خانه / اخبار مهم روز / روایت چچیلیا سالا از اوین، وداع اشک‌آلود وعلاقه به ایران

روایت چچیلیا سالا از اوین، وداع اشک‌آلود وعلاقه به ایران

خبرنگار ایتالیایی که پس از سه هفته بازداشت در تهران آزاد شد، درباره تجربه‌اش در ایران و احساساتش پس از آزادی از زندان اوین صحبت کرد. او گفت که تصور می‌کرد دریافت ویزای کاری نشانه‌ گشایشی در دولت جدید است.

چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی در قسمت جدید پادکست سیاست و جامعه خود به نام “داستان‌ها”، با ماریو کلاوبرزی، مدیر این پادکست (کورا مدیا) گفت‌وگو کرد. او گفت که “بسیار خوشحال”، اما در عین حال “گیج و سردرگم” است. این خبرنگار که چند هفته پیش در تهران بازداشت شده بود، دو روز پیش (چهارشنبه ۸ ژانویه) آزادشد و به ایتالیا پرواز کرد . او گفت که “صبح روز چهارشنبه که خبر آزادی‌اش اعلام شد، هنوز شوکه بود”.

ماموران امنیتی سالا را در تاریخ ۱۹ دسامبر، هنگامی که در حال کار روی یکی از قسمت‌های پادکست‌اش در هتلی در تهران بود، با خود می‌برند. ابتدا نمی‌دانست به کجا، اما خیلی زود حدس می‌زند که به زندان اوین منتقل خواهد شد.او به سلول انفرادی فرستاده شد. در پادکستش گفته است: “در یک اتاق تنگ که هیچ پنجره‌ای نداشت، نور به طور مداوم در آن روشن بود و روی زمین می‌خوابیدم”.

او در ادامه می‌گوید هیچ‌گونه جهت‌گیری نداشت و به خصوص بی‌خوابی او را آزار می‌داد: «وقتی ذهن شما خیلی درگیر نیست، خسته نمی‌شوید و یک ساعت تبدیل به یک هفته می‌شود.»

تنها کاری که سالا می‌کرده، این بود که انگشتان دستش را بشمارد و نوشته روی بسته نان‌هایی را که به او داده بودند بخواند.سالا در جریان این مصاحبه که با نشریه «کورا مدیا» انجام داده است، گفت که در دو هفته اول بازداشت، هر روز بازجویی شده و هرگز اتهام و دلیل بازداشتش به صورت رسمی به او اعلام نشده است.

این خبرنگار ایتالیایی گزارش داد که در سلول انفرادی روی پتو می‌خوابیده، امکان استفاده از عینک خود را نداشته و کتاب و وسایل فرستاده شده از سوی مادرش را دریافت نکرده است.

او در بخشی از این مصاحبه درباره شرایط حبس خود در ایران گفت: «اولین باری که آسمان را در حیاط کوچک زندان با دوربین‌ها و سیم‌خاردار دیدم، گریستم و از خوشحالی خندیدم و سعی کردم هر روز به این فکر کنم که شاید امروز دوباره به حیاط بروم.»

این شهروند ۲۹ ساله ایتالیایی که ۲۳ آذر با روادید خبرنگاری به ایران سفر کرد، ۲۹ آذر به اتهام آنچه مقام‌های جمهوری اسلامی آن را «نقض قوانین کشور» عنوان کردند، بازداشت شد.

سالا نهایتا ۱۹ دی‌ و پس از تحمل نزدیک به ۲۰ روز بازداشت، به کشور خود بازگشت.

این خبرنگار ایتالیایی در بخشی از گفت‌وگوی خود با نشریه کورا مدیا، از تعلق خاطرش به ایرانیان و علاقه‌اش برای سفر به ایران گفت.

سالا گفت در روز بازداشت در هتل محل اقامتش در تهران مشغول کار بوده که ماموران امنیتی او را بازداشت، و پس از بردنش به جایی دیگر، به زندان اوین منتقلش می‌کنند.

او با اشاره به شرایط سخت نگهداری خود در سلول انفرادی گفت که هر ساعت مثل یک هفته می‌گذشته و فکر نمی‌کرده به این زودی آزاد شود.

نقش قطر در آزادی سالا

روزنامه ایتالیایی «کوریره دلا سرا» گزارش داد در جریان مذاکرات برای آزادی سالا از زندان در تهران، دستگاه‌های اطلاعاتی قطر نقش مهمی در تضمین این که ایتالیا محمد عابدینی نجف‌آبادی را به آمریکا تحویل نخواهد داد، ایفا کرده‌اند.

در این گزارش با اشاره به این که عابدینی هنگام رسیدن به فرودگاه مالپنسا از استانبول دو تلفن همراه، یک کامپیوتر، چند فلش‌درایو و تعدادی دستگاه الکترونیکی در چمدان خود داشت که از سوی پلیس توقیف و به دادستانی میلان تحویل داده شد، آمده است که این قطعات از سوی دستگاه‌های امنیتی ایتالیا خواسته شده‌اند و احتمالا به همتایان آمریکایی تحویل داده می‌شوند.

طبق این گزارش، این قطعات به پهپادهایی که عابدینی تولید کرده و به فروش می‌رسانده مربوط می‌شوند: «کشف اسرار تکنولوژیکی و اطلاعات مخفی در این دستگاه‌ها می‌تواند به اندازه یا حتی بیشتر از دستگیری کسی که آن‌ها را حمل می‌کرده است، اهمیت داشته باشد.»

