رضا دقتی و شکنجه های ساواک


«رضا دقتی، عکاس سرشناس، از بازداشت و شکنجه‌ا‌ش به دست ساواک می‌گوید. او اولین بار در نوجوانی بازداشت شد و آزار دید. او معتقد است برای جلوگیری از چرخه خشونت، شکنجه و انتقام‌گیری باید افرادی چون پرویز ثابتی با پذیرش مسئولیت تاریخی بیایند و از حقیقت پرده بردارند، تا چرک از زخم کهنه بیرون بیاید.
“زن پیری را در بازار ماهی‌فروشانِ بندرعباس دیدم که چند ماهی که بیشتر شبیه به آشغال ماهی بود را می‌فروخت. از او عکس گرفتم. پرسید: چرا از من عکس می‌گیری؟ اولین بار بود کسی چنین سوالی از من می‌کرد. من هم از او داستانش را پرسیدم. گفت پسرش ماهی‌گیر بوده و غرق شده، الان او سرپرست شوهر علیل‌اش، شش فرزند و همسر پسرش است… و گفت این ماهی‌ها ته مانده تورهای ماهی‌گیرهایی است که پسرم را می‌شناسند و برای فروش هر روز به من می‌دهند. سپس یک مامور پلیس را نشان داد و گفت برای اینکه بتوانم اینجا ماهی بفروشم باید نصف درآمدم را به او بدهم. این موضوع خیلی روی من اثر گذاشت، چون همیشه در مدرسه خوانده بودیم که پلیس حافظ جان و مال مردم است… برای همین داستان آن پیرزن را در روزنامه مدرسه نوشتم و همین دلیل بازداشتم شد…”
این روایت رضا دقتی، عکاس سرشناس فرانسوی-ایرانی در سن ۱۶ سالگی است که تنها به دلیل عکاسی و نوشتن روایت یک پیرزن ماهی‌فروش که پلیس از او اخاذی می‌کرد، توسط ساواک بازداشت شد و مورد بدرفتاری و ضرب و شتم قرار گرفت. اما این همه ماجرا نیست، بلکه آغاز روندی است که رضا را برای عکاسی از وقایعی که در بطن جامعه می‌گذرد مصمم‌تر می‌کند و از سوی دیگر به تحمیل سال‌ها زندان و شکنجه‌های فیزیکی و روانی به دست ساواک ختم می‌شود.
رضا دقتی دومین بار در ۱۹ سالگی به دست ساواک بازداشت شد. او مستقیما به بازداشتگاه معروف «کمیته مشترک ضدخرابکاری» برده شد. ماه‌ها در آنجا مورد شکنجه‌های مختلف از جمله ضرب و شتم، شلاق به کف پا، شکنجه با دستگاه «آپولو» و نگهداری در سلول انفرادی قرار گرفت.رضا دقتی علاوه بر روایت خود از شکنجه در دوران شاه، به شکنجه‌های سایرین هم اشاره کرده است که در فایل گفت‌وگوی صوتی وجود دارد.
این فقط یک نمونه کوچک از جنایاتی است که ساواک شاه تحت رهبری امثال ثابتی ها مرتکب شدند و امروز با وقاحت تمام به میدان آمدند و عربده می کشند اگر «بیشتر کشتار می کردند، می توانستند جلوی این «فتنه سرخ وسیاه را» بگیرند !