بعد از خروج آمریکا از برجام، تمامی نگاه ها متوجه رژیم ملاها شد تا عکس العمل آنها را در قبال تحریم های خرد کننده ای که در راه است را مشاهد کنند. در شعارها خیلی شنیده ایم که گفته بودند اگر آمریکا برجام را پاره کند ما انرا آتش میزنیم. حالا نوبت محک این قدرت نمایی هستیم که آیا دستگاه ولایت توان و قدرت اجراء کردن این شعار را دارد یا نه؟
آنها در یک عمل نمایشی ـ احساسی پرچم امریکا در صحن مجلس را به آتش کشیدند تا کنون جهان بیش از این عمل کودکانه چیزی را مشاهد نکرده است. بگذریم که اساسا رژیم نمیتواند از برجام خارج شود زیرا در آنصورت پرونده آخوندها به شورای امنیت رفته و مکانیسم ماشه نیز عمل خواهد کرد.
وقتی از شعار های سطحی و توخالی عوامل تبلیغاتی رژیم عبور کنیم و به عمق مسئله نظر بیافکنیم بخوبی خواهیم دید که آخوندها در خلوت و در پشت درهای بسته کار و برنامه دیگری را برای عبور از این شرایط پر خطر در دست اجراء دارند. برنامه و اقداماتی که در شرایط حساس این زمان برای رژیم ملاها بسیار حیاتی است، به گونه ای که مرگ و حیات انها به موفقیت این طرح و برنامه دارد.
از آنرو ما شاهد آن بودیم که دستگاه دیپلماسی ملاها به سرعت وارد عمل شد، که با یک اقدام سیاسی و با برنامه ریزی معین و هدفی مشخص تا انجا که ممکن است برجام را با پشتیبانی شرکای اروپایی خود نجات دهد. از اینروسفر محمد جواد ظریف در رأس یک هیئت بلندپایه سیاسی و اقتصادی به چین ، روسیه و اروپا ، به منظور رایزنی درباره شرایط حفظ برجام آغاز شد. این که دستاورد این سفر دقیقا چه بوده قابل تامل است، زیرا نتیجه این سفر موقعیت رژیم را نشان میدهد که در کجای مدار سیاسی قرار گرفته است ، چقدر قدرت مقابله و کنش گری دارد و از چه حمایتهایی اقتصادی – سیاسی برخوردار میباشد.
در اینکه در مذاکرا ت پشت پرده موضوعات در چه سطحی بررسی شده اند ، ما از ان خبر دقیقی نداریم، ولی از خبرها و گزارشها برمی اید که کاسه گدایی ظریف بعد از بازگشت به ایران خالی تراز آن بود که رژیم در برنامه های خود روی آن حساب باز کرده بود.
ـ گفتگو میان ایران وچین:
شواهد وقرائن نشان میدهند که نهایت گفتگوها بین ایران و چین در شرایط بروز تحریمها و راهکارهای مقابله با آن در این خلاصه میشود «نفت در برابر کالا» . با توجه به اینکه در آینده ای نه چندان دور تبادلات ارزی از طریق سیستم بانکی میسر نخواهد بود، رژیم برای حل مشکلات معیشتی جامعه میبایستی موضوع واردات کالا به ایران را انگونه حل کند که کشور به مرز قحطی نرسد. راه حل پیشنهادی چین طبق الگوی چند سال قبل همانطور که گفته شد«نفت در برابر کالا» است ، که این راه حل أساسا مشکل اصلی رژیم که نیاز شدید مالی است را حل نمیکند.
