پس از دو هفته جنگ خیابانی، برلین به تصرف نیروهای شوروی در آمد
پس از نزدیک به چهار سال جنگ شدید، نیروهای شوروی سرانجام در ۱۶ آوریل ۱۹۴۵ حمله خود را به برلین آغاز کردند.
آلمان نازی در ژوئن ۱۹۴۱ شوروی را اشغال کرده و دهها میلیون نفر از شهروندان و سربازان آن را کشته بود.
اما با پیشروی نیروهای شوروی، آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی در آستانه شکست کامل بود.
نیروهای بینظم آلمان نازی در برابر دو گروه ارتش کامل شوروی قرار گرفتند که از شرق و جنوب حمله میکردند.
در مجموع یک و نیم میلیون نیروی ارتش شوروی در عملیات برلین شرکت داشتند. این آخرین عملیات نظامی عمده در جنگ جهانی دوم در اروپا بود.
آدولف هیتلر از این شهر را ترک کند، سر باز زد و آخرین روزهای عمرش را در پناهگاهی در مرکز شهر موسوم به فورربونکر گذراند.
او برای آخرین بار در زادروز ۵۶ سالگیاش در ۲۰ آوریل ۱۹۴۵ از زیرزمین خارج شد و در میان مردم حاضر شد و به مدافعان شهر مدال داد.
همان روز، نیروهای شوروی مرکز شهر را گلوله باران کردند. برلین تا ۲۳ آوریل به محاصره کامل در آمده بود.
نازیها از پیرمردان و پسربچههای کم سن و سال برای دفاع از شهر استفاده میکردند. در این عکس هیتلر به یکی از آنها که دوازده سال دارد مدال میدهد
نیروهای آلمان نازی در مقایسه با نیروهای شوروی بسیار کم بودند و نمیتوانستند جلوی پیشرویهای آنها را بگیرند.
۳۰ آوریل ۱۹۴۵، هیتلر، یک روز پس از ازدواج با اوا براون، خودکشی کرد. اجساد آنها از زیرزمین به بیرون منتقل و سوزانده شدند.
مدت کمی بعد، نیروهای شوروی، رایشتاگ را اشغال کردند. یک عکس مشهور صحنه سازی شده، یک سرباز شوروی را نشان میدهد که پرچم اتحاد جماهیر شوروی را در بالای ساختمان تاریخی پارلمان به اهتزاز در آورده است.
دوم ماه مه، شهر رسما تسلیم شد اما درگیریها تا پایان جنگ در اروپا در ۸ مه ادامه داشت.
برلین به خرابه تبدیل شده بود. نیروهای شوروی نان و مواد ضروری را در اختیار ساکنان آن قرار دادند اما برخی سربازان دست به جنایاتی علیه مردم زدند.
برلین دیگر در اختیار نیروهای متفقین بود.چند ماه پس از پایان جنگ، رهبران شوروی، بریتانیا و آمریکا در پتسدام، در نزدیکی برلین برای شکل دادن به روند صلح دیدار کردند.
۷۵ سالگی بمباران درسدن: چرا بریتانیا و آمریکا این شهر آلمان را ویران کردند؟
“آتشسوزی واقعا مهیبی است…ترسی دیوانهوار بر من مستولی میشود و از آن به بعد مرتب یک جمله ساده را با خودم تکرار میکنم: نمیخواهم در آتش بسوزم و بمیرم. یادم نیست که دقیقا روی چند نفر افتادهام. تنها به یک چیز فکر میکنم: نباید بسوزم.”
در ۱۳ فوریه ۱۹۴۵، بمبافکنهای بریتانیایی به شهر درسدن در شرق آلمان حمله کردند. آنها ظرف چند روز به همراه متحدان آمریکایی خود حدود ۴ هزار تن بمب روی این شهر ریختند.
آتشسوزی ناشی از این حمله جان ۲۵ هزار نفر را گرفت، مرکز شهر را ویران کرد. اکسیژن را از هوا مکید و افرادی را که سعی در فرار از شعله های آتش داشتند خفه کرد.
