امامزاده بی‌غیرت! :سعید معدنی

.

آرامگاه رئیس المجاهدین در آبیک مرمت می‌شود

در این سال‌ها که امامزاده‌سازی در کشور رونق گرفته، لازم دیدم درباره یکی از این امامزاده‌های غیر امامزاده! مطلبی بنویسم.

اولین بار نام “امامزاده بی‌غیرت” را حدود سال‌های ۵۶-۵۷ در یکی از شماره‌های مجله مکتب اسلام که زیر نظر حوزه علمیه قم چاپ می‌شد خواندم. در مقاله‌ای از این ماهنامه، موضع‌گیری خنثی و منفعلانه سازمان ملل در قبال جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان را به “امامزاده بی‌غیرت خودمان که در شهرستان آبیک قزوین واقع شده” تشبیه کرده بود که در مقابل این جنایات سکوت کرده و هیچ معجزه و حرکتی ندارد!

از آنجا که زادگاه و محل زندگی کودکی‌ام در شهرستان ساوجبلاغ و نزدیک شهر آبیک بود، کنجکاو بودم تا آن امامزاده را ببینم. تا اینکه یک‌بار از آبیک رد می‌شدم ویرانه‌های امامزاده بی‌غیرت به حال خود رها شده را دیدم.

اما ماجرا چیست؟ همین ابتدا بگویم که اینجا آرامگاه میرزاحسن شیخ‌الاسلام  ملقب به “رئیس المجاهدین” است، که به اشتباه اهالی آن را امامزاده فرض کرده و زیارتگاه‌شان شده بود. ظاهرا بعدها اتفاقاتی افتاد که مردم به این نتیجه رسیده‌اند که این امامزاده بخار ندارد لذا ایمان‌شان به‌تدریج سست شده  تا بنای آرامگاه به متروکه تبدیل شده است.

در این باره چند ماجرا در اذهان و افواه وجود دارد:

اول آنکه شبی دزدان وارد امامزاده می‌شوند همه اموال آن را با خود می‌برند، مردم محل هم به این نتیجه می‌رسند که وقتی امامزاده نمی‌تواند از خود محافظت کند چگونه می‌خواهد از جان و مال ما حفاظت کند؟!

دوم آنکه می‌گویند تعدادی جوان عیاش شبانه وارد امامزاده می‌شوند و تا صبح مشروب می‌خورند و قماربازی می‌کنند و مردم هم منتظر بودند که امامزاده معجزه کرده و آنها را خشک کند! و یا رعد و برقی، بلایی جان‌شان را بگیرد. اما اتفاقی نمی‌افتد و هتاکان صبح سرحال و قبراق امامزاده را ترک می‌کنند و مردم هم ایمان‌شان را نسبت به آن از دست می‌دهند و نامش را امامزاده بی‌غیرت می‌گذارند.

سومین نقل قول هم این است که از همان ابتدا گروهی به امامزاده بودن بنا اعتقادی نداشتن و لذا به مرور زمان از تعداد مومنان کاسته شد و بتدریج به ویرانه تبدیل شد.

و در نهایت نقل قول قوی آن است که  مبارز مشروطه‌خواه نامبرده در کشتن پدر ضدمشروطه‌اش نقش داشت (که البته خودش رد کرده) به همین دلیل او را “بی‌غیرت” نامیده و آرامگاه او را بحال خود رها کرده و به ویرانه تبدیل شده بود.

در وبلاگ بنیامین کازرانی در این مورد می‌خوانیم:

“میرزاحسن شیخ‌الاسلام ملقب به رئیس المجاهدین، از مشروطه‌خواهان قزوین بود. وی در سال ۱۲۴۵ ه.ش به‌دنیا آمد و در سال ۱۲۹۸ ه.ش درگذشت.

وی فرزند “میرزامسعود شیخ‌الاسلام” از علمای قزوین بود و از سوی ناصرالدین‌شاه به شیخ‌الاسلام ملقب شده بود. وی مخالف مشروطه بود و نظام مشروطه را موجب فساد می‌دانست به همین سبب برای جلوگیری از آن در قزوین خطبه می‌خواند.

اما فزندش میرزاحسن، موافق سرسخت مشروطه بود و برای تحقق آن به فعالیت تشكیلاتی هم می‌پرداخت. وی به همین سبب گروهی به نام “انجمن مجاهدین قزوین” را پایه‌ریزی کرد تا مشروطه‌خواهان شهر را گردهم آورد.

هنگامی كه محمدعلی‌شاه به مخالفت با مشروطیت برخواست، میرزاحسن، به دفاع از مشروطیت گروهی را كه متشكل از ۲۰۰ سوار مسلح بود به تهران برد. نمایندگان مجلس از وی و مجاهدان همراهش استقبال كردند و او را «رئیس‌المجاهدین» نامیدند.

اندكی بعد محمدعلی‌شاه مجلس را به توپ بست و مشروطه‌خواهان را مورد پیگرد قرار داد. حکم دستگیری میرزاحسن نیز صادر شد و وی برای نجات جان خویش به استانبول گریخت. اندكی بعد مخفیانه به كشور بازگشت تا در تحركات مشروطه‌خواهان ایفای نقش كند. هنگامی كه مشروطه‌خواهان، رشت را فتح کردند و سر راه تهران وارد قزوین شدند، رئیس‌المجاهدین و دیگر مشروطه‌خواهان قزوین هم به آنها پیوستند و کنترل شهر را در دست گرفتند. در این گیرودار پدر میرزاحسن، یعنی میرزامسعود شیخ‌الاسلام توسط مشروطه‌خواهان کشته شد و شایع گشت که پسر، مشروطه‌خواهان را به قتل پدر تحریک کرده است.

او هرگز نتوانست اتهام توطئه علیه پدر را از خویش دور كند و از سوی مخالفان مشروطه به «بی‌غیرت» ملقب گردید.

وی در سال ۱۲۹۸ درگذشت و مشروطه‌خواهان برای تجلیل از وی بر مزارش مقبره‌ای ساختند، اما مردم شهر مزار او را «امامزاده بی‌غیرت» نامیدند. وی برای آبادی مزارش، موقوفاتی تخصیص داده بود اما با این حال مقبره‌اش همچنان متروک است. این مقبره حدود ۲۵ كیلومتری شرق قزوین در جنوب-شرقی نیروگاه برق شهید رجائی و در كنار جاده قدیم تهران-قزوین قرار دارد.”

البته در سال‌های اخیر مسئولان فرهنگی شهرستان آبیک و استان قزوین تلاش کرده‌اند تا مقبره این مبارز مشروطه را احیا کرده و برای وی مقبره آبرومند تدارک ببینند.

.