خانه / اخبار مهم روز / شناسایی ۱۰۰ هزار «بازمانده از تحصیل» در سیستان ‏و بلوچستان

شناسایی ۱۰۰ هزار «بازمانده از تحصیل» در سیستان ‏و بلوچستان

در حالی که اظهارات مقام‌های جمهوری اسلامی در «غیرایرانی» معرفی کردن «زنان و کودکان» کشته‌شده در حمله بیست و هشتم دی پاکستان به اطراف شهر سراوان بار دیگر موضوع «افراد بدون شناسنامه» را مورد توجه افکار عمومی ایرانیان قرار داده است، نماینده زاهدان اعلام کرد دست‌کم ۱۰۰ هزار کودک و نوجوان «بازمانده از تحصیل»، از جمله «کودکان بدون شناسنامه»، در این استان شناسایی شده‌اند.

فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، روز چهارشنبه ۴ بهمن از «شناسایی دست‌کم ۱۰۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان» خبر داد و گفت: «آماری از اینکه چند نفر بی‌شناسنامه هستند نداریم، ولی بیش از ۱۰۰ هزار نفر بازمانده از تحصیل داریم.»

آمار جدید از وجود ۱۰۰ هزار بازمانده از تحصیل در سیستان و بلوچستان در حالی رسانه‌ای می‌شود که در مرداد ۱۴۰۱ مدیرکل وقت آموزش و پرورش این استان شمار افراد بازمانده از تحصیل در سیستان و بلوچستان را «۴۲ هزار تن» اعلام کرده بود.

مقایسه این دو آمار اعلام‌شده از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی حاکی از افزایش نزدیک به ۲.۵ برابری شمار «افراد بازمانده از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان» در مدت یک سال است.

فداحسین مالکی، نماینده زاهدان و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، روز چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲ در مصاحبه با سایت خبری رکنا در ایران شمار واقعی افراد بازمانده از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان را بیش از ۱۰۰ هزار تن، شامل هزاران کودک بی‌شناسنامه، عنوان کرد و گفت: «بچه‌های فاقد شناسنامه ما حتما باید تحصیل کنند و از درس عقب نمانند و در حاشیه قرار نگیرند.»

این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس یازدهم با بیان اینکه «در سیستان و بلوچستان باید به دو موضوع توجه ویژه‌ای شود»، افزود: «نخست اینکه تاکید داریم حتما بچه‌های ایرانی شناسنامه دریافت کنند و در کمیسیون امنیت ملی هم در مورد آن بحث شده و من هم شخصا پیگیر این موضوع بوده‌ام و با مسئولان ذی‌ربط صحبت کرده‌ام. یعنی باید به جایی برسیم که یک نفر بچه ایرانی بدون شناسنامه و تحصیل نماند.»

مالکی دومین موضوعی را که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد تعیین تکلیف کودکانی دانست که «تابعیت» آن‌ها «مشخص نیست». او گفت: «وضع بچه‌هایی که تابعیتشان هنوز به‌طور کامل مشخص نشده است نیز در کمیسیون امنیت ملی مشخص شود.»

نماینده زاهدان درباره اینکه «بی‌‌شناسنامه بودن افراد تا چه حد در بازماندن آن‌ها از تحصیل نقش دارد» نیز گفت: «طبیعتا این موضوع تاثیرگذار است و تعداد زیادی از بازماندگان از تحصیل افراد بدون شناسنامه هستند.»

فداحسین مالکی در عین حال تاکید کرد که وزارت آموزش و پرورش و وزارت کشور باید آمار کودکانی را که به‌دلیل نداشتن شناسنامه از تحصیل بازمانده‌اند به نمایندگان بدهند. او اطلاع داد که «در کمیسیون امنیت ملی مجلس در این خصوص از وزیر کشور سوال شد.»

با این حال، این نماینده مجلس اشاره‌ای به پاسخ وزیر کشور درباره تعداد کودکان بی‌شناسنامه و نیز کودکان بازمانده از تحصیل نکرد.

این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس افزود: «اینکه همه افراد شناسنامه‌دار شوند نیازمند این است که همه دستگاه‌های ذی‌ربط پای کار بیایند.»