پیش از این و در ۲۰ دی‌، جورجیا ملونی، نخست‌وزیر ایتالیا، درباره پرونده عابدینی نجف‌آبادی گفت که این موضوع «از نظر فنی و سیاسی» در وزارت دادگستری ایتالیا در حال بررسی است و روند آن بر اساس توافق‌نامه‌های موجود با آمریکا، پیش خواهد رفت.

ملونی در نشستی خبری با بیان این که آزادی عابدینی موضوعی است که ایتالیا باید همچنان درباره آن با آمریکا صحبت کند، به لغو سفر جو بایدن، رییس‌جمهوری آمریکا به ایتالیا اشاره کرد و افزود که قصد داشته است در جریان این دیدار، با بایدن در مورد این پرونده گفت‌وگو کند.

محمد عابدینی نجف‌آبادی، ۳۸ ساله، ۲۶ آذر به درخواست ایالات متحده در فرودگاه میلان بازداشت شد. آمریکا او را متهم کرده است در فراهم کردن فن‌آوری‌‌ای نقش داشته که در حمله پهپادی در اردن، باعث کشته شدن سه سرباز آمریکایی شده است.

دادگاه تجدید‌نظر میلان، ۱۴ دی جلسه رسیدگی به درخواست حبس خانگی عابدینی نجف‌آبادی را برای ۲۶ دی‌ تعیین کرده است.

روزنامه ال‌ جورناله، رسانه نزدیک به دولت ایتالیا، پیش از این گزارش داده بود ملونی در دیدار اخیر خود با دونالد ترامپ، موافقت او را برای «تعلیق» روند استرداد عابدینی نجف‌آبادی به دست آورده است.احتمال یک گشایش؟
سالا قبل از سفرش، از این که ممکن است در ایران دستگیر شود، نگرانی داشت. او گفت: «وقتی داخل زندان بودم، به خاطر همین موضوع به خودم خیلی خرده گرفتم.»

اما از آنجا که دولت ایران به او ویزای کاری داده بود، تصمیم گرفت سفر کند. چرا که در گذشته ویزای کاری، به ویژه برای خبرنگاران، به ندرت توسط دولت ایران صادر می‌شد. سالا این را به عنوان “گشایشی” در دولت جدید “در برابر روزنامه‌نگاران خارجی” تفسیر کرد و خطر سفر را پذیرفت.

او خود گمان می‌کند که دستگیری‌اش احتمالا به پروندهمحمد عابدینی، شهروند دوتابعیتی ایرانی-سوئیسی، مرتبط باشد. عابدینی به اتهام نقض تحریم‌های آمریکا و صادرات تجهیزات الکترونیکی مرتبط با پهپادها در ایتالیا دستگیر شد.

سالا گفت: «من به فرضیه‌های دیگری هم فکر کردم، اما در این مورد کاملاً مطمئن بودم که این ممکن است یک تبادل بسیار دشوار باشد.» او انتظار داشت که “مدت بیشتری در بازداشت بماند” و شاید حتی “جانش را از دست بدهد”. این موضوع به خصوص از نظر روانی او را تحت فشار قرار داده، در حالی که در مورد امنیت فیزیکی، او با “هیچ‌گونه تهدیدی” مواجه نشد.

در طول ۲۰ روز بازداشت، سالا اغلب به زنانی که پیشتر در ایران با آنها مصاحبه کرده بود، فکر می‌کرد. در آخرین پادکست خود قبل از دستگیری، با زینب موسوی، طنزپرداز و کمدین ایرانی (امپراطور کوزکو) که قبلاً در زندان بوده، صحبت کرده بود. سالا گفت: «او به من گفت که حتی در انزوا طنزهایی به ذهنش می‌آمده و خودش را به خنده می‌انداخته است.» او افزود: «این به من خیلی قوت قلب داد.»

احساس گناه و لحظه‌ اشک ریختن
در روزهای آخر بازداشتش، سالا عینک و کتاب “کافکا در ساحل” اثر هاروکی موراکامی را دریافت می‌کند. او گفت: «این مرا شگفت‌زده کرد، این کتاب پر از صحنه‌های جنسی است.»

او همچنین یک هم‌اتاقی پیدا می‌کند که به صورت دست و پا شکسته باهم ارتباط برقرار می‌‌کنند. او گفت: «اما مشکلی نبود. ما با حرکات، لبخند، و درآغوش‌ گرفتن با یکدیگر حرف می‌زدیم. بازی‌هایی اختراع می‌کردیم، با هم می‌خندیدیم و به یکدیگر واژه‌هایی به فارسی و انگلیسی یاد می‌دادیم.»

وقتی نگهبان به سالا اطلاع می‌دهد که می‌تواند برود، او “گیج” می‌شود و از این که مجبور می‌شود هم‌اتاقی‌اش را تنها بگذارد، احساس گناه می‌کند. سالا می‌گوید: «این سخت‌ترین احساسی است که باید تحمل کنم» و شروع به گریه می‌کند.

سالا در پایان می‌گوید هنوز هم ایران و زنان ایرانی را دوست دارد. چرا که “حکومت ایران را هرگز با مردم ایران اشتباه نگرفته است”. او گفت: «هیچ تغییری در این احساس به وجود نیامده است.»

او حالا باید خودش را دوباره پیدا کند. در اولین روز بازداشت به خود قول داده بود که هرگز یک روز کامل را فقط صرف کار با کامپیوتر نکند. او گفت: «دیگر هیچ روزی نخواهد بود که حداقل کمی بیرون نروم.»