کیهان در سالهای اخیر شجریان را “مهره اجنبی”، “وطن فروش”، “دوره گرد”، “اجنبی پرست” و “عروسک خیمه شب بازی” نامیده و به همراهی با علاقهمندان به “جنگ داخلی” و “تجزیه ایران” متهم کرده
زندگی محمدرضا شجریان در حالی به پایان رسید که پرونده شکایت حقوقی او از حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان، با گذشت بیش از یک دهه بینتیجه مانده بود.
روزنامه کیهان، چاپ تهران، در طول این سالها، استاد برجسته موسیقی سنتی ایران را “مهره اجنبی”، “وطن فروش”، “دوره گرد”، “اجنبی پرست”،”عروسک خیمه شب بازی”، کسی که “سالهاست هیچ اثر هنری قابل توجهی خلق نکرده” و “پیرمردی که یک وقتی صدایی داشت و حالا از دور خارج شده” توصیف کرده بود. این روزنامه حتی به آقای شجریان اتهاماتی در حد همکاری با “خونینترین دشمنان مردم”، تحسین “کشتار بسیجیان” یا همراهی علاقهمندان به “ایجاد جنگ داخلی و تجزیه ایران” را زده است.
در چنین پسزمینهای قابل انتظار بود که روزنامه کیهان، به عنوان رسانهای متصل به نهاد رهبری، شنبه ۱۹ مهر واقعه درگذشت محمدرضا شجریان را در حد یک خبر دو جملهای در میانه صفحه ۳ خود انعکاس داد.
واکنشی که درواقع، از جنس واکنش خود آیتالله خامنهای بوده که از انتشار پیام تسلیت برای آقای شجریان خودداری کرد. در حالی که او حدود دو هفته قبل برای درگذشت “حسن ممدوحی” نماینده سابق خبرگان و حدود سه هفته پیش برای درگذشت “علی شمقدری” متولی حسینیه رهبر ایران در مشهد پیام تسلیت منتشر کرده است.
اتهام “همراهی با جنگ داخلی و تجزیه ایران”
به دنبال اعتراضات ۱۳۸۸ و همراهی محمدرضا شجریان با معترضان، کیهان او را هدف اتهامات امنیتی سنگین قرار داد. این روزنامه، از جمله در ۱۴ تیر ۸۸ ادعانامه مفصلی را علیه آقای شجریان به چاپ رساند که با توصیف این چهره به عنوان “مهره مناسب اجنبی و استعمارگر پیر”، او را به “وطن فروشی” و دنبال کردن “اهداف پشت پرده دولت انگلیس” متهم می کرد.
طرح این اتهامات، منجر به شکایت حقوقی محمدرضا شجریان شد. در مرحله بازپرسی، از حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان خواسته شد تا مدارک اتهامات خود علیه آقای شجریان را به دستگاه قضایی ارائه کند که از این کار خودداری کرد.
ولی خودداری آقای شریعتمداری از ارائه سند، مانع از ادامه انتشار اتهامات در روزنامه او نشد. به عنوان نمونه، کیهان در ۱۷ شهریور ۹۲ با همسو دانستن محمدرضا شجریان با “دولتهای جنگ طلب” و “سازمان تروریستیام آی شش انگلیس”، او را به همراهی با “ایجاد جنگ داخلی و تجزیه ایران” متهم کرد.
این روزنامه در ۴ دی ۹۲، گزارشی با تیتر “موج سواری رسانهای برای بازگشت دایناسورها” را علیه حامیان کاهش فشار بر آقای شجریان به چاپ رساند. در متن گزارش آمده بود که شجریان “مدتهاست هیچ اثر هنری قابل توجهی نداشته و بیشتر با حاشیه سازی و غلت خوردن بین رسانههای ضدایرانی و جریانهای سیاسی وابسته به خارج از کشور در پی خودنمایی و ابراز وجود است”.
کیهان سپس با تکرار اتهاماتی که در تیرماه ۸۸ متوجه این چهره کرده بود، در تیتری خبری در ۲۸ خرداد ۹۳ او را “خواننده وطنفروش” لقب داد. این رسانه همزمان با طرح چنین اتهاماتی، تقریبا هرآنچه از سوی هرکس علیه شجریان گفته می شد را به صورت برجسته پوشش می داد.
مثلا در پی دریافت اقدام دولت فرانسه به اهدای نشان شوالیه به “استاد موسیقی سنتی ایران”، کیهان در ۱۱ آذر ۹۳ اظهارات علی معلم دامغانی، رئیس وقت فرهنگستان هنر، را برجسته کرد که شجریان را به “جایزه گرفتن از لشکر دشمن” و انجام “حرکات جلف روی صحنه” متهم می کرد. همین روزنامه در ۱۵ آذر هم، اظهارات محمدرضا شرفالدین مدیرعامل وقت “انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس” در انتقاد به دریافت نشان شوالیه را با تیتر زیر به چاپ رساند: “شرفالدین هنرمند سینما، خطاب به شجریان: مدال تعظیم در برابر بیگانگان خفت و بدنامی است”.