مقام‌ها و مراکز حکومتی در ایران آمارهای مختلفی از کودکان بازمانده از تحصیل داده‌اند که با وجود ضد و نقیض بودن، همگی افزایش جمعیت کودکان و نوجوانان بازمانده از تحصیل و همچنین افزایش «ترک تحصیل» دانش‌آموزان را تایید می‌کنند.

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۴۰۱در گزارشی با تاکید بر اینکه وعده مقام‌های حکومتی «در خصوص پوشش کامل تحصیلی و جذب همه کودکان بازمانده از تحصیل تحقق نیافته است»، اعلام کرد که دست‌کم «۹۱۱ هزار و ۲۷۲ کودک لازم‌التعلیم در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ از تحصیل بازمانده‌اند» و «تعداد ۲۷۹ هزار و ۱۹ دانش‌آموز» نیز در همین سال تحصیلی «ترک تحصیل» کرده‌اند.

در همین گزارش، مرکز پژوهش‌های مجلس ضمن اشاره به روند افزایشی «ترک تحصیل» دانش‌آموزان، به‌ویژه در «مقطع ابتدایی و متوسطه اول»، افزود که افراد بازمانده از تحصیل نیز طی پنج سال ۲۶ درصد افزایش یافته و از ۸۶۲ هزار تن در سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۵ به بیش از ۹۱۱ هزار تن در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱» رسیده است.

از سوی دیگر، در گزارش «مرکز آمار ایران» نیز آمده است که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲، «در مقطع ابتدایی بیش از ۱۷۵ هزار دانش‌آموز، در مقطع متوسطه‌ اول حدود ۱۹۸ هزار دانش‌آموز، و در مقطع متوسطه‌ دوم نیز حدود ۵۵۷ هزار دانش‌آموز ترک تحصیل کرده‌اند.» این آمار نشان می‌دهد که شمار دانش‌آموزانی که در یک سال گذشته «ترک تحصیل» کرده‌اند به دست‌کم ۹۳۰ هزار تن در سراسر کشور افزایش یافته است و این دانش‌آموزان نیز به جمعیت افراد «بازمانده از تحصیل» افزوده شده‌اند.مرکز پژوهش‌های مجلس نیز در گزارشی سیستان و بلوچستان را استانی معرفی کرد که در میان همه استان‌های ایران «بیشترین تعداد افراد بازمانده از تحصیل» و «بیشترین تعداد ترک تحصیل دانش‌آموزان» را دارد.

در گزارش این مرکز، با اشاره به اینکه «پنج استان شامل سیستان و بلوچستان، آذربایجان‌غربی، خراسان رضوی، خراسان شمالی، و گلستان در سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۵ بیشترین فراوانی نسبی بازماندگان از تحصیل را داشـته‌اند»، آمده است که «همین پنج استان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ نیز دارای بیشترین فراوانی نسبی بازماندگان از تحصیل» بوده‌اند.

علاوه بر این، در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس تاکید شده است که «از میان همه استان‌های کشور، استان سیستان و بلوچستان در دو شاخص بازماندگی از تحصیـل و ترک‌ تحصیل وضعیت بسیار نامناسب‌تری دارد، به‌نحوی که در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱، تعداد ۱۴۵ هزار و ۳۴۰ نفر، معادل بیش از ۱۸.۲ درصد از جمعیت دانش‌آموزی این استان، «بازمانده از تحصیل» بوده‌اند. در همین سال تحصیلی «بیش از ۴ درصد از جمعیت دانش‌آموزی استان سیستان و بلوچستان» نیز ترک تحصیل کرده‌اند.

کارشناسان اقتصادی و اجتماعی و نیز رسانه‌ها و مراکز پژوهش در ایران «فقر» را عامل اصلی «افزایش شمار افراد بازمانده از تحصیل» و «افزایش ترک تحصیل دانش‌آموزان» می‌دانند. روزنامه خراسان در شماره ۱۷ دی ۱۴۰۲ تاکید کرد که «درد معیشت و فقر مهم‌ترین عوامل ترک تحصیل» است.

