در پی سانسور خبری تعداد کشتههای فاجعه فروریختن ساختمان متروپل آبادان و سرکوب خشونتبار مردم عزادار، کانون نویسندگان ایران در بیانیهای با یادآوری «جنایتهای سالهای اخیر چون کشتار مردم در آبان ۹۸ و ساقط کردن هواپیمای مسافربری» اعلام کرد: «بدیهی است آنانی که همواره چنگ بر جان و مال مردم انداختهاند، موفق نخواهند شد با تقلیل عوامل ویرانیآفرین به چند تن، فساد سیستماتیک و ستمپیشگی خود را انکار کنند.»
در این بیانیه آمده است: «رسانههای رسمی حکومت با نیمهکاره خواندن این ساختمان و انتشار آمار غلط از مجروحان و درآوارماندگان سعی در پنهان کردن حقایق این فاجعه داشتند؛ اما اخبار و تصاویری که توسط مردم، با عبور از سد سانسور دستبهدست میشود از ابعاد فجیع این ویرانی پرده برمیدارد.»
در ادامه متن، کانون نویسندگان ایران تلاش برای «حادثه» نامیدن این فاجعه را محکوم میکند و آن را برای «سرپوش گذاشتن بر ریشههای فساد نهادینهشده در دستگاههای دولتی و نهادهای حاکمیتی» عنوان میکند.
کانون نویسندگان در ادامه می نویسد:اولین واکنش حاکمیت به این فاجعه، نه اعزام نیروهای امدادگر، بلکه گسیل ادوات و تجهیزات سرکوب بوده است. آنچه در آبادان بر مردم میرود یادآور جنایتهای سالهای اخیر چون کشتار مردم در آبان ۹۸ و ساقط کردن هواپیمای مسافربری است. صدای اعتراض اما بلندتر از سرکوب و انسداد است و حقایق را میتوان از دهان مردم داغدیده شنید؛ مردمی که زیر ضرب گلوله و باتوم و گاز اشکآور، خودشان، هم دستبهکار آواربرداری و امداد شدهاند و هم دستبهکار خروشیدن و فاش کردن و اعتراض.
کانون نویسندگان ایران از همهی آزادیخواهان میخواهد صدای مردم ستمکشیده و سرکوبشده باشند.
متن کامل بیانیه در ادامه آمده است:
پنج روز از فرو ریختن ساختمان متروپل آبادان میگذرد و هر لحظه بر تعداد قربانیان این فاجعه افزوده میشود. روز دوشنبه ۲ خرداد تصاویر هولناک ویران شدن این ساختمان ۱۰ طبقه در فضای مجازی منتشر شد و مردم را در بهت و اندوه و خشم فرو برد. رسانههای رسمی حکومت با نیمهکاره خواندن این ساختمان و انتشار آمار غلط از مجروحان و درآوارماندگان سعی در پنهان کردن حقایق این فاجعه داشتند. اما اخبار و تصاویری که توسط مردم، با عبور از سد سانسور دستبهدست میشود از ابعاد فجیع این ویرانی پرده برمیدارد و نشان میدهد این ساختمان نه تنها نیمهکاره نبوده است بلکه چند بخش آن راهاندازی شده و در زمان فروریختن، مردم بسیاری در آن بودهاند.
در طول این سالها و دههها کم نبوده ویرانیهایی از این دست؛ کم نبوده فجایعی که به هیچ ترتیبی در قالب «حادثه» نمیگنجند. آنجا که پای فساد و تباهی ساختاری در میان باشد بر این ویرانیها نمیتوان نام حادثه گذاشت و تنها به «مجازات عاملان» آن بسنده کرد؛ عاملانی که همچون همیشه، در نمایشی ناشیانه به قصد سرپوش گذاشتن بر ریشههای فساد نهادینه شده در دستگاههای دولتی و نهادهای حاکمیتی «معرفی و مجازات» میشوند.
اینبار هم روش و نمایش فرقی با گذشته نکرده است. اینبار هم اولین واکنش حاکمیت به این فاجعه، نه اعزام نیروهای امدادگر، بلکه گسیل ادوات و تجهیزات سرکوب بوده است و اخبار رسمیاش با سانسور فریاد معترضان، قطع اینترنت و جعل وقایع منتشر میشود. صدای اعتراض اما بلندتر از سرکوب و انسداد است و حقایق را میتوان از دهان مردم داغدیده شنید؛ مردمی که زیر ضرب گلوله و باتوم و گاز اشکآور، خودشان، هم دستبهکار آواربرداری و امداد شدهاند و هم دستبهکار خروشیدن و فاش کردن و اعتراض.
آنچه در آبادان بر مردم میرود یادآور جنایتهای سالهای اخیر چون کشتار مردم در آبان ۹۸ و ساقط کردن هواپیمای مسافربری است. بدیهی است آنانی که همواره چنگ بر جان و مال مردم انداختهاند، موفق نخواهند شد با تقلیل عوامل ویرانیآفرین به چند تن، فساد سیستماتیک و ستمپیشگی خود را انکار کنند. سانسور اخبار و تحریف واقعیت جاری که همچون همیشه قرار بود راه را بر درک ابعاد فاجعه ببندد، به مدد مردم عقب رانده شده است و بیتردید این موج عظیم دادخواهی که اکنون پدید آمده به جریان پویای دادخواهیهای پیشین میپیوندد.
کانون نویسندگان ایران با ارج نهادن به این موج دادخواهی، ضمن تسلیت به بازماندگان و داغدیدگان این فاجعه و ابراز همدردی با آنان، همچون همیشه بی هیچ حصر و استثنا از حق اعتراض مردم و گردش آزاد اطلاعات دفاع میکند و از همهی آزادیخواهان میخواهد صدای مردم ستمکشیده و سرکوبشده باشند.
کانون نویسندگان ایران
۷ خرداد ۱۴۰۱