روزنامه کیهان، به علاوه در ۲۲ اردیبهشت ۹۴ از شجریان خواست توضیح بدهد که “چرا خودش را در اختیار خونینترین دشمنان مردمش قرار داده”، و در ۱۴ شهریور ۹۴ تا آنجا پیش رفت که خطاب به او نوشت: “چرا برخی گمان میکنند استاد بودن مجوز دروغگویی، فحاشی، اجنبیپرستی و وطن فروشی و دخالت غیرمتخصصانه و عوامانه در اموری تخصصی مانند سیاست است؟” کیهان در ادامه، آقای شجریان را متهم کرد که با حمایت از معترضان سال ۸۸، “کشتار بسیجیان را به زبان بیزبانی تحسین نموده”.
روزنامه کیهان در واکنشی دیگر، به نقل از “خبرنگار” خود اعلام کرد که محمدرضا شجریان توانایی هنری بالایی ندارد: “به گزارش خبرنگار کیهان، شجریان سال هاست که هیچ أثر هنری قابل توجهی را خلق نکرده و مدتی نیز برای مطرح کردن خود به دوره گردی در کشورهای غربی و هتاکی به دولت و ملت ایران در رسانههای ضدایرانی رو آورده.”
کیهان حتی پس از بستری شدن این چهره هنری در بیمارستان به علت مشکلات ریوی، بیماری او را در ۷ شهریور ۹۴ چنین تفسیر کرد که “شجریان مدتی است با بیمحلی دوستان سابقش روبرو شده” و نتیجتا “برای مطرح شدن، عوارض سرماخوردگی را بهانه کرده و برای بستری شدن به یک بیمارستان خصوصی رفته است”.
اتهامات فوق، شش ماه پیش از آن انتشار یافت که محمدرضا شجریان در پیام ویدئویی خود به مناسبت نوروز ۹۵، با چهرهای به کلی متفاوت و موهایی کم پشت ظاهر شد و رسانه ها از ابتلای او به سرطان خبر دادند.
رو به وخامت گذاشتن حال آقای شجریان، باعث افزایش حساسیت افکار عمومی به ممنوع بودن او از برگزاری کنسرت در ایران پس از انتخابات ۸۸ شد. نگرانی از سلامت این استاد موسیقی، همچنین به تلاش هایی جدید برای پخش مناجات ربنای او از صداوسیما انجامید. توضیح آنکه او پس از انتخابات ۸۸، صداوسیما را از پخش آثار خود بر حذر داشت و مناجات “ربنا”ی مخصوص رمضان و “مثنوی افشاری” (با مطلع “این دهان بستی دهانی باز شد”) را از این منع مستثنا دانست، هرچند صداوسیما پخش این موارد را نیز متوقف کرد.
طرح مطالبات تازه برای بازگشت محمدرضا شجریان به صحنه، باعث شد تا کیهان مجموعه ای از هشدارهای شدیداللحن علیه مدارای احتمالی با شجریان را، از زبان “خوانندگان” این روزنامه منتشر کند.
در همین راستا، مثلا پیام منتشر شده در ۱۲ خرداد ۹۵ حکایت داشت: “چنانچه بنابر تصمیم هر کدام از مدیران صدا و سیما اجازه پخش صدای مناجات شجریان از رسانه ملی داده شود به عنوان یک ایرانی عاشق نظام علیه چنین مدیری اعلام جرم خواهم کرد”. یا پیام دهنده دیگری در ۱۵ خرداد ۹۵ میگفت: “آیا درست است که مردم انقلابی و روزهدار کشور به هنگام افطار صدای کسی را بشنوند که با بهائیان، گردانندگان بیبیسی و صدای آمریکا این دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب ملاقات و ارتباط دارد؟”
حتی پس از انتشار خبرهایی جدید مبنی بر وخامت حال استاد موسیقی ایران و انتشار زیرنویسی در شبکه خبر مبنی بر خوب بودن حال آقای شجریان، کیهان در ۲۹ تیر ۹۵ پیامی را منتشر کرد که با انتقاد از همین زیرنویس میافزود: “پس از دیدارها و مصاحبههای شجریان با بهاییها و عوامل بیبیسی انگلیس در خارج از کشور دیگر جایگاهی در نزد ملت ندارد.” در اول مرداد ۹۵ نیز پیام دیگری به چاپ رسید که توصیه می کرد “مسئولان دولت به جای اینکه نگران حال فردی مثل شجریان با سابقه حضور در فتنه سال ۸۸ و خوشرقصی برای بهائیان و بیبیسی و… باشند دلسوز جانبازان قطع نخاعی باشند”.
