این روزها شیفتگی برخی از انقلابی ها به یمن روز به روز بیشتر شده و از همین رو خجالت را کنار گذاشتند و صراحتا از وضعیت یمن تمجید می کند.
گویی یمن امروز قبله آمال جریانی خاص در ایران تبدیل شده است.
اما این یمن چه مختصاتی دارد که تشنه رسیدن به آن هستند؟
حسین شریعتمداری در کیهان نوشته که مصاحبه «نصرالدین عامر» یکی از اعضای مقاومت یمن با خبرنگار فلسطینی که بعد از حمله دیروز آمریکا و انگلیس صورت پذیرفته است، تحسینبرانگیز، روح نواز، غبطهآور و در یک کلمه عظیمتر از آن است که وصفپذیر باشد.»
دلیل مدیرمسئول کیهان برای تحسین این مصاحبه و غبطه خوردن به آن این بود که او گفته بود:
«شرمنده بودیم که فقط غزه بمباران میشد و ما بمباران نمیشدیم!
حالا خیالمان راحت شد که در این عرصه نیز با مردم غزه پیوند خوردهایم»
گویی برای شرمنده نبودن باید ما هم به زیر بمباران و تجاوز کشورهای بیگانه برویم و بعد به جای آنکه از این تجاوز به خاکمان احساس ناخرسندی کنیم، کیهان سرمقاله ای بنویسند و از اینکه تهران هم مانند یمن و غزه مورد تجاوز قرار گرفته احساس رضایت کند.
به احساس رضایت هم قناعت نکرده «روحشان» هم تازه شود.
در کنار این نگاه متنی در شبکه ایتا در کانال های اصولگرا دست به دست می شود که با طرح این سئوال که «یمن چه دارد؟»
صراحتا می نویسند:
«یمن اصلاحطلب و اصولگرا ندارد، لذا همه چیز دارد.»
انقلابی ها از اصوگرایان هم عبور کردند.
همانطور که سخنران مراسم آن و روحانی نزدیک به قالیباف به سپاه حمله می کند و عملیات عین الاسد را «فیک» و «نمایشی» می خواند
حالا رسما دلشان لک زده است برای برچیدن فعالیت همین احزاب نیم بند در کشور.
در همین رابطه با بیان اینکه «مجاهدان یمن مانعی به نام احزاب ندارند[فعلا ندارند]» تاکید می کنند که یمن «فعلاً حزب اصولگرا و اصلاحطلب ندارند با گفتمان قرآنی مواضع خود را به دشمن میگویند.
چرا که مهرههای احزاب در یمن خاموشند.»
از نگاه این دسته کشور مطلوب یعنی یمن.
کشوری که برای حوثی های آن اصل جنگ و جهاد است.
برای آنها کشور مطلوب کشوری است که مردم شکمشان را با «گات» (گیاهی که احساس سیری کاذب میدهد) سیر می کنند و در عوض به دنبال سلاح بیشتر هستند.
در نگاه آنها کشور یعنی یمن که مردمش به تعبیر علی اکبر ولایتی لنگ به کمر می بندند و نان خشک می خورند.
کعبه آمال آنها و آینده ای که می خواهند برای ایران بسازند «یمن» است.
همین برای عدم کفایت سیاسی این تفکر کافی نیست؟