خانه / مقالات / ما نباید بگذاریم ایران: بمیردفریبا نظری

ما نباید بگذاریم ایران: بمیردفریبا نظری

.

خانواده‌ای را درنظر بگیرید که دچار انواع مشکلات و خشونت‌‌هاست:

پدر خانواده‌ی بی‌مسئولیت و خوش‌گذران، پولش را برای خانواده‌ هزینه نمی‌کند، همسر و فرزندان را مورد خشونت و آزار جسمی و روانی قرار می‌دهد. آن‌ها را در شرایط سخت زندانی کرده، ظاهراً زنده هستند ولی زندگی نمی‌کنند.

همسایه‌ها را نیز به اشکال مختلف، می‌آزارد.

معاشران او دزدان و فاسدان خشن و بی‌اخلاق هستند و تنها یک امر او را شادمان می‌کند، این که همه چیز در کنترل وی و یاران فاسدش است.

خانواده نیز ظلم‌پذیر است و خاموش، ناآگاه است و بدون تلاش و اراده‌ای برای تغییر وضعیت تاریک و زجرآور خویش، و در انتظار پایانی سیاه…

ایران ما در چنین شرایطی قرار دارد، با ساختاری که دل‌خوش به کنترل‌گری و ایجاد رعب و وحشت در جامعه است و جامعه‌ای که در انتظار مرگ نهایی و محتوم ایران، نشسته است.

ما در محاصره‌ی مجموعه‌ی کاملی از خشونت‌ورزی و مرگ تدریجی، گرفتار آمده‌ایم و کسی هم پاسخ‌گو نیست.

این جناح سیاسی، آن جناح دیگر را متهم می‌کند و هر دو؛ دشمنان و جاسوسان و اغتشاش‌گران و رسانه‌های بیگانه را…!

? اکنون بیایید با هم مروری بر اشکال مختلف عوامل خشونت و مرگ ایران، داشته باشیم:

۱- فقر روزافزون و افسارگسیخته
۲- محیط‌زیست در حال ویرانی کامل
۳- آلودگی هوا
۴- خشکسالی و فرونشست فزاینده‌ی زمین
۵- فساد سیستماتیک
۶- فرار گروه‌های مختلف جامعه از کشور
۷- نداشتن مسکن و سرپناه بسیاری از مردم
۸- انسداد سیاسی
۹- گرانی، کمبود و نبود دارو و هزینه‌های وحشتناک دارو و درمان
۱۰- سوءتغذیه
۱۱- نبود آموزش رایگان
۱۲- رانت آموزشی و اداری
۱۳- تحقیر و کنترل و سرکوب زنان و گروه‌های قومی و مذهبی
۱۴- نابودی تولیدات داخلی
۱۵- آمار نابهنجار تصادفات جاده‌ای
۱۶- ورود بی‌رویه‌ی مهاجران به کشور
۱۷- نابودی گردشگری
۱۸- افزایش شکاف طبقاتی
۱۹-  سرکوب، حذف و بازداشت منتقدان و متخصصان دلسوز و وطن‌دوست
۲۰- ترک تحصیل دختران و پسران این سرزمین به علت فقر و نبود عدالت آموزشی
۲۱- زندگی دردمندانه‌ و همراه با تبعیض مردم استان‌های مرزی
۲۲- دزدی و اختلاس و فساد تکرارشونده بدون رسیدگی شفاف و نتیجه دهنده
۲۳- قوه‌ی قضاییه‌ی غیرشفاف و غیرپاسخگو
۲۴- مدیران عالی دروغگو و کارنابلد
۲۵- انتخابات گزینشی
۲۶- قوانین ضد حقوق شهروندی
۲۷- نابودی آثار تمدنی و میراث فرهنگی کشور
۲۸- نهاد دانشگاه خاموش، تحت کنترل و تحقیر شده
۲۹- رسانه‌های غیر آزاد و فرمایشی
۳۰- مجلس تشریفاتی و غیرکارآمد
۳۱- دولت‌های متوهم و غیرپاسخگو
۳۲- ساختمان‌های غیراستاندارد و ناایمن
۳۳- فیلترینگ رسانه‌ها و ارتباطات جهانی
۳۴- حوزه‌ی خصوصی بدون امنیت و اختیار
۳۵- قانون اساسی و نوع حکومت انتخاب شده در چهاردهه‌ی گذشته
۳۶- پول ملی بی‌ارزش
۳۷- اضطراب سایه‌ی مستمر جنگ
۳۸- رواج غم و اندوه و اضطراب عمومی و رخت بربستن شادکامی 
و…

? وجود هر یک از این بحران‌ها در هر کشوری اگر تداوم داشته و بجای درمان و رفع، تقویت شود؛ می‌تواند آن سرزمین را به نابودی بکشاند. و شوربختانه این سرزمین کهن و زیبا و پرنعمت با سرمایه‌های فراوان انسانی، طبیعی، تمدنی، فرهنگی و تاریخی، با یورش همه‌ی این بحران‌ها، درحال نابودی و مرگ تدریجی است…

چو ایران نباشد، تن من، مباد
بدین بوم و بر، زنده یک تن، مباد

? اما ما باید ایران را از نابودی، برهانیم!

ما نباید شریک خاموش نابودی ایران باشیم!

ما خواهان زندگی هستیم در ایرانی آباد و آزاد و شاد و پاک و سبز

ایران، خانه‌ی ماست…

خانه باید آباد و پاک باشد، امن و راحت باشد.

ما برای آبادی و پاکی و سبزی و آزادی ایران از بدی‌ها و دروغ و نابودی و خشونت؛

باید آگاه باشیم
باید عاشق باشیم
باید بیدار شویم و بیدار بمانیم تا ایران، دوباره ایران شود با رودهای خروشان و کوه‌های سربه فلک کشیده‌اش

ما باید دوباره آسمان آبی داشته باشیم

دریاچه‌ی ارومیه و هامون و زاینده‌رود، دوباره باید پرآب باشد و خروشان

یلدا و نوروز و چهارشنبه‌سوری باید دوباره شادی و عشق‌ برای ما بیاورند

و حافظ و سعدی و فردوسی و مولوی باید با نی‌داوود و محجوبی و بنان و قمر، ما را به رقص درآورد بیاد جان‌باختگان راه باریک آزادی

کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی
در قناری‌ها نگه کن، در قفس، تا نیک دریابی
کز چه در آن تنگناشان باز شادی‌های شیرین است
کمترین تحریری از یک زندگانی، آب، نان، آواز

ور فزونتر خواهی از آن، گاه‌گه پرواز
ور فزونتر خواهی از آن، شادی آغاز
ور فزونتر باز هم خواهی، بگویم باز

آنچنان بر ما به نان و آب اینجا تنگسالی گشت
که کسی به فکر آوازی نباشد
اگر آوازی نباشد، شوق پروازی نخواهد بود

(شفیعی کدکنی)

.