ـ گفتگو ایران با اتحادیه اروپا
در سفر ظریف به اتحادیه اروپا و مذاکره با وزیران امور خارجه انگلیس، آلمان، فرانسه و فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی نیز بقولی میگویند قرار بود که تازه ترین تحولات و موضوعات مربوط به توافق هستهای ایران و پنج کشور بدون حضور آمریکا بررسی شود. که البته مضمون آن این بود که ملاها از اروپا تضمین میخواستند. البته دستگاه دیپلماسی آخوندها در هیچ کجا دقیق مشخص نکرده که این تضمین چیست وایا اروپا میتواند أساسا این تضمین را حتی اگر بخواهد به ایران بدهد یا نه؟ و در مقابل اروپاییها از ایران چه چیزی را مطالبه میکنند؟ واقعیت صحنه اما کاملا روشن است تضمینی که رژیم در پی آن است به روابط تجاری برمیگردد که برای آنها غیر ممکن است. دولتها اروپایی نمیتوانند شرکتهای خود را مجبور به تجارت با ریسک بالا با ایران بکنند ، مگر اینکه هزینه ریسک را درصورت رای دادگاههای آمریکا قبول کنند، که این در منطق تجارت غیر قابل تصور است. بخاطر همین امر است که تمامی شرکتهای غول پیکر اروپایی یکی بعد از دیگری قراردادهای خود با ایران را ملغا کرده و عطای تجارت با ایران را به لقایش بخشیده اند. در ضمن برای اروپا از نقطه نظر اقتصادی به هیچ وجه منطقی نیست، که حجم تجاری ۷۵۰ میلیاردی خود با امریکا را به نفع رابطه با ایران بهم بزند.
ـ رژیم درمانده و راه حلها پیش رو
در شرایط بحرانی و معادلات پیچیده، رژیم ورشکسته آخوندی به نظر میرسد که به انتهای راه خود رسیده وهیچ راه حلی برای برون رفت از این مخمصه ای که مقاومت ایران آنرا برای ملاها بوجود آورده ندارد. سردمداران حاکمیت جهل و جنایت هر شب با ترس از سرنگونی به خواب میروند و با نگرانی از سقوط از خواب برمیخیزند. این است عاقبت نظام ستم که به نام اسلام در چهل سال اخیر بر مردم ما حکم راند و بجای عدالت شقاوت را جایگزین کرد. حالا وقت حسابرسی است و موقع پاسخگویی است. بقول قران:
الْمُلْکُ یَبْقَى مَعَ الْکُفْرِ وَلَا یَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ (ملک و حکومت با کفر برقرار می ماند ولی با ظلم دوامی نخواهد داشت ) بگذریم از اینکه این حکومت هم تجسم مطلق کفر و هم نماد مطلق ظلم است
نتیجه گیری
بیهوده نیست اگر بگویم که بعد از سفرهای بی نتیجه ظریف و همچنین سخنان”مایک پامپئو”، وزیر امور خارجه امریکا در “بنیاد هریتج” واشینگتن با عنوان «پس از توافق: یک استراتژی جدید ایران» ما یکدقم دیگر به تغییر بزرگ نزدیکتر شده ایم، زیرا که رژیم ملاها با تمامی شعاره های هژمونی طلبانه و رجرخوانی های تو خالی هیچ چیز در دست ندارد که با تحریمهای کشنده آمریکا مقابله کند. کاسه گدایی ظریف که در این سفر خالی ماند، نشان از این دارد که رژیم در نقطه ضعف کامل با آینده ای هولناک قرار گرفته. از اینرو میتوان شرایط پیش رو را در صورت ادامه فشارها اینگونه بیان کرد:
i1- وضعیت اقتصاد شکننده به مرز فروپاشی خواهد رسید
2- تضادهای درونی رژیم افزایش جهش گون پیدا میکند وجدال گرگها به مرحله جدیدی میرسد.
3- دستگاه صدور ارتجاع با چالشهای مهلکی در منطقه مواجه خواهد شده و مواضع بدست آورده را در نبود پشتوانه مالی از دست خواهد داد
4- تضاد اصلی که همانا رودرویی مردم و مقاومت با دستگاه حاکمیت است وارد فاز جدیدی خواهد شد که توازن قوا را بسود مردم و مقاومت تغییر خواهد داد.
5- این زمان مناسبترین زمان است که نیروی پیشتاز ظرف کنش گری لازم برای نیروهای مقاومت هم در درون و هم در برون ایران را برای گذار از این مرحله خطیر آماده کند، زیرا فاز تغییر بزرگ هم اکنون کلید خورده است و ما در میان و بطن آن قرار داریم.
پرویز مصباحی
آلمان ۲۳/۰۵/۲۰۱۸