در حالی که مردم ایران در چند روز گذشته، در هول و هوای خطر جنگ بودند و شب ها با خوف آسمان را رصد می کردند، آن سوتر اما، در گران قیمت ترین و مجلل ترین هتل ایران، جناب شمخانی در بزمی به قول خودش کوچک اما مومنانه! به شادی و پایکوبی عروسی دختر خود مشغول بود!
عید امسال بود که علی مطهری، در واکنش به رسیدن نوروز باستانی و دورهمی های مردمی، گفته بود: از غم غزه، ما امسال عید نداریم!
جناب مطهری اما گویا خبر ندارد، جناب شمخانی، اینروزها نه تنها غم غزه و یمن نداشت، بلکه قبل از چهلم و مراسم یادبود سرداران ترور شده ایران در سوریه بساط بزم و پایکوبی خود را برگزار کرد.
می دانم حساسیت بیش از اندازه به سبک زندگی مسئولان داریم. می دانیم در هر جای دنیا اگر ارتقای پست و کسب ثروت از راه درست و قانونی باشد، زندگی خصوصی مسئولان خیلی ارتباطی به من شهروند ندارد!
ولی بحث اینجاست، وقتی خود این جماعت، سال ها مردم را به سبک زندگی ساده و تحمل ریاضت اقتصادی، چون آنچه در یمن و فلسطین می گذرد فرا می خوانند و آن را به عنوان الگو بر سر ما می کوبند، خود این مشی و حساسیت را دامن زده و حالا خود گرفتار شده اند.
وقتی مردم را برای طرح افزایش جمعیت، با انواع بخش نامه و دستورات، توصیه و انجام ساده مراسمات ازدواج و برگزاری در مکانهای ارزان قیمت و به دور از تجملات کرده و حتی، جایگزین، رفتن به اماکن مقدس برای کاهش هزینه ها، نصیحت می کنند و بعد خود اینگونه عمل می کنند، این تناقض و دوگانگی هاست که به چشم مردم می آید و حساسیت بر می انگیزد!
نکته مهم اما، سابق مسئولان حداقل حفظ ظاهر کرده و سعی می کردند در خفا سبک زندگی پر جلوه خود را پی گرفته و رسانه ای نکنند. ولی الان هیچ ابایی از بروز و نمود آن ندارند و ظاهراً امری پذیرفته شده و معمول بین خودشان است. پس بی جهت نیست در قضیه باغ جناب صدیقی، واکنش منفی و خطاب و عتابی جدی از جانب مسئولان صورت نگرفت.
در پایان، این دوگانگی در رفتار مسئولان، من رو یاد زندگی امامان اسماعیلی در الموت می اندازد که برخی از آن ها به هیچ قید و بند دینی مقید نبوده و اعتقاد داشتند چون از پوسته و ظاهر دین گذشته و به باطن آن رسیده اند، نیازی به انجام مناسک و تقیدات دینی ندارند. ولی مردم چون هنوز در پوسته دین گرفتار هستند، این مناسک و فقه برای آن هاست که باید سال ها تلاش کنند، شاید روزی چون ما به باطن دین برسند و بی نیاز از این امور شوند! یحتمل مسئولان ما نیز چنین دیدگاهی دارند که ما مردم باید سال ها عذاب و رنج بکشیم، شاید بعد از آزمون های کمرشکن زیستن در خاورمیانه، بتوانیم ما هم به آن مرتبه صعود و نصیبی از زندگی ببریم!