مرکز پژوهش‌های مجلس نیز در گزارشش با اشاره به اینکه «خانوارهایی که در دهک‌های پایین درآمدی» قرار دارند و «فاقد بیمه، فقیر، فاقد درآمد ثابت هستند بیشتر در معرض بازماندگی از تحصیل قرار دارند»، تاکید کرد که «به‌طور کلی، بازماندگی از تحصیل با وضعیت رفاه خانوار کاملا مرتبط است.»

در حالی که ناکارآمدی و سوءمدیریت مقام‌های جمهوری اسلامی ایران در عمل به کاهش درآمد سرانه مردم ایران و گسترش فقر در سراسر کشور منجر شده است، دستگاه‌های حکومتی در استانی چون سیستان و بلوچستان، که بخش عمده جمعیتش «بلوچ و اهل سنت» هستند، به گسترش «تبعیض و نابرابری» دامن زده‌اند. افزایش «افراد بازمانده از تحصیل» و افزایش «ترک تحصیل دانش‌آموزان» در کنار افزایش شمار افراد «بی‌شناسنامه» در سیستان و بلوچستان از پیامدهای چنین اقدام‌هایی است.

اسماعیل حسین‌زهی، نماینده خاش، تابستان امسال درباره بی‌توجهی مسئولان حکومتی به وضع آموزش در استان سیستان و بلوچستان گفت: «هم‌اکنون ما در استان ۱۱ هزار معلم کم داریم». او افزود که شمار «دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل در این استان نیز به حدود ۱۵۰ هزار دانش‌آموز» افزایش یافته است.

در همین حال، خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، از قول علیم یارمحمدی، نماینده سابق زاهدان در مجلس شورای اسلامی، ادعا کرد افرادی که به گروه‌های مسلحی چون «جندالله» یا «جیش العدل» جذب شد‌ه‌اند «اغلب از بازماندگان از تحصیل» هستند.

همین خبرگزاری حکومتی نوشت که بسیاری از افراد بازمانده از تحصیل و همچنین دانش‌آموزانی که «ترک تحصیل» می‌کنند به «سوخت‌بری» می‌پردازند.

علاوه بر این، هزاران تن از دختران در سیستان و بلوچستان نیز در شمار افراد «بازمانده از تحصیل» قرار دارند. سالانه هزاران دانش‌آموز دختر در این استان مجبور به «ترک تحصیل» می‌شوند. بخشی از این دختران به‌دلیل «ازدواج زودرس» و بخشی نیز به‌ این دلیل مجبور به «ترک تحصیل» می‌شوند که «برخی خانواده‌ها اجازه تحصیل دختران زیر نظر معلم مرد» را نمی‌دهند.

«کمبود امکانات آموزشی»، «کمبود مدرسه در مناطق روستایی»، و نبود «سرویس مدرسه» در استان سیستان و بلوچستان، که استان اول از نظر روستانشینی و «پهناورترین استان ایران به لحاظ پراکندگی جمعیت» است، نیز از دلایل دیگر ترک تحصیل دانش‌آموزان است.

فاروق اعظمی، نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌ها، در اول آبان ۱۴۰۲ اعلام کرد که «سالانه ۳۰ درصد دانش آموزان استان سیستان و بلوچستان به‌دلیل مشکلاتی از جمله کمبود [امکانات] و هزینه‌های میلیونی سرویس مدارس مجبور به ترک تحصیل» می‌شوند و «بر جمعیت ۱۵۰ هزار بازمانده از تحصیل» در این استان افزوده می‌شوند که «یک هشدار جدی و بسیار خطرناک برای استان» می‌تواند باشد.

در پی حمله پنجشنبه ۲۵ دی ارتش پاکستان به مناطقی در اطراف شهر سراوان که به کشته شدن ۱۱ تن از جمله چند زن و کودک منجر شد، مقام‌های امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران کشته‌های این حمله‌ را «غیرایرانی» معرفی کردند که با واکنش گسترده اعتراضی ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی مواجه شد.

در جریان این واکنش‌ها، کاربران وضع جمعیت انبوه شهروندان ایرانی «بی‌شناسنامه» در استان سیستان و بلوچستان، از جمله هزاران کودک بدون شناسنامه را ناشی از سیاست‌های تبعیض‌آمیز جمهوری اسلامی توصیف کردند که به بازماندن از تحصیل و محروم شدن از همه حقوق اجتماعی هزاران تن در ایران منجر شده است.