حجت الاسلام محمد زکایی استاد حوزه علمیه قم
اخیراً مشاهده شده در فضای مجازی از مرگ روحانیت، مردم ابراز شادی میکنن.
دلیل این شادمانی ملی از مرگ یک انسان چیست؟
کجای دنیا مردم یک کشور از مرگ یک انسان چنین به وجد میان؟
آیا مرگ یک انسان میتواند شادی بیاورد؟
اگر دقیق شویم در میابیم شادی مردم از مرگ یک انسان نیست
“شادی آنها از مرگ یک عقیده و یک تفکررادیکال است که خود را در غالب شادی از مرگ یک نماد آن تفکر بنمایش میگذارد”
و این برای آینده آن عقیده بسیار خطرناک است.
در آیندهای نه چندان دور با خارج شدن نسلهای گذشته دهه ۴۰ به پایین از زندگی دیگر چیزی به نام مذهب اعتقاد در بین نسلهای جوان نخواهیم دید و شادی امروز مردم در مرگ یک روحانی اولین نشانههای مخالفت عمیق و قلبی مردم از ایدئولوژی سیاسی میباشد.
مردم عامل فقر و بیچارگی و گرفتاری خود را در این ایدئولوژی میبینند و با مرگ هر نفر از روحانیت ، شادی خود را بروز میدهند.
بنظر میرسد سیاست آسیب فراوانی به دین و مذهب در کشورمان وارد ساخته هر کدام از ما متوجه فاصله گرفتن از اعتقادات مذهبی در بین آحاد مردم شدهایم.
تنها راه نجات دین و مذهب از آسیب بیشتر خروج روحانیت از پستهای حکومتی سیاسی و پرداختن به مسایل اعتقادی جامعه هست که البته دیر شده و نسلهای ۵۰ تا۹۰ اکثراً بدون مذهب و اعتقاد دینی هستند.
پنهان نمودن صورت مسئله نمیتواند از آسیب بکاهد.
تنها در تلوزیون ما جامعهی دین دار و متدین نشان داده میشود ولی در زیر پوست شهر همه ما میدانیم دیگر چیزی به نام دین در بین مردم موضوعت ندارد.
ما نتوانستیم طی ۴۳سال بر اعتقادات بیافزاییم یا حداقل حفظ کنیم.
با تمام بودجههای چندین هزار میلیاردی دهها نهاد دینی حوزههای علمیه عملاً خروجی آنها صفر و حتی منفی بوده است.
باید چارهای اندیشید اسلام سیاسی را رها نمود و دوباره در تربیت صحیح اسلامی مردم گام برداریم
دین اسلام هرگز این نیست که ما داریم تبلیغ میکنیم.
ما ظاهرسازی و تبلیغ را بر تربیت نسل ترجیح دادهایم.
اگر در خانوادهی اقوام خود بنگریم، متوجه میشویم به جز چند پیرزن و پیرمرد که آنها هم تربیت شدهی سالیان بسیار دورند دیگر هیچ کدام از پروش یافتگان جمهوری اسلامی حتی نماز نمیخوانند که هیج تمام مظاهر دین را تمسخر میکنند.
حال هرچه میخواهند مسولان در تلوزیون اصرار بر دینداری جوانان نمایند.
آینده نشان میدهد ایران تبدیل به بیدینترین وسکولارترین کشور مسلمان خواهد شد و از دین فقط پوستهای خالی و نامی شعاری بیشتر نخواهد ماند.
و اگر اتفاقی بیافتد که نظام حکومتی تغییر یابد آنگاه دیگر همین پوسته خالی نیز درهم خواهد شکست و ایران به کشوری لاییک با مردمی فراری از دین تبدیل میگردد.
نشانههای این تغییر بنیادی در رفتارها و دهن کجیهای جوانان مردم به آنچه مسولان میگویند میخواهند مشخص است.
استقبال مردم از نوروز و جشن سرور بینظیر مردم ، از آثار این تغییر بنیادی در عقاید مردم است.
خداوند همهی علمای دین را که سالانه ملیاردهها تومان بودجه برای حفظ اسلام میگیرند را نخواهد بخشید.
ما هم نخواهیم بخشید.
اگر همین بودجهها را صرف زدودن فقر میکردند بیشتر ارزشمند بود تا آنچه تا کنون دیدهایم
ما مسلمانیم و اگر میگذاشتند خودمان عقایدمان را حفظ میکردیم.
اما متاسفانه چنین نشد
ما فاصله داریم از اسلام
آن هم بسیار زیاد.بارها طلبه ها به من میگویند ما نمیتوانیم بالباس روحانیت بیرون برویم از بس مورد ناسزا وسخنان ناروا قرار میگیریم .یک روز یکی از طلبه ها به من گفت فرزندی دارم شش ساله دستش را گرفتم تا برای خرید به بازار برویم هنگام خروج از منزل به من گفت اگر بالباس بیایی من باتو بیرون نمی ایم انجا تمام وجودم راسراپا شرمساری گرفت به یاد سخن مرحوم ایت اله شریعتمداری افتادم که میگفت روحانیت اگر وارد حکومت شود نه تنها خود که دین رانیز از بین خواهد برد به منزل باز گشتم لباسم را دراوردم ودرعالم تنهایی گریستم همسرم متوجه حال خرابم شد پرسید چرا منقلبی؟گفتم چرا نباشم امروز بیست سال تحصیل مرا در حوزه فرزند خرد سالم به چالش کشید ماباختیم خیلی بد باختیم.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار