاتی خود گفت « بنده صبح چهارشنبه نسبت به این مسئله مطلع شدم و به مسئولان اطلاع دادم». او با اشاره به پرتاب موشکهای ایرانی بسوی پایگاههای عراق، میگوید «من نسبت به تقارن این دو حادثه مشکوک بودم […] و گفتم احتمالا هواپیمای خودی را زدهایم». برای آگاهی از واقعیت آنچه روی داده، تنها یک پرسش از «اُپراتور» و یا همان «بندۀ خدا» کافی بوده است. این چنین تردیدی نباید داشت که مقامات کشور از همان بامداد چهارشنبه به واقعیت امر کاملاً آگاه بوده و در این زمینه به امید فریب دادن به پنهان کاری و دروغگوئی روی آوردهاند. سردار حاجی زاده در سخنان خود گفت «صبح جمعه همه اطلاعات جمع و مشخص شد، واقعه چه بوده است»، با این حال، باز هم «واقعه» همچنان پنهان نگاه داشته شد و تنها هنگامی به اقرار آن تن داده شد که دیگر از انکار کاری بر نمیآمد. دلایل آشکار در اختیار کلیۀ دولتهای ذیربط قرار داشت.
اینکه مسئولین سازمان هواپیمایی کشوری «در اظهارات خود مبنی بر رد اصابت موشک به هواپیما […] مقصر نیستند» و تنها «بر اساس دانسته خود عمل میکردند» بیش از آنکه تبرئه کننده باشد، نشان از استراتژی پنهان کاری مقامات نظام دارد. چگونه میتوان باور داشت که مسئولین سازمان هواپیمایی کشوری به رغم اظهارات متعدد و همسان رهبران کشورهائی که شهروندان خود را در این رویداد از دست داده بودند، نیازی به پرسش و تردید ندیده و همچنان بر انکار خویش ابرام کردهاند؟ اگر چنین باشد آیا وضع نگران کننده تر نیست؟
همۀ این ماجرا از انگیزۀ رفتارهای بسیار دیگری نظیر تهدید روزنامه نگاران توسط مشاور ویژۀ رئیس جمهوری پرده بر میدارد. حسامالدین آشنا، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری با اشاره به انتشار گزارش اخبار سرنگون شدن هواپیما بر اثر اصابت موشک پدافند هوائی ایران با ارسال توئیتی نوشت «به روزنامه نگاران ایرانی تبار رسانههای فارسی زبان هشدار داده میشود از مشارکت در جنگ روانی مربوط به هواپیمای اوکراینی و همکاری با ایران ایران ستیزان خودداری کنند». آیا این هشدار نیز اقدام بی حاصل دیگری در جهت پنهان نگاه داشتن «واقعه» نبوده است؟