خانه / مقالات / تلنگر دهخدا : تورج عاطف

تلنگر دهخدا : تورج عاطف

پس از بازنشستگی   از خدمات دولتی از  علی اکبر خان دهخدا پرسیدند که چرا کمتر به روزنامه نگاری می پردازد و او چنین پاسخی داد                          
          ”  در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آن‌ها در روزنامه‌ها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغت‌نامه وظیفه‌ای دشوار و خسته‌کننده و طاقت‌سوز ولی واجب را تحمل نماید؟”
این پاسخ از مردی که عشق و جان در راه روزنامه نگاری و آزادی مردم داد و  در کنار میرزاجهان گیر خان صور اسرافیل  در مشروطیت و  به همراه دکتر محمد مصدق در جنبش ملی نفت  بوده است  و وکیل  دوره دوم مجلس شورای ملی شد  شاید کمی عجیب باشد اما امروز در شصت و هشتمین  سالگرد مرگش بعنوان یک روزنامه نگار قدیمی می توانم  او را درک کنم. 
علی اکبر خان دهخدا به واقعیتی رسید که بسیاری از جوامع پیشرفته جهان رسیده اند و آن چیزی نیست جز آن که ” تا فرهنگ جامعه ای ارتقا پیدا نکند هیچ حرکت سیاسی ره به جائی جز ناکجا آباد اغتشاش و یا ظلم با نوع دگر نخواهد رسید “
از این رو  دهخدا  به دنبال تلاش برای ارتقا فرهنگ رفت  و برای  رسیدن به این هدف  از ابراز کار آمدی سود برد ” ادبیات “
او به جستجوی امثال و حکم ها رفت تا از تجربه هائی که در تاریخ گرفته ایم بهره مند شویم و دوباره آنها را تکرار نکنیم و با تحریر لغت نامه خدمت یگانه به ملتی کرد که در پهنه تاریخ مورد هجوم اقوام مختلف قرار گرفته و به نسبت گوناگونی فاتحین به  گونه های مختلف سخن و بی گمان عمل کرده اند .
حکایت علی اکبر خان دهخدا حتی امروز هم مصداق پیدا می کند . ما دچار بیماری های اجتماعی مختلف شده ایم  زیرا  کار اصولی در بعد فرهنگ  انجام نگرفته است . ما از ظلم و بیداد به مرحله جنون رسیده ایم اما هر کدام در اندرونمان یک ظالم و یک  مظلوم عاشق ظالم هستیم .  ما از مرگ می ترسیم و لی آیا زندگی کردن را بلدیم ؟
دخو ویا دهخدا از رنج ها و مشکلات نوشت و نام آنها را چرند و پرند گذاشت  و  این شیوه نامگذاری یک  طعنه  به نظام فکری اجتماع و ملت ما بود .علی اکبر خان دهخدا  در فردای کودتای مرداد 1332  وقتی مورد ضرب و شتم در 76 سالگی قرار گرفت  دوباره متوجه شد  امیر کبیر و محمد مصدق ها را این مردم عاری از فرهنگ از خود می رانند  و این قصه هنوز هم  ادامه دارد و تا وقتی فرهنگ درست نشودمقصدی جز هیچستان نداریم   و‌فرهنگ است که به ما احترام و عشق  به زن و زندگی و آزادی … را می آموزد