نظارت استصوابی موجب تجمع ثروت و قدرت در طبقه حاکم می‌شود.محمد جعفری..

نظارت استصوابی موجب انحصار قدرت سیاسی در  جناح خاصی می‌شود.
انقلابیونی که زمانی در محله­‌های فقیرنشین جنوب شهر ساکن بودند به برکت قدرت سیاسی، اکنون در کاخ­های مجلل در بالاترین نقاط شهرها زندگی می­کنند و با اصولگرا یا اصلاح‌طلب بزرگترین بانکها و بنیادهای اقتصادی و مالی را کنترل می­کنند و فرزندانشان در خارج کشور مشغول کسب فضائل معنوی و عبادت هستند!

این نتیجه فساد فردی نیست.

بلکه معلول فساد ساختاری و تجمع ثروت و قدرت در دست گروه حاکم با پشتوانه ساختاری نظارت استصوابی است.

نظارت استصوابی با معیارهای کلی و تعریف­‌نشده موجب تمرکز ثروت و قدرت می‌شود و نهایتاً موجب نقض_غرض می‌شود.

در نظامهای مردمسالار، وقتی که یک حزب در انتخابات شکست می­خورد، تلاش ‌میکند با اصلاح و بازاندیشی خود را به مطالبات مردم نزدیکتر کند تا بار دیگر به قدرت باز گردد.

اصولاً کار ویژه اصلی احزاب سیاسی همین است که خواسته‌های مردم را کشف و برنامه متناسبی ارائه کنند که مورد پسند و رضایت قرار گیرد.

اما اصولگرایان می‌­توانند با استفاده از دوپینگ نظارت استصوابی، ارنج تیم مقابل را طوری بچینند که همواره منافع خودشان تامین شود.

لذا نیازی به تغییر خود نمی‌بینند و با افکار، برنامه‌ها و ارزشهای دهه ۶۰ می‌خواهند در ۱۴۰۰ حکومت کنند.

اصولگرایان در صورت شکست در مقابل رقیب فرضی اصلاح‌طلب، که تحت کنترل و عروسک خودشان است، طلبکار هم می­ شوند و مردم را مقصر می­ خوانند، چون مردم بد انتخاب کرده‌اند.
لذا این مردم هستند که باید تغییر کنند نه اصولگرایان.

مثل این‌ست که مربیان تیم فوتبال استقلال، ارنج تیم پرسپولیس را در شهرآورد پایتخت بچینند.

مردمی که از اصولگرایان خسته شده‌­اند، در کوتاه‌مدت ممکن‌ست فریب شعارهای اصلاح­‌طلبان قلابی را بخورند و دل به آنها بسپارند.

این اصلاح‌طلبان دروغین نیز بجای حرکت به سمت اصلاحات ساختاری واقعی به شعارهای عوام­‌پسند سطحی بسنده کنند و بیش از آنکه بدنبال مطالبات و رضایت مردم باشند، در اندیشه کسب رضایت ارباب تایید صلاحیت برای انتخابات دور بعدی خواهند بود.

به تدریج مردم نیز از آنها نومید، به ماهیت قلابی­‌شان پی می­ برند و دست از حمایتشان بر می‌دارند.

این وضعیت موجب چرخه باطل قدرت بین اصولگرایان مفنگی و اصلاح‌طلبان قلابی می­شود و در نهایت به بن­‌بست سیاسی منجر می‌شود تا مردمِ نومید از تغییرات واقعی، به ضد انقلاب خارج کشور، و دولتهای ترامپ، بایدن، بن‌­سلمان و نتانیاهو چشم دوزند و زمینه برای نفوذ فراهم شود..
و این شورای نگهبان‌ی که برای جلوگیری از نفوذ، طراحی شده، خود با نظارت استصوابی، زمینه نومیدی مردم و نفوذ دشمنان را فراهم می کند.

اگر انتخابات واقعیِ آزاد برگزار شود، اصولگرایان حتی در صورت شکست، با برنامه و شعارهای مناسبتر، خود را به مردم نزدیکتر می­‌کنند تا دور بعدی پیروز واقعی میدان باشند.

تجربه انتخابات آزاد در کشورهای اسلامی نظیر پاکستان، عراق، ترکیه و مصر نشان می­ دهد که اسلامگرایان بازنده میدان نمی­ شوند زیرا احزاب رقیب ایشان غالباً ساختار منسجمی ندارند و اختلافات آنها بیشتر از مذهبی‌­هاست. 

با انتخاباتِ سالم و آزاد ، اسلام به خطر نمی‌افتد.
آنچه به خطر ‌می‌افتد ، فساد ساختاری نظارت استصوابی است.