اکثریت مسئولان آن چه میگویند عکس آن در جامعه رُخ میدهد! گفتند قیمت دلار حُباب است، نخرید، اما قیمت دلار افزایش پیدا کرد! گفتند قیمت مسکن حُباب است، اما افزایش پیدا کرد! گفتند اجارهها در حال کنترل است، اما قیمت اجارهها، سر به فلک کشید! هر چه را گفتند و وعده دادند، تبدیل به باد هوا شد.
سالهاست نسبت به هر چیزی اظهار نظر میکنند، نتیجهای معکوس شامل حال ملت میشود! بنابراین باید اعتراف کرد، چنین پدیدهای در هیچ جایی از دنیا قابل مشاهده نیست. اظهار نظر و حرف زدن مسئولان، بلای جان اقتصاد و معیشت مردم شده و به تعبیری در دنیای وارونگی زیست میکنند و از این نابسامانی فقط عدهای کم خاصیت، چاق و چله شدهاند و هیچ سودی هم برای مملکت ندارند!
مردم حق دارند نگران باشند چرا که مدام میبینند آن چه از سوی مسئولان بیان میشود نتیجهای متفاوت را تجربه کرده و به تعبیری اکثریت مردم در بازی دومینوی مسئولان، پُشت به پُشت از نظر اقتصادی و معیشت بر زمین میافتند و این زمین افتادن نه از ضعف آنان بلکه به دلیل ضعف عملکرد مسئولان است!
اکثریت جامعه در زیر خط #فقر زیست دارند و چنین زیستی در شخصیت و قواره تاریخی ملت ایران نیست! جامعه در عین به اصطلاح دولتدار بودن در بیدولتی به سَر میبرد!
سوال این است چه کسی باید به داد ملت برسد؟ از سویی به مردم میگویند، یک یا دو پیچ مانده تا به قله برسند و در سوی دیگر جامعه خود را در یک کویر لمیزرع مانند میبیند! مردم که برای رنج دیدن و رنج کشیدن به دنیا نیامدهاند، آمدهاند زندگی کنند و مثل دیگر جوامع توسعهیافته از مواهب زندگی دنیوی بهرهمند شوند.
آیا مسئولانجمهوریاسلامی میدانند، نرخ حرفزدنشان برای اکثریت ملت به شدت گران است؟ در این گرانی چرا سکوت نمیکنند؟ شاید سکوتشان برای مردم مفیده فایدهتر از حرفزدنشان باشد!
در نظام سرمایهداری هم فاصله طبقاتی، مانند فاصله طبقاتی در جمهوریاسلامی نیست! احساس میشود مسئولان مملکت در فضایی گرفتار شدهاند که تمام اقدام و عملهایشان، تقلیل و معطوف به نگهداری از موقعیتشان شده است. شاید بهتر باشد برای درک بیشتر خوانندگان، اصطلاح قانونبقا را بکار برد!
طی این سالها مردم با هر شرایط سختی، همراهی کردند و پاسخ همراهی آنان باید در نقطهای به برداشتِ محصول اقتصادی،فرهنگی سیاسی و … منجر میشد. اما پس از سالها صبوری در پسِ وعدههای امروز و فردا و تکرارهای فراوان آینده درخشان ملت ایران، نه تنها وعدهها محقق نشده، بلکه چیزی جز روزگار سیاه، سهم مردم از شعارها و تبلیغات نشده است!
اکنون ملت ایران در فضایی قرار دارند که تمام ابزارها، تکنیکها و تاکتیکهای مسئولان، یک به یک هزینه شده و به تعبیری غیر از زور و بازو، آه در بساطشان نیست که با آن جامعه را امیدوار و همچنین سرپا نگه دارند! چرا که مردم سالهاست در بطن واقعیتها حضور دارند و به واسطه شبکههای اجتماعی، معنی و مفهوم رشد و #توسعه و همچنین عقبماندگی و درجا زدن را کاملا فهمیده و مثل سابق هر کلاهی را، بر سرشان نمیگذارند!