برگرفته از « دل ایرانشهر » ( فصلنامه سیاستنامه.) شماره دهم. پائیز 1397. صفحه ۱۱و۱۲
با دیانت فقط امت ساخته میشود، برای ملت شدن نیاز به فرهنگ است.
بقلم : زنده یاد دکتر جواد طباطبایی
یک ملت تنها با دیانت خود تعریف نمیشود..
بلکه ملت فرهنگ خود را ایجاد میکند که دیانت نیز جزئی از آن است…
آتاتورک متوجه بود که ترکان در خلافت عثمانی، که هنوز ملت نشده بودند، در مقایسه با ایران، فاقد فرهنگ «ملی» بوده اند.
خلافت یک امپراتوری دینی بود اما فرهنگ آن، که «ملی» نمیتوانست باشد، یکی از شعبههای فرهنگ ایرانی بود.
اهمیت آتاتورک در این است که در اقدامی مضاعف کوشش کرد پیوند ترکان با اسلام خلافت و فرهنگ ایران را قطع کند، و از آمیزه ترکان و بقیه السیف ساکنان رُم شرقی سابق نیز ملتی را ایجاد و برای آن ملت، دولتی را تأسیس کرد…
دلیل این که آتاتورک به تجربه ایران، به عنوان ملت، توجه داشت، این بود که اقوام ترک نتوانسته بودند چنان فرهنگی را ایجاد کنند که بتواند آنان را به یک ملت تبدیل کند…
ترکان با مهاجرت به ایران و ایرانی فرهنگ شدن به بخشی از ملت ایران تبدیل شدند…
در ترکیه، قبیله های مهاجر با گرویدن به اسلام تشخصی پیدا کردند.
ترکان، در ایران، ایرانی بودند و در ترکیه، مسلمان ترک…
مهمترین تمایز ایران و ترکیه در این است که ادب و فرهنگ ایرانی ادب و فرهنگ یک ملت بود و توانست همه اقوام ایرانی و مهاجران به این سرزمین را در وحدت در کثرت آن به یک ملت تبدیل کند..
اما در ترکیه، دیانت خلافت به نوعی در تعارض با فرهنگ ایرانی نخبگان آن قرار داشت…
این تعارض میان دیانت خلافت و ادب و فرهنگ ایرانی نخبگان، از سویی، و تعارضهای میان دیانتهای دیگر اقوام تحت سلطه خلافت از سوی دیگر، راه را بر ایجاد ملت ترک بسته بود.
دیانت شالودهای برای ایجاد امت است..
اما برای ملت شدن فرهنگ ضرورت دارد…
در منطقهای که ما قرار داریم، تنها ایرانیان توانستهاند فرهنگی ملی ایجاد کنند و خود را به ملت تبدیل کنند…
من این وجه از تحول تاریخی ایران را ذیل مفهوم باستانی «ایرانشهر» قرار داده و آن فرهنگ ملت ساز را فرهنگ یا اندیشه ایرانشهری نامیدهام.