زندانی سیاسی و نماینده معلمان ایران هاشم خواستار، پیامی از زندان وکیل آباد مشهد فرستاد. او در پیام خود در ابتدا می نویسد: «خدایا، این حاکمان اسلام نما میخواهند به هر طریقی و با انواع فشارها مقاومتم را شکسته و مرا وادار به تسلیم کنند. کمکم کن که یا با عزت در زندان بمیرم، و یا توسط ملت قهرمان ایران سربلند از زندان آزاد شوم.»
او سپس در باره بحران در ایران، چنین می نویسد: «امروز کشور در اوج بحران و در این پنج سالی که زندان بوده ام، چنان بحرانها گسترش یافته که هر آن ممکن است طومار جمهوری اسلامی درهم پیچیده شود.»
متن کامل پیام معلم بازنشسته و نماینده معلمان ایران هاشم خواستار به شرح زیر است:
«خدایا…
این حاکمان اسلام نما …
میخواهند به هر طریقی و با انواع فشارها مقاومتم را شکسته و مرا وادار به تسلیم کنند. کمکم کن که یا با عزت در زندان بمیرم، و یا توسط ملت قهرمان ایران سربلند از زندان آزاد شوم.
امروز کشور در اوج بحران و در این پنج سالی که زندان بوده ام، چنان بحرانها گسترش یافته که هر آن ممکن است طومار جمهوری اسلامی درهم پیچیده شود.
این بحرانها محصول خدعه آقای خمینی است که در ابتدا توسط او پیش نویس قانون اساسی را که در آن ذکری از ولایت فقیه نشده و به آزادی بیان و احزاب احترام گذاشته شده بود، تایید گردید، اما با قدرت گرفتن کمیته ها و سپاه و حزب جمهوری اسلامی، بجای مجلس موسسان، مجلس خبرگان بوجود آورد که دیکتاتوری ولایت فقیه همچون دیکتاتوری شاه پایه و اساس قانون اساسی شد.
آقای خمینی در جواب سوال خبرنگار لبنانی که پرسید؛ حرف های قبل و بعد از انقلاب شما بسیار تفاوت دارد، صراحتا گفت؛ خدعه کردم!
یکی از آن خدعه ها قرار بود، روحانیت بعد از انقلاب کارهای اجرایی در دولت نداشته باشد، و جایش مسجد باشد، اما همه کاره شد!
دیکتاتوری یعنی قدرت نامحدود، که فساد می آورد. فسادی که در تاریخ ایران سابقه نداشته است.
برای ردکردن سخنانم (که حکومت دیکتاتوری نیست)، آیا یک جمله انتقادی از عملکرد آقای خمینی و خامنه ای در این ۴۴ سال از رسانه ها و مطبوعات ایران آورده اند؟ تا نه تنها سکوت کنم، بلکه از عملکرد سابقم عذرخواهی و اعلام کنم که بیشترین آزادیها و بهترین دموکراسیها در همین جمهوری اسلامی است؟
نباید انسان از خودش تعریف کند، اما گاهی مجبور است.
تمام کتابهای دینی عصر خودم همچون کتابهای سید قطب، محمدقطب، علی شریعتی، محمد تقی شریعتی، طالقانی، بازرگان، آیت الله صدر، امام موسی صدر، تفسیرنمونه، مکتب اسلام مطهری، گلزاده غفوری، خمینی و… راخوانده ام.
کتابهای غیردینی و بخصوص کتابهای تاریخ زیادخوانده ام. (یاد میکنم از استاد بزرگوار دکتر مشرفی کهسال ۵۱ در جمع دانشجویان دانشکده کشاورزی ارومیه که در جواب سؤالم که فرق دانشجوی ایرانی و اروپایی چیست؟ گفت: آنها بسیار تاریخ میخوانند. ازجوانهای عزیز بخصوص دانشجویان میخواهم ضمن خواندن انواع کتابها بخصوص تاریخ ایران و جهان در هر فرصتی دور هم نشسته و انتقاد از خود کرده و خودسازی کنند، و خودشان را برای اداره ایران آزاد و دموکراتیک آماده کنند.
انتقاد از خود و خودسازی مثل هرس درخت میوه ای است که اگر بموقع انجام شود، بهترین میوه راخواهد داد.
نتیجه این مطالعات با انواع فشارها و زندانهای متعدد، منجر به این شده که با منطق بیان کنم که با این روش حکومت یعنی دیکتاتوری ولی فقیه، ایران سرانجامی جز یک انقلاب آزادیبخش نخواهد داشت.
کتابهای نگاهی به تاریخ جهان و نامه های پدری به دخترش توسط لعل جواد نهرو در حدود یکصد سال پیش در زندانهای انگلیس نوشته شده، و نهرو اجازه داشت هر دو هفته یک نامه نوشته و در آن نامه از جنایتهای انگلیس در هند نام برده، و با پست برای دخترش ایندیرا ارسال کند که قبل از استقلال هند منتشر، و هیچگونه اتهامی متوجه نهرو نمیشود.
اما من در قرن ۲۱ نمی توانم در زندان هیچگونه نامه ای بنویسم! و حتی همین دفاعیه ام را اجازه نمیدهند که در دادگاه بخوانم!!
سخت ترین فشارها را در زندان به من وارد میکنند که تصور می کنم در تاریخ ایران و جهان بیسابقه باشد. اخیرا درب اتاقها را با تسمه فلزی طوری جوش داده اند که مبادا از جلوی اتاق که رد میشویم، دیده شویم! تنها پنجره نزدیک سقف اتاق که توسط آن می شد شب و روز را تشخیص دهیم بستند!!
