مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله میگوید در استان تهران فقط ۵۰ ایستگاه شتابنگاری وجود دارد که اکثر آن ایستگاهها هم آفلایناند و به این ترتیب مرکز ژئوفیزیک تهران و پژوهشگاه زلزله در پایتخت زلزلهخیز ایران فاقد سامانه پیشبینی زلزلهاند. زلزله ۷ ریشتری در تهران زندگی ۲ میلیون نفر را مستقیما تحت تاثیر قرار میدهد. با اینحال مدیریت علمی کشور به سبب منفعتطلبی یکسر از بحران غافل مانده است.
۱۹ اردیبهشت سال جاری ساعت ۴۸ دقیقه بامداد گسل مشاء فعال شد و زلزلهای به بزرگی حدود ۵ ریشتر در عمق ۷ کیلومتری زمین در شش کیلومتری دماوند، در مرز تهران و مازندران رخ داد و در اغلب مناطق تهران، کرج، قم، قزوین و مازندران نیز احساس شد. شدت زمینلرزه زیاد اما زمان آن کوتاه بود. بسیاری از مردم که وحشت کرده بودند، در تهران و دماوند شب را بیرون از خانه به صبح رساندند. منشأ زلزله گسل مشاء بود که از فیروزکوه آغاز میشود و تا استان البرز ادامه دارد. این گسل از ۱۹۰ سال پیش تاکنون زلزلهای نداشته است. ۲۰ پسلرزه در تهران ثبت شد و تا سه روز در پایتخت وضعیت نارنجی برقرار بود. پروفسور بهرام عکاشه، پدر علم زلزلهشناسی ایران و رئیس سابق بخش زلزلهشناسی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران هشدار داده است که تهران استعداد زلزله ۷,۵ ریشتری را هم دارد. مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی در مصاحبه با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) یادآوری کرد که برای درک احتمال وقوع زلزلهای به بزرگی ۷ ریشتر در تهران میبایست میزان تنش گسلهای اطراف مشاء و میزان اثرگذاری این گسل بر گسلهای دیگر از جمله گسل شمال تهران را اندازه گرفت اما به دلیل بیتوجهی مسئولان ابزار مناسب و امکانات کافی برای اینکار وجود ندارد:
«برای این بررسی نیازمند یک سامانه پایش و رصد دقیق هستیم که اطلاعات آن را به صورت آنلاین در اختیار ما بگذارد. ما این سامانه آنلاین و با کیفیت بالا را نداریم. اطلاعاتی که به دست ما میرسد، اطلاعات همین زلزلههایی است که اتفاق میافتد و از بزرگی حدود ۳ به بالا ثبت میشود. با این امکانات محدود تنها میتوانیم برآوردهایی از تاثیر زلزلهها بر هم داشته باشیم و تصویر عمومی و کلی از وضعیت لرزهخیزی گسلهای اطراف تهران به دست بیاوریم.»
فقر امکانات به سبب منفعتطلبی
در مقایسه تهران با استانبول فقر امکانات مشخص میشود: به گفته زارع در اطراف تهران فقط ۳۰ ایستگاه لرزهنگاری وجود دارد. در استانبول ۴۰۰ ایستگاه لرزهنگاری. تهران برخلاف استانبول فاقد سامانه پیشهنگام سریع زلزله است و علاوه بر این نقصانها، در سراسر استان تهران حدود ۵۰ ایستگاه شتابنگاری وجود دارد که از آن میان تنها ۱۰ درصد از این ایستگاهها اطلاعات را به طور آنلاین مخابره میکنند. فرمت این دادهها هم مطابق استانداردهای جهانی نیست و این نقصانها، کار پژوهش را دشوار و نتایج بررسیها را ناقص میکند. زارع در ادامه مصاحبه با ایلنا از کمبودهای دیگر پرده برداشت:
«بخشهایی که در دانشگاه تهران و مرکز تحقیقات وزارت راه در زمینه پیشبینی زلزله تحقیقاتی را انجام میدادند عملا فعال نیستند. محققانی هم که در سطح دکتری در حوزه پیشبینی زلزله در دانشگاه تحصیل کرده بودند و مقالهها و پژوهشهای بینالمللی داشتند، امروز یا از کشور خارج شدهاند و یا در دیگر رشتهها مشغول فعالیت هستند و در حوزه تخصصی خود فعالیتی ندارند.»
زارع در ادامه این گفتوگو به ریشه و علت اصلی این کمبودها اشاره میکند:
«مدیریت بخش علمی کشور محصول محور است و میگوید، این علم چقدر فایده مالی دارد و چه تعداد حاضر هستند، برای آن سرمایهگذاری کنند، طبیعتا مسئله پیشبینی زلزله مسئلهای نیست که نهاد خصوصی بر روی آن سرمایهگذاری کند، چراکه تحقیقات در این زمینه نیازمند زمان طولانی است تا مجموعهای از کارها انجام شود و دستاوردهایی به دست آید و نمیتوان این انتظار را داشت که در یک بازه یک ساله یا پنج ساله به نتیجه رسید.»
حاصل این سوءمدیریتها این است که به گفته زارع در مرکز ژئوفیزیک تهران و پژوهشگاه زلزله سامانه پیشبینی زلزله وجود ندارد. یادآوری تاریخ بیفایده نیست:
بامداد ۷ فروردین ۱۲۰۹(۲۷ مارس ۱۸۳۰)، زمینلرزه بزرگی پهنه دماوند و شمیرانات را بهطور کامل ویران کرد. بزرگی این زمینلرزه حدود ۷ ریشتر بود. در اثر این زمینلرزه، تمام ساختمانهاى تهران خسارت دید و قسمتى از بازار و بخشى از کاخ دربار و خانههاى پیرامون آن فروریختند. احتمال آنکه چنین زلزلهای در تهران یک بار دیگر اتفاق بیفتد ۱۰ درصد است اما اگر اتفاق بیفتد بر زندگی ۲ میلیون نفر تاثیر مستقیم دارد. به گفته اسماعیل نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در این صورت یک فاجعه با ابعاد بینالمللی رخ میدهد.