درسدن البته تنها نبود. بمبافکنهای متفقین با حمله به شهرهای کلن، هامبورگ و برلین در آلمان، و توکیو، هیروشیما و ناگاساکی در ژاپن مناطق بسیاری را ویران کرده بودند و دهها هزار نفر را به کام مرگ فرستاده بودند.
اما این حمله به یکی از جنجالیترین اعمال متفقین در جریان جنگ جهانی دوم تبدیل شده است. بعضیها ارزش نظامی درسدن را زیر سوال بردهاند، و حتی وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا، نیز در پی این حمله در لزوم اجرای آن تردید کرد.
چرچیل در یادداشتی نوشت “به نظرم وقتش رسیده است که مساله بمباران شهرهای آلمان به منظور وحشتزایی صرف را، فرای بهانههایی که برایش میتراشند، مجددا بررسی کنیم. تردیدها نسبت به این بمبارانها در پی تخریب درسدن حسابی بالا گرفته است.”
اما درسدن در فوریه ۱۹۴۵ تنها ۲۵۰ کیلومتر با جبهه شرق فاصله داشت، جایی که آلمان تلاش میکرد که در ماههای پایانی جنگ با نیروهایش مانع پیشروی ارتش شوروی شود. این شهر یک قطب مهم صنعتی و ارتباطی بود. چندین و چند کارخانه به تولید مهمات، قطعات هواپیما و لوازم دیگر برای ماشین جنگی آلمان مشغول بودند. سرباز، تانک و توپ از طریق جاده و راهآهن از این شهر عبور میکردند. صدها هزار آواره آلمانی نیز بعد از فرار از جنگ وارد این شهر شده بودند.
نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در آن زمان میگفت که درسدن بزرگترین شهری است که هرگز از هوا بمباران نشده است. جمعبندی فرماندهان نیروی هوایی این بود که حمله به درسدن میتواند به ارتش شوروی کمک کند؛ نخست با متوقف کردن نقل و انتقالات نظامی آلمان، و سپس با مختل کردن روند تخلیه آوارگان از مناطق شرقی.
در بمبهایی که بمبافکنهای نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا روی شهرهای آلمان میریختند هم مواد منفجره بود و هم مواد آتشزا
حملههای بمبافکنهای نیروی هوایی سلطنتی به شهرهای آلمان بعد از گذشت پنج سال بزرگتر و قدرتمندتر شده بودند. بمبها حاوی مخلوطی از مواد منفجره و مواد آتشزا بودند: مواد منفجره ساختمانها را میترکاندند و مواد آتشزا نیز با آتش زدن آنچه باقیمانده بود، باعث افزایش خرابیها میشدند.
حملههای پیشین برخی از شهرهای آلمان را کاملا ویران کرده بود. در ژوئیه ۱۹۴۳، صدها بمبافکن نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در “عملیات گُمورا” به شهر هامبورگ حمله کرده بودند.
هوا به شکلی غیرعادی گرم و خشک بود و این حمله منجر به ایجاد توفانی آتشین شد؛ وقتی آتش از حد مشخصی بزرگتر میشود، هوای اطراف را با سرعت زیاد به درون خود میکشد و از آن تغذیه میکند. این توفان آتشین تقریبا تمام شهر را تخریب کرد.
حمله به درسدن روز ۱۳ فوریه ۱۹۴۵ آغاز شد. آن شب حدود ۸۰۰ بمبافکن نیروی هوایی سلطنتی که توسط هواپیماهای مسیریاب هدایت میشدند به طرف درسدن پرواز کردند. مسیریابها قرار بود با انداختن منور محدوده بمباران را به مرکزیت استادیوم اوستراگگ مشخص کنند. هواپیماهای بریتانیایی ظرف تنها ۲۵ دقیقه ۱۸۰۰ بمب روی درسدن ریختند.
