آفتابكاران اخبار و مقالات دربارة ايران و مقاومت
استعمارگران فرانسوی در زمان اشغال ویتنام با تکثیر و تولید مثل شدید موش‌های شهری مواجه شده و تصمیم گرفتند به شهروندان کشنده موش‌ها جایزه بدهند. مطابق طرح آنها؛ موش‌گیرها برای دریافت جایزه باید دم موش را تحویل می‌دادند. تصور فرانسوی‌ها این بود که مردم موش‌ها را گرفته، می‌کشند و دم آنها را تحویل می‌دهند. مأموران اما بعد از مدتی متوجه موش‌های بی‌دم شهر شدند. موش‌گیرها بدون کشتن موش‌ها، فقط دم‌شان را جدا کرده و موش را آزاد می‌کردند. موش به منبع درآمد بدل شده و بهتر بود زنده مانده و زاد و ولد کند تا دُم‌های بیشتری برای بریدن باشد. مایکل ون متخصص تاریخ امپراطوری استعماری فرانسه، این واقعه را «اثر موش»خوانده است، و از آن پس این سیاست را «دم موشی» نامیده شد.(نقل از منابع اینترنتی)
در آخرین گزارش سازمان «شفافیت بین‌المللی»، که جمع بندی سال 2018 است ؛ایران از لحاظ درجه فساد در میان ۱۷۸ کشور مورد بررسی در رده ۱۳۱ قرار گرفته است. شفافیت بین‌المللی در این گزارش جمهوری اسلامی را بسیار فاسدتر از برخی کشورهای منطقه ارزیابی کرده‌است. ایران ۱۱۳ پله فاسدتر از امارات، ۵۶ پله فاسدتر از ترکیه و ۲۳ پله فاسدتر از مصر ارزیابی شده است. سرطان فساد مثل اپیدمی حماقت یا اپیدمی دروغ به عموم مقامات و نهادهای نظام سرایت کرده است چرا که از ساختار و در خمیر مایه آن جز ریا و نیرنگ تراوش نمیکند. – لابد شما هم شاهد هستید که مدتی است که دستگاه قضایی نظام آخوندی؛ برای جلوگیری از روند انفجاری و اعتراضی مردم؛ با برپایی دادگاههای فرمایشی چنین نشان می دهند که با عوامل فساد واختلاس برخورد می کند. نحوه برخورد دستگاه قضایی رژیم با مفاسد همانند دیگر سیاست های رژیم در بهترین حالت سیاست های« دم موشی» است. یعنی بدلیل فساد ساختاری اساسا به ریشه مفاسد کار ندارد و مانند چیدن دم موش و رها کردن خود موش ها درجامعه است تا هرچه بیشتر تکثیر و زاد و ولد کند. از همین رو فاسدین که عمدتا با سران درجه یک رژیم همکاسه و از جانب آنان پشتیبانی و حمایت می شوند؛ نه تنها کم نمی شوند بلکه رشد روز افزون دارند و بیش از پیش زاد و ولد میکنند.
