خانه / مقالات / روایت فوت دکتر محمد مصدق

روایت فوت دکتر محمد مصدق

برگرفته از کتاب نفیس و تاریخی « سرگذشت سیاسی دکتر محمد مصدق »

نوشته فرهاد دیبا، ترجمه شیرین کریمی، ۱۴۰۲،  نشر نی

در چهارده اسفند ۱۳۴۵ محمد مصدق بر اثر خونریزیِ زخمی کهنه، که از دوران دانشجویی‌اش در پاریس از آن رنج می‌برد، درگذشت.
وقتی به او پیشنهاد دادند برای درمان به خارج از کشور برود امتناع کرد و گفت آرزو دارد در خاک ایران بمیرد.
با وجودِ این، برخی از اعضای خانواده بدون اطلاع مصدق کوشیدند از شاه اجازه‌ی سفر درمانی مصدق را به خارج از کشور بگیرند و شاه درخواست آنها را رد کرده بود..

ولی با وجود این، شاه اجازه داد پزشکی خارجی مصدق را معاینه کند.
مصدق این پیشنهاد را رد کرد و گفت هدر دادن پول برای آوردن متخصص خارجی اشتباه است:
به این سبب که اول هر چه در ایران بود برایش کافی بود؛ دوم این پول می‌تواند خرج تعدادی از خانواده‌های نیازمند شود.

آخرین وصیت مصدق این بود که در تشییع پیکرش فقط نزدیک‌ترین بستگانش شرکت کنند و در گورستان ابن بابویه در جوار جانباختگانی که در قیام ۳۰ تیر شهید شدند به خاک سپرده شود.

این دو خواسته‌ی مصدق نیز از سوی دولت پذیرفته نشد.
اجازه‌ی تشییع جنازه ندادند و در جایی که خود مصدق می‌خواست هم دفن نشد.

پیکر مصدق را بدون همراهان و بدون مراسم تشییع، با آمبولانس به احمدآباد منتقل کردند.
او را در اتاق ناهارخوری طبقه‌ی هم‌کف خانه‌اش که هنوز به روی عموم بسته است به خاک سپردند.

سادگی مراسم و محل دفن با فلسفه‌ی مادام‌العمر مصدق همخوانی داشت و همین همخوانی حس بلندمرتبگی مراسم را به جمع کوچکی که مصدق را به خاک می‌سپردند منتقل می‌کرد.

وقتی این موضوع به شاه گزارش داده شد او به شکلی سربسته گفته بود: «حالا خواهیم دید.»

در تهران درگذشتِ مصدق بازتاب خبری نیافت، اما در روزنامه‌ها و مجلات خارجی در آن زمان تاریخچه‌ی زندگی مفصلی از مصدق منتشر شد.

حتی برخی که مخالف سیاست‌های مصدق بودند به طرز چشمگیری ادای احترام و بر سرسپردگی او به آرمانش و کشورش تأکید کردند.
شرکت در مراسم هفتم و چهلم (طبق عرف مسلمانان) ممنوع اعلام شد، با همه‌ی اینها گروه کوچکی موفق شدند در این دو روز گرد هم آیند.

این ممنوعیت‌ها از طرف دولت درست همان ممنوعیت‌هایی بود که رضاشاه اِعمال می‌کرد.

وقتی رضاشاه مردم را از ادای احترام به یک متوفی، که فردی دیندار بود، منع کرد مصدق گفت:
«دیکتاتوری آنقدر قدرت دارد که حتی هنگام مرگ نیز باید خود را اثبات کند.»

در دوازدهمین سالگرد درگذشت مصدق، در اسفندماه ۱۳۵۷، بیش از یک میلیون نفر از سرتاسر ایران در احمدآباد گرد آمدند، در تاریخ ایران تا آن زمان چنین جمعیتی برای شرکت در چنین مراسمی دیده نشده بود.
ادای احترامی که در آن روز به مصدق شد تا آن زمان به هیچ دولتمرد، سیاستمدار یا حاکمی نشده بود.