به رسميت شناختن شوراى ملى مقاومت، اقدامى منطقى براى تست نهائى پتانسيل و قابليت رژيم براى تغيير رفتار:سعيد سجادى

سعيد سجادى

غرب و خصوصاً امريكا به سرعت به نقطه تعيين تكليف نهايى با رژيم قرون وسطايى خمينى نزديك ميشوند. اين نه يك انتخاب، بلكه ضرورت سرسخت است كه خود را به آنها تحميل ميكند. اين ضرورت و نياز، ريشه در ٢ عامل پايه اى دارد:

– در حالى كه غرب از رژيم خواستار انجام مينمم هاى رفرم لازم براى تطبيق با نظم جهانى منبعث از غرب بوده، رژيم تمامى فرصتهاى اهدايى و تاريخى براى انجام اين مهم را از دست داده است.

– رژيم به لحاظ ماهوى داراى كردار و رفتارى است كه در شرايط كنونى- در حاليكه تاريخ مصرفش رو به اتمام است، منافع غرب را به طور روزافزون، بصورت جدى و كلان تهديد ميكند.

با شكست پروژه رفرم رژيم در هيأت برجام، و در غياب اوباما، غرب و خصوصاً امريكا با شتاب به سمت گرانيگاه تعيين تكليف نهايى با رژيم سوق داده ميشوند. در شرايط كنونى و بصورت منطقى، به رسميت شناختن شوراى ملى مقاومت لازمه ورود جدى به نقطه تعيين تكليف نهايى ميباشد. اين اقدام را مى توان به عنوان تست نهايى قابليت و پتانسيل رفرم پذيرى رژيم تلقى كرد.مسئله را اندكى باز كنيم:

مهمترين نتيجه گيرى از ورود رژيم به برجام و سرانجام شكست آن، اين است كه:

– رژيم را ميتوان با وارد آوردن فشار تصاعدى به نقطه تغيير رفتار رساند، و تغيير رفتار را عايد نمود،
– با برجام، اما تغيير رفتار در حوزه هاى ماهوى و محورى رژيم- يعنى تروريسم و تجاوزگرى، حاصل نشد.

شكست برجام در حاصل كردن تغيير رفتار رژيم در حوزه هاى تروريسم و تجاوزگرى به اين دليل است كه فشار وارده بواسطه تحريمها، فشارى از جنس وجودى (existential) نبوده و اصولاً از سنخى نبوده كه بنياد رژيم را نشانه رود. پس تنها تست باقيمانده براى ارزيابى پتانسيل رفرم پذيرى رژيم- به عنوان اتمام حجت غرب براى حفظ رژيم، اين است كه فشار و شوكى را از جنس وجودى (و سرنگونى) به اين رژيم وارد كند. از اين زاويه، به رسميت شناختن شوراى ملى مقاومت و شروع يك ديالوگ رسمى با آن را ميتوان به عنوان آخرين شانس رژيم براى تغيير رفتار آن ارزيابى كرد. يعنى اينكه، از اين به بعد، تعقيب هر دو سياست تغيير رژيم و سياست رفرم توسط غرب، هر دو اجباراً از شناسايى شوراى ملى مقاومت ميگذرند.

در صحنه عمل، اكثريت قريب به اتفاق مجلس سنا و نمايندگان امريكا ميتواند بعنوان موتور محركه سياست شناسايى شورا فعال شود. اصولا كنگره در رابطه با ايران به دو بخش تقسيم ميشود: انها كه براى تغيير رژيم هستند، و آنهايى كه فقط براى تغيير رفتار رژيم هستند.

به رسميت شناختن شوراى ملى مقاومت- به عنوان فشار نهايى وجودى براى تست قابليت و پتانسيل رژيم براى تغيير رفتار در حوزه هاى تروريسم و تجاوزگرى، ميتواند از حمايت عظيم دو جناح يادشده در كنگره برخوردار شود. در جهت انجام اين اقدام، دو جناح را ميتوان حول تغيير بنيادى براى ايران متحد كرد.

دعوت از رئيس جمهور برگزيده شوراى ملى مقاومت ايران براى حضور در كنگره امريكا و كاخ سفيد، تيزترين شكل بيان اين اقدام و وارد آوردن شوك و رعشه مرگ- البته جهت تست پتانسيل رفرم پذيرى، به رژيم است.