با پیشرفت تدریجی سرطان و کاهش امکان فعالیت مجدد محمدرضا شجریان، به طور طبیعی حملات روزنامه تحت مدیریت آقای شریعتمداری به او نیز محدودتر شد. هرچند حتی این تغییر باعث نشد تا آیتالله خامنه ای، به عنوان مقام منصوب کننده آقای شریعتمداری، از اینکه در گذشته کسانی به پیگیری پخش ربنای شجریان پرداخته بودند ابراز نارضایتی نکند.
آقای خامنه ای در ۱۷ خرداد ۹۶ با ذکر اینکه “در جنگ هم اگر اخلال در قرارگاه مرکزی پیش بیاید نیروها آتش به اختیار میشوند”، خطاب به دانشجویان حامی حکومت گفت: “اینکه در وضعیتی که ما اینهمه مسائل مهم فرهنگی در کشور داریم، حالا فرض کنیم فلان آهنگ قبل افطار پخش بشود یا نشود، این میشود مسئله اصلی… پیداست که این دستگاه اختلال پیدا کرده… وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا شما آتش بهاختیارید”.
بیژن قاسم زاده که پرونده شکایت شجریان از شریعتمداری را بست، بعدها خود به اتهام اعمال نفوذ غیرقانونی در پروندههایی دیگر و دریافت رشوه تحت تعقیب قرار گرفت
فرجام یک دهه پیگیری حقوقی
نهایتا در ۲۴ تیر ۹۸، رسانه ها خبر دادند بیژن قاسمزاده، بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه، شکایت آقای شجریان و ۱۹ شکایت دیگر از حسین شریعتمداری را به طور یکجا مورد رسیدگی قرار داده و به طور یکجا هم رد کرده است.
در ۱۳ مرداد ۹۸، محمدحسین آقاسی وکیل محمدرضا شجریان با یادآوری اینکه در سال ۸۸ از آقای شریعتمداری خواسته شده بود مدارک اتهاماتش علیه موکل او را طی یک هفته به دادگاه ارائه کند، خبر داد: “نه در آن یک هفته و نه در طول این ۱۰ سال مدارک ارائه نشده.” او تاکید کرد: “متاسفانه هر اندازه به بازپرس مراجعه میکردیم ایشان پاسخ میداد که پرونده را به خانه برده تا تصمیمگیری کند تا اینکه اخیرا قرار منع پیگرد در این پرونده صادر شد.”
بعد از مصاحبه آقای آقاسی، کیهان توضیحی را در مورد دلیل خودداری از ارائه مدارک اتهامات خود علیه آقای شجریان ارائه نکرد اما در عوض، مطالب جدیدی را علیه او به چاپ رساند. از جمله در ۲۵ خرداد ۹۸ شجریان را “خوانندهای پرحاشیه که مدتی به ورطه فعالیت و تبلیغ سیاسی ضدوطنی و ضددینی افتاده” نامید، و در ۳۰ مرداد ۹۸ نوشت که او “در سال ۸۸ ضمن حمایت از جریان برانداز فتنه ۸۸ علیه ارزشهای دینی نیز موضعگیری کرده”.
بعدها مشخص شد بیژن قاسم زاده که پرونده شکایت از شریعتمداری را بسته، خود به اتهام اعمال نفوذ غیرقانونی در پرونده هایی دیگر تحت تعقیب قرار گرفته. آقای قاسم زاده در ۲۲ شهریور ۹۹ به دلیل “تأثیر دادن نفوذ اشخاص دولتی در اقدامات” و “دریافت رشوه” به ۱۰ سال حبس تعزیری و “ضبط مال ناشی از ارتشاء” محکوم شد.
البته غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه، پیشتر گفته بود تخلفات بیژن قاسم زاده، احکامی که قبلا صادر کرده را زیر سوال نمی برد چون ممکن است قاضی “هزاران اقدام خوب” داشته باشد اما “خطایی” مرتکب شود.
هرچند اگر قرار بر بازنگری احکام صادر شده از سوی این قاضی بود نیز، شاید دیگر تفاوتی برای استاد موسیقی سنتی ایران نمی کرد که بیماری سرطان، در حال از بین بردن آخرین ذره های توان او برای ادامه زندگی بود.
استادی که شکایتش از رسانه ای که مدیر مسئول آن را آیت الله خامنه ای منصوب می کند، پس از یک دهه معطل ماندن در قوه قضاییه ای که رئیس آن منصوب رهبر است، و به دست یک قاضی با ویژگی های بیژن قاسم زاده بسته شد.
در حالی که در تمام این ده سال، همان رسانه به انتشار اتهامات تکراری و جدید علیه محمدرضا شجریان ادامه میداد.