29
اردیبهشت 1396 برابر با 19 مه 2017 دوازدهمین انتخابات انتصابی در سیستم ولایت فقیه برگزار شد. خامنه ای و شرکا بقول خودشان این انتخابات را می خواستند طوری ” مهندسی” نمایند که اولا مهره دلخواهشان رئیسی معروف به آخوند جلاد 67 از صندوق دراورده شود و ثانیا با رقم سازی نجومی, تعداد شرکت کنندگان را خیلی بالا نشان دهند. فعالیتهای سایبری وابستگان داخلی و خارجی رژیم هم ادامه داشت. آنها بکمک نیروهای اطلاعاتی از یک طرف چهره خشن ونامطلوبی از رئیسی ترسیم می کردند تا تنور انتخاباتی را داغتر نشان دهند و از طرفی دیگر رای دادن بین بد و بدتر را حتی در میان تعدادی از نارضیان حکومت دامن می زدند تا تعداد کل آرا را بخیال خود بیشتر اعلام نمایند.
اما نتیجه در تمامی جهات برعکس شد. بطور مثال کلیپهایی از روستاها و حوالی بیرجند دیدیم که افراد خیلی واضح می گفتند که در روستای ما 30 نفر زندگی می کنند ولی با آوردن نفراتی خارج از روستا تعداد رای دهندگان در همین روستای 30 نفره را 395 نفر شمارش کردند. علاوه بر این رقم سازیهای ضد دموکراتیک و عوامفریبانه,
نمونه بیرجند نشان میدهد که در سراسر ایران تخلفات جریان داشته است.
اعلام 16 میلیون رای برای رئیسی هم در همین راستا دروغ بودن کل آرا را بخوبی نشان می دهد. اینهمه نفرت از” ایت الله” اعدام, اینهمه شعارهای خیابانی از جمله ” یه هفته, دو هفته, قاتل شصت و هفته” یا ” رئیسی, رئیسی قاتل شصت و هفتی “برعلیه این قاتل حلقه بگوش ولایت, خود بهترین دلیل دروغبافی در شمارش تعداد کل را نشان می دهد.
روحانی نفر اول انتخابات اعلام شد. برای اینکه بازهم قیام شکل نگیرد احتمالا ” مهندسی” دور دوم انتخابات هم ناکام ماند. ولی مسئله بهمین سادگی اعلام نتیجه و معلوم شدن ریاست جمهوری روحانی پیش نخواهد رفت.
در داخل نظام , روحانی نه تنها تبریک از ولی امرش دریافت نکرد که با نوعی توصیه های منبری خامنه ای, مسله سرهم آورده شد.در خارج هم اولین تبریک به روحانی را بشار اسد قصاب سوریه گفت.
در تبعیت از همان توصیه منبری خامنه ای, رئیسی تهدیدات خیلی جدی علیه روحانی را رقم زد . در انتخابات دموکراتیک معمولا رقیب اصلی انتخابات هم تبریک می گوید و هم در برخی موارد شریک کابینه و یا نفر همراه منتخب وارد خدمتگزاری ملت میشود. اما برعکس قوانین عرفی انتخابات, رئیسی در کلیپی که یکروز بعد از اعلام نتایج از داخل بدست رسید از جمله گفت: ” میدونید که من مسئولیتهایی داشتم که اطلاعات شخصی از افراد بسیار زیاد دارم منجمله از آقای روحانی, از آقای جهانگیری… . کمیته جنگ روانی درست کردند برای ایجاد جنگ روانی, این جوری رای آوردن داره؟…
حتی من تو جلسات رسمی که میتونستم شرکت کنم در آستان قدس ( بعد از کاندید شدن) نرفتم. همه را احتیاط کردم… ولی متاسفانه رقیب ما ورداشت از امام رضا (ع) و آستان قدس علیه من استفاده کرد و من یقین دارم این قضیه را سیلی خواهد خورد. یعنی از خود امام رضا سیلی خواهد خورد”.
فرق بنیادین این انتخابات با دوره های قبلی, کاندید شدن رئیسی بود. حال جا دارد گفته شود چرا اینهمه تاکید روی رئیسی, درصورتیکه روحانی اول شد؟. رئیسی وکلیه مقامات ریز و درشت رژیم ایران در بوجود آمدن شرایط فعلی کشور مستقیم نقش داشته و دارند. روحانی, خاتمی, موسوی, رفسنجانی, احمدینژاد و بقیه در سلسله مراتب حکومت ایران در جنایت, کشتار و بر باد دادن تمامی امکانات و سرمایه های مادی و انسانی ایران زمین نقش بلافصل داشته اند.
