جنبش دادخواهى، همگام با جنبش سیاسى براى آزادى، به واقع در فرداى روز ٢٢ بهمن ١٣۵٧ شروع شد. با هر دستى که شکسته میشد، هر چشمى که از حدقه در میآمد، و هر گلوله اى که به قلب یک میلیشیا و مبارز شلیک میشد، جنبش دادخواهى در جنبش سیاسىِ روز تبلور میافت و به آن مشروعیت بیشترى میداد.
اما از روز ٣٠ خرداد سال ۶٠ به بعد، با گسترش اختناق مطلق بر جامعه، جنبش سیاسى به تنهایى خط مقابله با رژیم را پیش مى برد. اصلاً هدف وجودى اختناق، ایزوله کردن خط سیاسى از مٓلأِ اجتماعى و همه اشکال پشت جبهه اى مستتر در آن- از جمله پیکارِ دادخواهى، بود.
سرانجام پس از دهه ها مقاومت طاقت فرسا و جانکاه، پس از عبور از آتشها و طوفانها، این مقاومت موفق شد که رژیم را به حیطه گریزى ناپذیرِ گردابِ شکستهاىِ پیاپى استراتژیکى بکشاند و در عین حال خود را به عنوان تنها الترناتیو واقعى- و دمکراتیک، براى رژیم و همچنین محور اصلى جبهه ضد بنیادگرایىِ اسلامى در سطح منطقه اى و بین المللى معرفى و تثبیت کند.
این تعادل قواى جدید بین مقاومت و رژیم، عامل اصلى و تعیین کننده در رشد کیفى و ارتقاء جنبش دادخواهى مى باشد. جنبش واقع بینِ دادخواهى، بصورتى خودآگاه، به نقش و وظیفه تاریخى خود در رابطه با مقاومت سازمان یافته اشراف دارد. این جنبش با حفظ هویت مستقل خویش، به جایگاه و نقش محوریت و اصل جنبش سیاسى مقاومت سازمان یافته واقف، و بدان معطوف است.
مقاومت براى سرنگونى و جنبش دادخواهى لازم و مکمل یکدیگرند. مگر بدون سرنگون کردن میشود که از این رژیم داد ستاند؟ جنبش دادخواهى به نوبه خود، مقاومت براى سرنگونى را به اعماق جامعه میبرد و ارتباط تنگاتنگ و دینامیک مقاومت با جامعه را دامن زده و مى گستراند. بواقع که از ٣٠ خرداد ۶٠ به بعد، این براى اولین بار است که مقاومت سرنگونى طلب و شهداى راهش چنین در بطن جامعه- بدون هیچ راه بند موثرى، راه باز میکنند، پیش میروند، و بر روى روند سیاسى در داخل تأثیر به سزا در جهت منافع عالیه مردم ایران میگذارند.
رویش و ارتقاء جنبش دادخواهى پس از دهه ها، پیامهاى مشخص خود را دارد: در رابطه با مقاومت اینکه، خطوط استراتژیک مقاومت سازمان یافته درست بوده، و در زمان موعود جنبش سراسرى نیز به صورت تیز و همگام در کنار مقاومت سازمان یافته قرار خواهد گرفت؛ در رابطه با رژیم اینکه، تمامى تشبثات سالهاى سال آن در جدا کردن مقاومت از مردمش بیهوده بوده، و رژیم را چاره اى نیست؛ و در رابطه با مردم و نسل جوان اینکه، این ملت براى آزادى فدیه هاى گران و انبوه داده و این راه تا نیل به آزادى ادامه دارد.
جنبش دادخواهى در عمل قادر است که:
– ترس را از جامعه کنده و احاله دستگاه اختناق رژیم نماید،
– توان سرکوب رژیم را بکاهد،
– انگیزه و قدرت پرداخت جامعه را بالا ببرد،
– راه را براى ورود گسترده و سیستماتیک شبکه مقاومت به اعماق جامعه باز کند، و
– حس آماده باش سراسرى براى روز سرنگونى را به جامعه منتقل کند.
از اینرو، جنبش دادخواهى مکمل و نیاز جنبش مقاومت در مرحله سرنگونى است.