سرطان فساد چنان سر تا پای نظام را فرا گرفته که کوچکترین روزنه امیدی برای اصلاح باقی نگذاشته است. توکلی از مهره های باند مؤتلفه اعتراف کرده است: «فساد در نطام سیستماتیک شده است». در این نظام مقوله ایی به نام مسٔولیت و پاسخگویی معنایی ندارد. آنها تصورشان این است که تمامیت این میهن اسیر؛ ارث عقیدتی شان است که پس از دست به دست شدنها بین سلسله شاهان و سلاطین؛ سرانجام پس از 1400 سال نوبت به آنان رسیده است. از همین رو می بینید رهبری قانونا مادام العمر است و دیگر مقامات هم در سلسله مراتب نهادهای مختلف به نوعی در مدار قدرت و ثروت؛ مادام العمرند و فقط مناصب آنها جابجا می شود ودرحقیقت این فقط مرگ است که بین آنها و سیکل بسته قدرت و ثروت فاصله می اندازد. برگزاری انتخابات هم فقط نمایشی برای بزک کردن نظام و بازی دموکراسی در عرصه بین المللی است. نگاهی به اسامی وزرای کابینه در 40 سال گذشته به خوبی نشان می دهد که بسیاری ار آنان در کابینه های مختلف حضور داشته اند .آنهایی هم که حضور ندارند در راس یک نهاد حکومتی مشغول چپاول هستند . برکناری و بکار گیری مجدد استاندار گلستان یکی از همین نمونه هاست: مناف هاشمی استاندار برکنار شده گلستان طی حکمی از سوی حناچی، مشاور شهردار تهران شد ! مناف هاشمی که در جریان بحران سیل اخیر گلستان، محل کار خود را ترک و راهی خارج از کشور شده بود و بعد از جنجال فراوان، به ایران بازگشت و توسط جهانگیری برکنار شده بود، قرار بود رئیس سازمان مالیاتی شود که اعتراض افکارعمومی، مانع این اتفاق شد، اما او حالا به شهرداری بازگشته و مشاور حناچی شده است. این درحالیست که برخی رسانه‌ها نیز خبر داده‌اند که نام او در فهرست دریافت‌کنندگان املاک نجومی، که توسط شهرداری تهران واگذار شده، دیده می‌شود. نمونه دیگر قاتلی است که اخیرا همسر دوم خود را بقتل رسانده است و سابقا شهردار تهران بوده و پس از شهرداری به عنوان مشاور رییس جمهور مشغول بوده و قبل از آن هم در چند کابینه مختلف؛ وزیر آموزش و پرورش بوده است. نمونه دیگر که همین حالا پرونده اش در جریان است چپاولگران بانک سرمایه هستند . خبری که خود رژیم منتشر کرده است به خوبی گویا است : «همزمانی سکته ۳ متهم پرونده بانک سرمایه خبرساز شد.به گفته قاضی پرونده بانک سرمایه زمانی که متهمان برای اجرای حکم احضار شدند «نمی‌دانم چرا هر سه نفر همزمان سکته کردند و در بیمارستان بستری شدند.اشاره او به سه نفر از مدیران بانک سرمایه بوده است.این سه متهم، علی بخشایش و محمدرضا توسلی، مدیران عامل سابق بانک سرمایه و پرویز کاظمی رئیس سابق هیات مدیره این بانک هستند.کاظمی در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، وزیر رفاه بود.»
پرداختن به همه موارد فساد از حوصله این نوشته خارج است و « مثنوی هفتاد من کاغذ شود.»زیرا نمونه ها بسیار زیاد است و«گر حکم شود که فاسد گیرند در نظام ولایت هرآنکه هست گیرند.» و این جمع فاسدانند که از یک منصب برکنار و بر منصبی دیگر گمارده می شوند!
نتیجه :
در این رژیم چرخه خوان قدرت و ثروت ارث عقیدتی است. ودر دست چند صد نفر به صورت مادام العمری می چرخد. مهر ارث را هم در پیشانی داغ کرده همه آنها می توان دید! وقتی مفهومی به نام مسٔولیت معنا ندارد؛ فاسد و لایق علی السویه است. جابجایی مقامات به حکم «اضطرار(1)» انجام میگیرد و نه برای مبارزه با فساد . و در حقیقت برای کور کردن سرنخ فساد از دید مردم است و مصداق همان «سیاست دم موشی» استعمار فرانسه در ویتنام است. همه مقامات نظام در نگاه مردم ایران مصداق «موش های دم بریده» هستند که در نظام ولایت روز بروز چاق و چله تر شده و زاد و ولد بیشتری میکنند. تنها راه حل منطقی و واقعی و کم هزینه برای ملت ایران؛ برای برون رفت از این سرطان فراگیر فساد؛ سرنگونی این شجره خبیثه درتمامیت آن با همه باند هایش است. امری که با هدایت مقاومت ایران و کانون های شورشی و قیام آفرینان بی باک و بیم در چشم اندازی نزدیک دیده می شود.
(1) حکم اضطرار یا «اکل میته» در فقه آخوندی تحت عنوان ثانویه است و به مواردی مصداق دارد که از روی ناچاری وبا اجبارهمراه است. و معنای آن این است که فرد مجبور به انجام ارادی فعلی می شود که با عدم رضایت قلبی است . مانند خوردن گوشت میت در شرایط قحطی!
نعمت فیروزی
11 خرداد 1398برابربا
1 ژولای 2019