مدتی بعد از اعلام جنبس دادخواهی از طرف رئیس جمهور برگزیده مقامت خانم مریم رجوی, نوار آقای منتظری در فضای مجازی خیلی گسترده پخش شد. در این نوار رسما فرد رئیسی بعنوان عضو هیئت مرگ 30 هزار زندانی سیاسی سال 67 نام برده شد. این افشاکریها سبب شد او , در طول تبلیغات و مناظره های انتخاباتی دور دوازدهم در اردیبهشت 96 برای توده های مردم در سطحی وسیع رسوا شود. حتی برخی نفرات و رسانه های جناح رقیب رئیسی نیز به جنایات وی , مخصوصا قتل عام 67 اشاراتی داشته اند.
همچنین رئیسی بنا بر اخبار منتشر شده, جانشینی خامنه ای را میخواست با ریاست جمهوریش تمرین کند. اما کل پروژه و مهندسی ولی فقیه با پیشروی جنبش دادخواهی در داخل و موضعگیریها و رخدادها در خارج, بکل سوخت. این رویداد چنان برای سیستم ولایت سنگین هست که ترکشهای این شکست, شکاف و تضادهای جدید و بی تعارفی را بین باندها ی حکومتی, ایجاد کرده که بی بازگشت هستند و مثل انتخابات سابق روال 4 سال ریاست جمهوری روحانی بطور عادی پیش نخواهد رفت. دو علت اساسی لااقل میشود ذکر کرد :
اولا جانشینی خامنه ای زیر سوال رفته است که اینجا صرف شکست در کم آوردن رای نیست بلکه شکست فقهی – ایدئولوژیک کل حاکمیت هم هست و جنبه حیثیتی- فقهی برای نظام دارد. بی دلیل نیست که رئیسی اولین جمله اش را با سیلی” امام رضا” بر علیه روحانی وارد جنگ جدید در درون حکومت کرد.
ثانیا مماشات وجه غالب مثل دوران اوباما در تنظیم رابطه سیاسی – منفعتی با رژیم ایران را ندارد. حتی تبریک به روحانی که مهره مورد دلخواه مماشات در دوران اوباما و شرکا بود همه جانبه و معمولی از طرفهای خارجی ابراز نشد. اغلب رسانه های حتی سابقا طرفدار مماشات این جمله مشترک را بر علیه انتخاب شدن روحانی بکار بردند: ” او قدرتی ندارد و در چهارچوب نظام ولایت فقیه است”.
بدین سبب جام زهر انتخابات بقدری مهلک است که پیامدهای سرکشیدن اجباری آن, بسرعت و در تمامی عرصه ها آشکار خواهد شد.
یک روز بعد از اعلام نتیجه انتخابات , رئیسی با چماق فقهی و “سیلی” آستان قدس, جبهه جنگ جناحی را رونمایی کرد و در سوم خرداد یعنی پنج روز بعد از انتخابات کلید دولت در سایه را وارد شکاف جدید سیستم ولایت کرد:
خبرآنلاین، سوم خرداد 96 :” حامیان حجت الاسلام ابراهیم رئیسی در روزهای گذشته با برگزاری نشستی با عنوان “حامیان نامزد” اصلح”، تشکیل دولت در سایه را به موازات نامزد پیروز کلید زدند. محمد شریعتمداری معاون اجرایی دولت و رئیس ستاد انتخاباتی حجت الاسلام حسن روحانی در گفت و گویی در پاسخ به سوالی که به این موضوع اشاره داشت، گفت: همه گروه های سیاسی باید کم کم در سایه نشستن را به صورت کلی یاد بگیرند. این فکر خوبی است.
وی در پاسخ به اینکه آیا این ایده موفق می شود؟، افزود: اینکه دولت در سایه تشکیل شود، نه. اما در سایه نشستن خودش عالمی دارد. ”
جنبش دادخواهی ایده و عنوان مبارزاتی کارسازی است که کارزار تا سرنگونی را در چشم انداز قرار داده است . این ایده که توسط خانم مریم رجوی اعلام شد بعد از هجرت بزرگ ارتش آزادیبخش ملی ایران شکل عملیاتیش با عنوان کانونهای هزار اشرف در داخل, بویژه در همین انتخابات آنقدر گسترده شد که جام زهر انتخاباتی را وارد حلقوم ولی فقیه کرد که نفوذ و جریان این زهر با پیامدهای بسیار بسیار نوین و مهلک بر علیه تمامیت سیستم ولایت فقیه در راهند.