همانطور که در زمان جنگ مرسوم بود، هواپیماهای آمریکایی در روشنایی روز حمله را ادامه دادند. در عرض دو روز ۵۲۰ هواپیمای نیروی هوایی ایالات متحده بر فراز درسدن به پرواز درآمدند. هدفشان ایستگاه پخش ریلی شهر بود، اما در واقعیت بمبهایشان نصیب بخشهای وسیعی از شهر شد.
روی زمین، غیرنظامیها از ترس این یورش هوایی به خود میلرزیدند. خیلیها بعد از به صدا درآمدن آژیر حمله هوایی به پناهگاه گریخته بودند. اما نخستین موج حمله باعث قطعی برق شد و بعضیها درست همان لحظهای که موج دوم حمله داشت از راه میرسید پناهگاهها را ترک کردند. مردم در حال فرار از آتش جان خود را از دست میدادند، چرا که توفان آتشین هوا را از ریههایشان میدزدید.
مارگارت فرایر، شاهد عینی، درباره زنی که نوزادی به همراه داشت میگوید: “دوید، اما زمین خورد. نوزاد در هوا قوس برداشت و داخل آتش افتاد… زن همانطور روی زمین درازکش ماند و اصلا تکان نخورد.”
کرت وانهگت، نویسنده آمریکایی، که در درسدن اسیر جنگی بود از بمباران جان سالم به در برد. او در کتاب “سلاخخانه شماره پنج” مینویسد: “درسدن به شعلهای عظیم تبدیل شده بود. این شعله تمام ترکیبات عالی را بلعید و هر چه را که سوختنی بود سوزاند.”
او شهر را بعد از حمله اینگونه توصیف میکند: “دیگر مثل سطح ماه شده بود، چیزی جز مواد معدنی نبود. سنگها هم داغ شده بودند. در آن حوالی آدم زندهای دیده نمیشد.”
در این حمله در مجموع یک هواپیمای آمریکایی سرنگون شد و شش هواپیمای بریتانیایی. از شش هواپیما، سه فروند آن به خاطر اصابت اشتباهی بمبهای خودی سرنگون شدند.
آلمان نازی بلافاصله از این بمباران برای حمله به متفقین استفاده کرد. وزارت تبلیغات مدعی شد که در درسدن اصلا صنایع نظامی وجود نداشت و صرفا شهری فرهنگی بود. مقامات محلی گفتند حدود ۲۵ هزار نفر جان دادند – رقمی که امروزه مورد تایید مورخان است – اما نازیها مدعی بودند ۲۰۰ هزار غیرنظامی در این شهر جان باختهاند.
n از کلیسای بانوی مقدس، سالها به عنوان یادبود جنگ استفاده میشد، تا اینکه سرانجام با کمکهای مالی آمریکا و بریتانیا بازسازی شد
درسدن در بین بریتانیاییها به عنوان یکی از مقاصد گردشگری شناخته میشد و برخی از شخصیتها و نمایندگان مجلس عوام ارزش این حمله را زیر سوال بردند.
همزمان چاپ مقالهای در خبرگزاری آسوشیتد پرس که میگفت خواست متفقین ایجاد رعب و وحشت است بر نگرانیها افزود. اما برنامهریزان نظامی بریتانیایی و آمریکایی تاکید میکردند که این حمله از منظر استراتژیک موجه بوده است، همانطور که حمله به دیگر شهرهای آلمان موجه بود. هدف مختل کردن صنایع، تخریب منازل کارگران و فلج کردن حملونقل در آلمان عنوان میشد.
گزارشی که در سال ۱۹۵۳ درباره این بمباران در آمریکا منتشر شد اینگونه جمعبندی میکرد که حمله باعث تخریب یا آسیب جدی به ۲۳ درصد ساختمانهای صنعتی و حداقل ۵۰ درصد ساختمانهای مسکونی شهر شده بود. اما به گفته این گزارش “درسدن هدف نظامی مشروعی” بود و حمله مغایرتی با “خط مشی تهاجمی موجود آن زمان” نداشت.