روزنامه های رسمی کشور در بند ۶/۱ ممنوع است و نمیآورند، و حتی ما را به کتابخانه زندان نمی برند!!
ما دو نفر معلم (یعنی من و آقای جواد لعل محمدی) را در اتاقهای جداگانه نگهداری میکنند. آقایان لعل محمدی و عباس واحدیان شاهرودی در یک اتاق، و من با یک زندانی اعدامی مواد مخدر در اتاق دیگر هستیم.
زندانی اعدامی روزی صدبار فال حافظ و روزی صدبار تعبیرخواب را خوانده و نماز میخواند و گریه میکند، و من مرتب به او امید میدهم. ابتدا دو نفر بودند، یکنفرشان به نام حیدر چشتی را به تربت جام برده و اعدام کردند.
از جلو درب آرایشگاه که رد می شوم، درب را می بندند که چشمم به افراد داخل آرایشگاه نیفتد!
هر زندانی به محض و رود به زندان، یک کارت تلفن باید در اختیارش قرار دهند، ولی کارت تلفن من دست زندانبان است! و برای تلفن زدن به خانواده ام موقع رفتن به اتاق رئیس بند، مسیر را خلوت میکنند تا چشمم به هیچ زندانی نیفتد! به طعنه می گویم؛ مرا چشم بند بزنید.
ملاقات حضوری نمی دهند، می ترسند بین من وخانواده ام نامه رد و بدل شود.دشمنان دو رژیم قاجار و پهلوی در اروپا و بخصوص فرانسه فعال بودند، آقای خمینی را از عراق اخراج کردند و مجبور شد او نیز به فرانسه رفته و از آنجا با رژیم شاه مبارزه کند. اکنون مخالفان جمهوری اسلامی نیز در همان اروپا و بخصوص فرانسه بسیار فعال هستند.
وجه اشتراک سه نظام قاجار و پهلوی و خمینی چیست؟ که دشمنانشان در اروپا و بخصوص فرانسه فعال بوده و هستند؟ آیا غیر از دیکتاتوری چیز دیگری هست؟
در مدرسه و کانون ناحیه ۶ آموزش و پرورش و هیات مدیره کانون صنفی معلمان خراسان بزرگ با همین اندیشه ها بیشترین رای را آورده و بیش از ده سال نماینده معلمان در کانون بوده ام. دانشجویان دانشگاهها شعار می دادند؛ از خراسان تا تهران، معلمان در زندان.
برابر گزارش وزارت اطلاعات؛ نوشته هایم خیلی مورد استقبال ملت قرار گرفته بود. آیا محروم کردن ملت از اندیشه های چنین فردی خیانت و جنایت و توهین به ملت نیست؟ ملت نمی فهمند و تنها حامیان دیکتاتور می فهمند؟!
مهم نیست که شما قبول ندارید، ولی هیآت منصفه همین ملت است که مرا تبرئه، و شما مستبدان را محکوم می کند. تاریخ ثابت کرده هرچه بیشتر به انسانهای بزرگ توهین شود، او بزرگتر ، و بالعکس هرچه به انسانهای کوچک توهین شود او کوچکتر میشود.
خدایا…!
این حاکمان اسلام نما میخواهند به هر طریقی و با انواع فشارها مقاومتم را شکسته و مرا وادار به تسلیم کنند. کمکم کن که یا با عزت در زندان بمیرم، و یا توسط ملت قهرمان ایران سربلند از زندان آزاد شوم.
زندان وکیل آباد مشهد
نماینده معلمان ایران هاشم خواستار
مهر ۱۴۰۲
آقای هاشم خواستار متولد ۲ خرداد ۱۳۳۲ در بیرجند مهندس کشاورزی، معلم بازنشسته، عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان مشهد و نماینده معلمان ایران و یک زندانی سیاسی است. هاشم خواستار دانش آموخته مهندسی کشاورزی در سال ۱۳۵۵ از دانشگاه کشاورزی ارومیه است و در هنرستان کشاورزی تدریس میکرده است. او در روز سه شنبه ۴ مهر ماه ۱۴۰۲، در جلسه دادگاهی که به اتهام «نشر اکاذیب» و «تشویش اذهان عمومی» برای او تشکیل شده، شرکت کرد. این جلسه توسط شعبه ۱۴۵ دادگاه کیفری دو مشهد و در خصوص دفاعیه آخر و آخرین پیام او تشکیل شد.
دو ماه پیش نیز، در تیرماه ۱۴۰۲، آقای خواستار در پرونده ای دیگر به دلیل ارسال خاطراتش به خارج از زندان به دو سال و نیم حبس محکوم شد. این حکم توسط دادگاه انقلاب مشهد صادر شده و اتهامات ایشان در این پرونده «توهین به خامنه ای و تبلیغ علیه نظام» عنوان شد.
هاشم خواستار از سال ۸۸ تا این تاریخ بارها به دلیل مخالفتهایش با حکومت، دستگیر و سالیان زیادی را در زندان گذرانیده است. او طی این سال ها علاوه بر شکنجه جسمی، با شکنجه روحی (شکنجه سفید) روبرو بوده است. او هم اکنون در سن ۷۱ سالگی با بیماری های سنگین و خطرناکی همچون بیماری های قلبی و تنفسی روبرو بوده و در زندان وکیل آباد مشهد از رسیدگی پزشکی محروم است. بر اساس آخرین گزارشات وی دچار کاهش وزن شدید شده است. علاوه بر این آقای خواستار مبتلا به بیماری سیاتیک و فشار خون است.
آقای خواستار در آبان ماه ۱۴۰۱، به مناسبت قیام سراسری در ایران پیامی تحت عنوان انقلاب شیردختران ایران فرستاده بود.