یکم- مولانا در فیه ما فیه می فرماید : “بین انا رب فرعون و انا الحق منصور تفاوت بسیار است. انا رب فرعون یعنی من خدا هستم و انا الحق منصور یعنی من نیستم هر چه هست اوست”
به نظر میرسد نکته ای که خامنه ای در دیدار با خانواده سلیمانی مطرح کرده جهت ساختن یک چهره عرفانی و حلاجوار از خود است اما این گفتار با کردار او چنان ناهمخوان است که جامعه بی درنگ پیام فرعونیت و ادعای خدایی را دریافت کرد که درست هم می باشد.
دوم- ای کاش ایشان می گفتند آنچه در آن جلسه قدیمی بیان کرده اند چه بوده تا مشخص میشد کلامی که مدعی است کلام خدا بوده چه می باشد و با تلقی عرفا از خداوند چه میزان سنخیت داشته است.
سوم- مسئله مهم این است که کدام خدا؟ زیرا به گمانم تلقی هر فرد از خدا بستگی به نوع فکرش متفاوت است و برداشت یک دیکتاتور از خدا نمی تواند تصویر ساز خدایی مهربان و بخشنده نسبت به همه موجودات باشد، بلکه خدایی است که به شدت میان بندگانش تفاوت قائل است و برای بقای ربانیتش به گروه هوادارش مجوز هر جنایت و بی اخلاقی را در حق دیگران می دهد
چهارم- آیا آقای خامنهای جایی که دستور برخورد شدید و جمع کردن سریع اعتراضات آبان ۹۸ مردم تهدیدست را داد همان خدایش داشت سخن می گفت؟ وقتی صراحتا دستور به بی آبرو کردن مولوی عبدالحمید را میداد چه؟
وقتی که غارت بیت المال را با کلمه کشش ندهید عادی سازی کرد چه؟ هنگامی که خواستار تنبیه دانش آموزان شرکت کننده در خیزش انقلابی مهسا شد و بعد از چند وقت مسمومیت های سریالی مدارس شروع شد باز هم آن کلام خدا بود که بر زبانش جاری میشد؟
آیا کلام همین خدا بود که باعث تاخیر در ورود واکسن و مرگ انسانهای پرشماری شد و همین سخنان نسنجیده او باعث فلاکت امروز مردم ایران شده است ؟
“در پایان باید عرض کنم خدایی که چنین سخنانی را بر زبان شخص جاری میسازد بد خدایست که باید از او به شیطان پناه برد”