داستان زندگی مردم ایران و
سیاستهای حاکم بر کشور
مرحوم اوریانا فالاچی (۲۰۰۶-۱۹۲۹) خبرنگار مشهور ایتالیایی سالهای آخر قرن بیستم که مصاحبههای جنجالی او با سران کشورها از جمله شاه ایران و امام خمینی، شهرت جهانی داشت؛ کتابی دارد تحت عنوان:”زندگی، جنگ و دیگر هیچ” که پیرامون مشاهداتش از جنگ ویتنام و مکزیک است.
او در این کتاب نشان میدهد که چگونه زندگی و جنگ پدیدههای درهم تنیدهای هستند که بشریت در طول تاریخ آن را تجربه کرده است. به زبان دیگر از آنجا که صیانت نفس و حب ذات از قویترین غرائز بشری است، انسان در هر زمان تلاش میکند ضمن تطبیق خود با شرایط، به “زندگی” ادامه دهد (شرایط این روزهای مردم غزه خود نشانه بارزی از این درهم تنیدگی زندگی و جنگ است).
چند نسل از مردم ایران نزدیک به نیم قرن است که با عبور از شرایط سخت سالهای انقلاب، جنگ ۸ ساله و سیاستهای حاکم بر کشور، خصوصاً مسأله انرژی هستهای و تحریمهای درازمدت جهانی علیه ایران، براساس همان اصل میل به بقا به زندگی خود ادامه میدهند.
این وضعیت حاکمان را دچار توهم کرده که گویی کشور را اداره میکنند و روز و شب و هفته و ماه و سالهای متمادی است که مردم در حال زندگی هستند. دریغ از آن که بیندیشند این حاصل تلاش خود مردم برای ماندن و بقاست، نه نتیجه توان اداره کشور توسط حاکمان.
از آنجا که همواره تلاش کردهام نوشتههای خود را در کوتاهترین حد ممکن بنویسم، تنها به دو،سه نمونه بسنده میکنم. خوانندگان این نوشته خود میتوانند سایر موارد را به آن اضافه کنند.
۱. پدیدهای به نام دارو
دفتر کارما سالهاست که پشت داروخانه سیزده آبان است. از گذشته تا حال هرچه به سالهای اخیر نزدیکتر شدهایم، تعداد دهنههای واحدهای تجاری دوطرف نبش خیابان خردمند شمالی و کریمخانزند و واحدهای اداری طبقات بالای ساختمان و انبارهای داروخانه گسترش چشمگیری یافته است.
معمولا به همکاران خود میگویم هرگاه از شرایط خود آزرده شدید بروید سری به جمعیتی که روی صندلیهای داخلی بخشهای مختلف داروخانه در چندین ساختمان و نیز در نوبت تعیین تکلیف در پیادهرو نشستهاند تا داروی مورد نیاز بیمار خود را به دست آورند، نگاهی بیندازید، آنگاه شاکر سلامتی خود باشید!
ظاهراً چندین داروخانه دیگر تحت عنوان هلال احمر و… در چند نقطه دیگر تهران هستند که روزانه محل تجمع صدها شهروند نیازمند داروهای خاص میباشند. آنقدر این وضعیت با زندگی ما گره خورده است که گویی همه مردم دنیا به همین طریق دارو تهیه میکنند و این است و جز این نیست! در حالی که این شرایط محصول مناسبات ناسالم ما با جهان و تحریمهای خانمانسوز است.
۲. سهمیهبندی آرد در نانواییها
یکی دیگر از پدیدههای تأسفبار در کشوری مانند ایران با زیربناها و موقعیت ویژه که میتوانست به گونهای دیگر مناسبات زندگی و اقتصادی مردم را رقم زند، موضوع آرد نانواییهاست که چه سازوکارهای پیچیده و هزینهآوری برای کنترل آن در نظر گرفتهاند و از دل آن چه فسادهایی که ظهور و بروز مییابد.
حکومت انقدر غرق در این نوع مسایل است که گویی راه در کشورداری همین است ولاغیر و بازهم مردم در تمامی کشورها برای تهیه نان روزانه خود همینگونه گرفتار هستند!!و چون مردم برای ادامه زندگی ناگزیر از تمکیناند، حکومت فکر میکند کشورداری یعنی همین!!!
۳.فیلترینگ
از زمان استقرار جمهوریاسلامی همواره دچار انواع ممنوعیتها و فیلتر پدیدههای دنیای مدرن هستیم. از ویدیو و ماهواره گرفته تا فیلتر فضای مجازی. به گونهای که گویی این هم جزئی از زندگی ماست. در حالی که این دقیقاً حاصل نگاه بسته حاکمان به زندگی و پدیدههای دنیای جدید است. مردم هم با انواع فیلترشکن کار خود را پیش میبرند و به گونهای به تصمیم حاکمیت دهن کجی.
‘و بدینسان امور میگذرد و زندگی همچنان ادامه دارد.
حکومت به راهی میرود و مردم نیز برای بقا و ادامه حیات به راهی دیگر
و
«حکایت همچنان باقی است»