عباس امیر انتظام، سخنگوی نخستین دولت ایران بعد از انقلاب اسلامی و همچنین نخستین زندانی سیاسی بعد از انقلاب، روز پنجشنبه ۲۱ تیر/۱۲ ژوئیه در ۸۶ سالگی درگذشت. امیرانتظام که به اتهام جاسوسی یا اتهامات دیگر، سالهای زیادی را در زندانهای جمهوری اسلامی گذراند، تا ماههای آخر بر بیگناهی خود تأکید میکرد و از حکومت، انتظار اعادۀ حیثیت داشت. با اینحال، برخی سایتهای نزدیک به حکومت، با انتشار خبر مرگ وی، امیرانتظام را “از اولین جاسوسهای بعد از انقلاب” معرفی میکنند.
در ایرانِ چهل سال اخیر کمتر شخصیت سیاسی پافشاری بر حرف خود و حتی به قولی “سماجت و یکدندگی” را به حد عباس امیر انتظام رساند. او با پیگیری و ثباتی کمنظیر بر بیگناهی خود تأکید میکرد، چنان که به قول برخی آشنایانش حتی “زندان و زندانبانانش را خسته و پشیمان کرد”.
عباس امیرانتظام به دنبال اشغال سفارت آمریکا در تهران بازداشت شد. او که بعد از سمت سخنگویی دولت و معاونت مهدی بازرگان، به عنوان سفیر به کشورهای اسکاندیناوی فرستاده شد، در پاییز ١٣۵٨ به کشور احضار و به اتهام جاسوسی بازداشت گردید. او خود تعریف کرده است که “من در سفارت ایران بودم که تلکسی از وزارت خارجه با امضای قطب زاده، وزیر خارجه، دریافت کردم. در این تلکس، از من خواسته شده بود که فورا به تهران مراجعت کنم. بعدا معلوم شد که کمال خرازی امضای قطب زاده را جعل کرده است”…
بعد از ورود به تهران امیرانتظام به دادسرای انقلاب منتقل میشود. این، آغاز دردسرها و سالهای طولانی بازداشت و سپس زندانها و آزادیهای متناوب برای امیر انتظام بود.
وی سالها بعد، در مورد اتهام جاسوسی برای آمریکا توضیح داد که در زمان دولت بازرگان، مسئولیت همۀ مکاتبات رسمی با نمایندگی کشورهای خارجی و از جمله آمریکا به عهدۀ وی بوده اما پس از اشغال سفارت، دانشجویان پیرو خط امام مدارک رسمی امضاشده توسط او را به عنوان اسناد جاسوسی ارائه کردند.
امروزه گفته میشود که یکی از دلایل اصلی بازداشت امیرانتظام، مخالفت سرسختانه با مجلس خبرگان و اصل ولایت فقیه و اقداماتش در جهت انحلال آن مجلس بوده است.
امیرانتظام در نخستین مرحلۀ بازداشت بیش از پانزده ماه را در زندان انفرادی سر کرد تا نوبت محاکمهاش شد. دادگاه انقلاب بدون این که به وی حق داشتن وکیل بدهد، او را به اعدام محکوم کرد. این حکم با تلاش و اصرار مهدی بازرگان به حبس ابد تقلیل یافت.
امیرانتظام که پیوسته خواهان فرصتی برای ادای توضیح و دفاع از خود بود حتی نتوانست دادگاه تجدید نظر داشته باشد. در اوایل دهۀ ١٣٧٠ خورشیدی مقامات قضایی به او پیشنهاد کردند که با نوشتن درخواستی رسمی، تقاضای عفو کند اما امیر انتظام این پیشنهاد را رد کرد. او سرانجام بدون تعیین تکلیف قطعی قضایی در اواسط دهۀ ١٣٧٠ از زندان آزاد، یا به قول خودش “اخراج” شد و به یک “خانۀ امن” منتقل گردید.
اما در پی پیروزی اصلاحطلبان در ١٣٧۶، حضور رسانهای امیرانتظام افزایش یافت و وی در مصاحبههای متعدد باز هم بر بیگناهی خود پافشاری کرد. عاقبت در سال ١٣٧٩ بعد از مصاحبهای با صدای آمریکا دوباره به زندان افتاد. او در این گفتگو شدیداً از اسدالله لاجوردی، رئیس پیشین زندان اوین که توسط مجاهدین خلق به قتل رسیده بود انتقاد کرد و وی را “جلاد” نامید. این بهانه سبب شد که امیرانتظام دوباره به زندان اوین بازگشت و بدین ترتیب تا سال ١٣٨۵ که بار دیگر محاکمه شد، به طور متناوب در زندان و مرخصی بود. پس از آن نیز تا زمان مرگ، هیچگاه آزادی کامل و “بیگناهی” رسمی را به دست نیاورد و مدام “تحت نظر” زیست.
عباس امیر انتظام که در سال ۱۳۱۱ در تهران متولد شده بود، از دانشکده فنی دانشگاه تهران و سپس از دانشگاههای آمریکایی مدرک مهندسی برق داشت. برخی سایتهای اصولگرای ایران مینویسند که نام خانوادگی امیرانتظام در اصل “روافیان” یا “روافیون” بوده و میافزایند که پدر وی ابتدا یهودی بوده وسپس به بهائیت گرویده است.
“امیرانتظام جاسوس نبود”
نزدیک به چهار ماه قبل در ایران، حسین دهباشی در مجموعه برنامههای ویدئویی خود به اسم “خشت خام” مصاحبهای طولانی با امیر انتظام داشت. بعد از پخش این مصاحبه، حتی کسانی چون محسن میردامادی، یکی از رهبران دانشجویان اشغالکنندۀ سفارت آمریکا هم گفتند که “امیرانتظام جاسوس نبود”.
اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در خاطراتش نوشته است: “نظر برخی از ما این بود که اسناد فاششده تا آن زمان، نشاندهندۀ جاسوسی امیرانتظام نبود… البته نمیخواستیم بگوییم که دانشجویان (پیرو خط امام) دروغ میگویند، بلکه معتقد بودیم اسنادی که آنها افشا کردهاند، نشاندهنده جاسوسی نیست”…
اما خبرگزاری تسنیم خبر درگذشت وی را چنین اعلام میکند: “عباس امیرانتظام از اولین جاسوسهای بعد از انقلاب اسلامی صبح امروز درگذشت”…