درون جمهوری اسلامی نه تنها صاحبنظران در «پیشبینی سرنوشت برجام» به جمعبندی مشترک نرسیدهاند بلکه هنوز به طور مشخص نمیدانند بعد از خروج آمریکا چه باید کرد ؟
آنها فقط در استفاده از «زبانِ نظامی و تهدید» به اشتراک رسیدهاند و این ادعای توخالی را مطرح میکنند که «جمهوری اسلامی برای تمام مراحل مختلف پس از لغو برجام برنامهریزی کرده است».
گرچه به ظاهر جنگ قدرت میان جریانهای داخلی جمهوری اسلامی بر سر مسائل مختلف چنان بالا گرفته که ادامه برجام ممکن است به نفع دولت و جریان موسوم به امید و جناح اصلاحطلب ارزیابی شود و از همین رو جریان اصولگرا و ولایتمداران و سرداران سپاه برای خروج آمریکا لحظهشماری میکنند تا آن را بر سر دولت حسن روحانی و جریان رقیب بکوبند اما مسئله برای نظام حیاتیتر از آن است که بتوان آن را به دعواهای جناحی محدود دانست.
برخی تحلیلگران بر این باورند که جریانهای سیاسی داخل جمهوری اسلامی با وجود همه تضادها و اختلافاتی که دارند در «حیاتی بودن ادامهی برجام برای کلّ نظام» اشتراک نظر دارند. «زبان مشترک تهدید» و تکیه بر شعارهایی نظیر «همه گزینهها حق ایران» است یا «غنیسازی مجددا آغاز میشود» و «لغو برجام پشیمانی تاریخی آمریکا» را به دنبال خواهد داشت که از زبان رییس دولت تا فرماندهان سپاه شنیده میشود بیانگر همین اهمیت است و نباید به لاف و گزاف و زیادهگوییهای مقامات کشوری و لشکری که فقط حفظ ظاهر است گوش کرد.
برخی از تحلیلگران نیز معتقدند که اختلافها و تضادهای جریانهای درونی بر سر منافع و منابع قدرت چنان عمیق است که حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند در مورد برجام به اتفاق نظر برسند و موضع مشترک بگیرند. برای نمونه جریانهای نزدیک به مرکز قدرت و ولایتمداران از ابتدای انعقاد توافق اتمی «فراموشی مصلحتی» گرفتند و بدون در نظر گرفتن اینکه علی خامنهای پس از «نرمش قهرمانانه» با روی کار آوردن گروه روحانی- ظریف مجوز مذاکره با ۱+۵ را صادر کرد، برجام را دستاوردی بیحاصل و ناکام و عقبنشینی مفتحضانهی دولت میخواننند و از آن علیه جناح رقیب بهره میبرند بدون آنکه متوجه باشند که شکست برجام، به معنی شکست تمام نظام است.
حسین شریعتمداری که امروز بی شک از بهترین روزهای زندگی اش هست در سناریوی دیگر موضوع را چنین مطرح کرده و اما محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت و معاون حسن روحانی گفته به احتمال قوی آمریکا از برجام خارج میشود و باید منتظر تغییر اوضاع کشور باشیم؛ وی از آماده شدن برای محاصره اقتصادی» حرف زده است.
این نظرات و پیشبینیهای متعدد تنها گوشهای از صداهایی است که از درون نظام حاکم بر ایران شنیده میشود و مهر تاییدی است بر اینکه رژیم در مورد برجام «گرفتار مجهولات متعدد است» و قدرت عمل را از دست داده .
ناتوانی در برابر حملات اسراییل
جمهوری اسلامی ادعا میکند که حضور نظامیاش در سوریه قانونی و به درخواست دولت اسد صورت گرفته، بنابراین حمله اسراییل به مراکز استقرار سپاه از نوع حمله به شبهنظامیها نیست. این توجیه اما مقابله اسراییل و ایران در سوریه را پنهان نمیکند! مقابلهای که جمهوری اسلامی در برابر آن ناتوان است؛ سه حملهی بیجواب به پایگاههای در اختیار سپاه در سوریه آن هم در کمتر از یک ماه دلیل روشنی برای این ادعاست.
بر همین اساس گروهی معتقدند برای کاهش احتمال شعلهور شدن آتش یک جنگ تمامعیار در منطقه با خسارتهای جبرانناپذیر بهترین گزینه «مهار رژیم ایران» است که با تحریمهای سفت و سخت، با برجام یا بیبرجام، میتوان آن را پیش برد.
در واقع حضور همه جانبهی جمهوری اسلامی در سوریه نه تنها نقش تعیینکننده در ناکامی برجام بازی میکند بلکه به باتلاق رژیم نیز تبدیل شده است. باتلاقی که میلیاردها دلار از سرمایه مردم ایران و همچنین جان هزاران نفر از نیروهای اعزامی در آن مدفون شده است.
ایران بریفینگ