مباحث بر سر استفاده متفقین از بمباران هوایی به طور اعم، و حمله به درسدن به طور اخص، تا به امروز ادامه دارد.
مورخان نسبت به تاثیر تخریب شهرهای آلمان بر توان نظامی نازیها ابراز تردید میکنند؛ آیا جز مرگ غیرنظامیان – مخصوصا در اواخر جنگ – نتیجه دیگری نیز داشت؟ برخلاف عملیاتی چون “روز دی”، بررسی کمی تاثیر چینین حملههایی بر نتیجه نهایی جنگ کار آسانی نیست.
بعضیها میگویند که این حمله یک شکست اخلاقی برای متفقین و حتی شاید یک جنایت جنگی باشد. اما مدافعان این عملیات میگویند بخشی ضروری از یک جنگ تمامعیار برای شکست آلمان نازی بود.
حمله به درسدن حتی به نمادی برای سازندگان تئوریهای توطئه و بعضی از فعالان راستگرای تندرو – از جمله انکارگران هولوکاست و احزاب افراطی – تبدیل شده است که آمار منتشره توسط حزب نازی را واقعی میدانند و برای این بمباران مراسم یادبود میگیرند.
برلین دیگر در اختیار نیروهای متفقین بود.چند ماه پس از پایان جنگ، رهبران شوروی، بریتانیا و آمریکا در پتسدام، در نزدیکی برلین برای شکل دادن به روند صلح دیدار کردند.
«روز پیروزی»؛ هفتاد و پنجمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم
روز ۸ مه (۱۹ اردیبهشت) امسال مصادف است با هفتاد و پنجمین سالروز پایان جنگ جهانی دوم. در چنین روزی در سال ۱۹۴۵، پس از شش سال جنگ ویرانگر که بیش از ۶۰ میلیون کشته برجا گذاشت، آلمان نازی به فاصله کوتاهی پس از مرگ آدولف هیتلر تسلیم شد و قوای متفقین به صورت رسمی بر آلمان و متحدیناش اعلام پیروزی کردند.
در پی اعلام رسمی پایان جنگ، هزاران نفر در میادین پایتخت های بزرگ اروپایی حاضر شدند و به شادی پرداختند. وینستون چرچیل، نخست وزیر بریتانیا، در نطق پیروزی خود در لندن گفت: «خصومتها از دقیقه ۱ نیمه شب ۸ مه به صورت رسمی تمام خواهد شد. جنگی که آلمان به راه انداخت به پایان رسید.»
این تاریخ هرچند به عنوان روز رسمی پایان جنگ به شمار می رود، با این حال کشورهای اروپایی تحت اشغال آلمان نازی مدتی قبل از آن استقلال خود را بازیافته بودند. ژنرال شارل دوگل در اوت ۱۹۴۴ به پاریس بازگشته بود، بروکسل پایتخت بلژیک در سپتامبر همان سال آزاد شده بود و هلند در ۵ مه سال ۱۹۴۵ پایان سلطه آلمان را جشن گرفته بود.
در ۸ مه فیلد مارشال ویلهلم کایتل، فرمانده ستاد فرماندهی عالی ارتش آلمان و وزیر جنگ رایش سوم، در برلین قرارداد تسلیم را در حضور نمایندگان ارتش سرخ شوروی، آمریکا و فرانسه امضا کرد.
روز ۸ مه که «روز پیروزی» نامگذاری شده است در شماری از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه تعطیل رسمی به شمار می رود و مقامات سیاسی این کشورها با حضور بر مزار سربازان، نسبت به جانباختگان این جنگ ادای احترام می کنند.
برلین دیگر در اختیار نیروهای متفقین بود.چند ماه پس از پایان جنگ، رهبران شوروی، بریتانیا و آمریکا در پتسدام، در نزدیکی برلین برای شکل دادن به روند صلح دیدار کردند.