با ارائه لایحه بودجه سال آینده به مجلس، یک بار دیگر سیاست حکومت ایران در هدایت منابع مالی به سمت نهادهای مذهبی و تبلیغاتی مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته است.
نگاهی به ارقام لایحه در بخشهای مختلف نشان میدهد با وجود تشدید بحران مالی و کاهش منابع ارزی، حکومت همچنان اصرار دارد تفاوت ناموزون میان اعتبار نهادهای ایدئولوژیک در برابر دستگاههای اجرایی، علمی و عمرانی را حفظ کنند.
سند لایحه بودجه ۱۴۰۰ علاوه بر بعد ارقام، از لحاظ کیفی هم با جای دادن نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی حکومت، مسیر توسعه شبکه حامیپروری را نشان میدهد؛ از جمله در مورد اختصاص ۸/۵ میلیارد تومان به بنیادی تازه تاسیس به نام «قاسم سلیمانی»، فرمانده پیشین سپاه قدس، که زیر نظر دخترش اداره میشود.
در این سند، بخش «برآورد اعتبارات هزینهای» بر حسب امور و فصلها هم این سرمایهگذاری ایدئولوژیک را به رخ میکشد. به طور مثال در ذیل امور مربوط به فرهنگ در فصل «دین و مذهب» رشدی ۲۸ درصدی مشاهده میشود.
از این منظر، بررسی لایحه بودجه نشان میدهد اکثر نهادهای مذهبی که سالانه از اعتبارهای چند صد میلیارد تومانی دولت سود میبرند مربوط به شبکههای حامیپروری یا دستگاههای مبلغ گفتمان اسلامی حکومت ایران هستند.
در اینجاست که احتمالا حوزههای مربوط به توسعه، عمران، خدمات عمومی، تامین اجتماعی، آموزش و سایر بخشهای ضروری قربانی میشوند.
بخشهای زیر به صورت نمونهای به مقایسه بودجه برخی از نهادهای اجرایی با نهادهای مذهبی میپردازد تا این موضوع را بیشتر روشن کند.
حوزه علمیه در برابر نخبگان علمی
حوزههای علمیه تنها بخشی از دستگاههای پرورش حامیان جمهوری اسلامی هستند، هرچند که آنها فقط با یک عنوان بودجه دریافت نمیکنند و در بخشهای مختلف به آنها اعتبار داده میشود. مثلا، ردیفی جدا برای «حق بیمه» طلاب و روحانیون بیکار با ۴۰ میلیارد تومان بودجه و حدود ۵۰ میلیارد تومان یارانه توجه را جلب میکند.
همچنین میتوان اشاره کرد «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» ۲۰۵ میلیارد تومان بودجه میگیرد و در کنار آن «شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران» و «مرکز خدمات حوزههای علمیه» هر کدام ۳۲۵ و ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار جداگانه دریافت میکنند.
بودجه مصوب بعضی حوزههای علمیه نسبت به سال گذشته رشدی تا ۳۶ درصد را هم نشان میدهد.
اما در مقابل نگاهی به سازمانهای علمی و فنی حکایت از ارقامی بسیار کوچکتر دارد.
به عنوان مثال، «صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران» که وظیفه حمایت از پروژههای علمی و پژوهشی را زیر نظر معاونت علمی رییسجمهور بر عهده دارد، تنها ۲۵ میلیارد تومان برای سال آینده دریافت خواهد کرد.
باز هم در زیرمجموعه همین معاونت رییسجمهوری میتوان از «بنیاد ملی نخبگان» یاد کرد که بودجهاش بیش از ۸۵ میلیارد تومان نخواهد بود.
راهیان نور یا سلامت عمومی
یک مقایسه گذرای دیگر در سند بودجه را میتوان با توجه به بحران فراگیر سلامت که دولت و مردم با آن دست به گریبان هستند، ترتیب داد.
در این دسته، دولت حسن روحانی برای «ستاد راهیان نور» یک رشد ۱۹ درصدی بودجه پیشبینی کرده و آن را به ۳۰ میلیارد تومان رسانده است. همینطور، ستادی با عنوان «احیای امر به معروف و نهی از منکر» که در دو دهه اخیر بیش از پیش در بحث پوشش شهروندان وارد شده، ۳۵ میلیارد تومان بودجه دریافت میکند.
هر کدام از این دو نهاد چندبرابر بیش از یک نهاد تخصصی که قرار است سلامت عمومی افراد جامعه را با پژوهش و تحقیق افزایش دهد، بودجه دریافت میکنند؛ «مرکز تحقیقات سنجش سلامت» با حدود ۶ میلیارد تومان بودجه مصوب.
همچنین یک مقایسه جالب توجه آنکه «شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران» بودجهاش از «سازمان اورژانس کشور» بیشتر است.
تبلیغات اسلامی یا محیط زیست
یکی دیگر از نشانههای توازن نامتعادل میان بخش مذهبی و اجرایی بودجه سال آینده در مقایسه میان اعتبارات تبلیغات اسلامی با بحث حفاظت از محیط زیست نمایان میشود. بودجه «سازمان جنگلها و مراتع» ۵۳۰ میلیارد تومان تعریف شده است.
این در حالی است که امسال محیط زیست تاکنون با نابودی دستکم ۲۵ هزار هکتار از جنگلها و مراتع بر اثر آتشسوزی مواجه بوده و تامین امکانات لجستیکی از جمله سوخت خودروهای یگان حفاظت در سالهای اخیر مساله دامنگیر سازمان جنگلها و مراتع بوده است.
با این حال شیوه اختصاص بودجه ۱۴۰۰ نشان میدهد تنها دو سازمان مسئول در تبلیغات اسلامی در داخل و خارج کشور، یعنی «سازمان تبلیغات اسلامی» و «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، بیش از بودجه یکساله سازمان جنگلها و مراتع بودجه دریافت میکنند.
شبکه بزرگ مذهبی و حامیپروری
مقایسه سه نمونه از حوزههای ذکرشده بالا تنها ابعادی از گفتمان حاکم بر تعیین بودجه را نشان میدهد.
در چهار دهه گذشته تعداد سازمانها، بنیادها و نهادهای مذهبی حکومت با رویکرد آموزش، پرورش و تبلیغ مذهبی چندین برابر شده و به صدها مورد ریز و درشت رسیده است که علاوه بر اعمال نفوذ برای دریافت بودجه، در مقابل افکار عمومی و رسانهها نیز پاسخگویی و شفافیت ندارند.
در سوی دیگر، دستگاههای اجرایی که بیشازپیش با کمبود اعتبار برای پرداخت حقوق، تهیه امکانات و فعالیتهای عمرانی روبهرو هستند، همچنان به صورت قطرهچکانی افزایش بودجه میگیرند.
گفتمان حاکم بر بودجه ایران بیشازپیش به سمت حامیپروری با پرچم ایدئولوژی که سیاستها و استراتژیهای علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، و نهادهای متبوعش آن را تعیین میکنند هدایت شده است.