سرنوشت‌های مشابهِ تاریخی

.

این “نردبان‌ها” هستند؛ که شکسته می‌شوند…!!

سرنوشت چند نفر در سال‌های نُخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌ویژه سرنوشت “صادق قطب‌زاده” (که در تاریخ ۲۴ شهریور سال ۱۳۶۱ خورشیدی اعدام شد)؛ مرا ناخواسته به تاریخ بُرد تا مُشابهت‌هایی نه هرچند کامل را میان آن‌ها ببینم با سرنوشت‌های تلخ “ابومسلم خراسانی” و “افشین”:

ابومسلم خراسانی که نقش اساسی و بی‌بدیلی در روی کار آمدن عباسیان داشت؛ پس از دو سه سالی که از تثبیت خلافت عباسیان نگذشته بود، او که در سر سودای استقلال ایران داشت را با حیله و نیرنگ و به نام ارج‌گذاری، از خراسان فراخواندن و به فرمان خلیفه و در حضور خلیفه، به طرز فجیعی کشتند…!!

《در سال ۲۲۱ هجری “مُعتصم”، افشین را ماًمور دفع “بابک” کرد. افشین از ۲۲۱ تا ۲۲۳، قلاع معتبری را که بابکیه در دست داشتند گرفت؛ و بابک به ارمنستان گریخت. اما در آنجا گرفتار شد و افشین او و برادرش را به بغداد فرستاد؛ و مُعتصم، هر دو را به دار آویخت…

🔹 سال بعد از قتل بابک، یکی از اسپهبدان طبرستان به نام “مازیار‌ بن‌ قارن” که تعلق خاصی به کیش زردشت و آداب ایرانی داشت؛ بر خلیفه عصیان کرد. مُعتصم، “عبدالله‌‌ بن‌ طاهر” را از خراسان به دفع او فرستاد. عبدالله، مازیار را گرفت و به بغداد روانه داشت. خلیفه او را به ضرب تازیانه کُشت و جسدش را در مقابل جسد بابک آویخت…

سپس مُعتصم، افشین را مُتهم نمود که با مازیار دست یکی داشته و در توطئه احیای دین مزدکی و خرمی با او شریک بوده است؛ و به همین تهمت، او را هم در ۲۲۷ به حبس انداخت، تا در زندان مُرد…》

تاریخ مفصٌل ایران؛ جلد دوم، ص۳۴۶. تالیف: عباس اقبال آشتیانی

چنین مُشابهت‌های تاریخی، نشان از آن دارد، که:

این‌گونه چشم و گوش بسته، “نردبان خلیفه” شدن!! هرچند موجب صعود هر دو می‌شود، اما سرانجام این نردبان‌ها هستند که بلافاصله توسط خلیفه‌ی قدرتمند شده وقت، شکسته می‌شوند؛ تا او باشد که بی‌رقیب، هم‌چنان در آن بالا بماند…!!

.