دیوان حافظ غزل شماره ۴۱۱
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو
خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
این همه نقش میزنم از جهت رضای تو
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو
☘🌸معنی لغات غزل:
تاب دادن: عذاب دادن، به خشم افروختگي وا داشتن، به هم پيچاندن، پيچ و تاب دادن.
طره: زلف، موي صف كرده بر پيشاني كه در لابلاي ابرو به خط افقي بچينند، نرده موازي جلو ايوان كه مانند موي پيشاني طره است.
مشك سا: مشك ساينده، مانند مشك.
پرده دريدن: ۱- رسوا كردن ۲- شكفتن غنچه و باز شدن آن.
خوش نسيم: خوشبو.
شب همه شب: سراسر شب.
ملول: افسرده.
گشتمي: مي گشتم، مي شدم.
قال و مقال: قيل و قال، هياهو، سر و صدا، غوغا.
خرقه زهد: دلق زاهدانه.
نقش زدن: صورت بستن، ترسيم، و در اينجا بازي دادن، فريبكاري كردن، صورت سازي كردن معنا مي دهد.
شور: شور و حال، شور و هيجان.
شراب عشق: (اضافه تشبيهي) عشق به شراب تشبيه شده، مستي عشق.
آن نفس: آن لحظه.
شاه نشين: جاي نشستن شاه، صدر مجلس و محلي از اتاق نشيمن كه از نقاط ديگر مرتفع تر و داراي موقعيت برتري بوده و محل نشستن ميهمانان بزرگ است، غرفه صدر مجلس.
تكيه گه خيال توست: تكيه گاه تصوير خيالي تو است.
جاي دعاست: جا دارد كه دعا كنم.
بي تو مباد جاي تو: خدا كند كه جاي تو (چشم من ) از تو خالي نباشد.
عارض: چهره
☘🌸معنی غزل شماره ۴۱۱
(۱) زلف مشکبیز تو بنفشه را به عذاب و پیچ و تاب میاندازد؛ لبخند شادیآفرین تو چنان است که گویی غنچهای از هم میشکفد.
(۲) ای گل خوشبوی من، دل بلبل عاشق خود را مسوزان زیرا در سراسر شب به دعاگویی تو مشغول است.
(۳) من که در بهشت از صدای نفس فرشتگان آزردهخاطر میشدم، اکنون قیل و قال و سر و صدای عالمی را به خاطر تو بر خود هموار میسازم.
(۴) سلطنت و شکوه عشق را بنگر که چگونه گدای این آستان در عالم فقر با فخر و مباهات لبه کلاه سلطانی خود را به آیین سروری خم میدهد.
(۵) هرچند دلق زاهدانه و پیاله شراب با هم تناسب و سازگاری ندارند، من برای رضای خاطر تو همهگونه صورتسازی میکنم.
(۶) شور و هیجان باده عشق تو تنها در آن زمان از سر من بهدر خواهد رفت که سر پر آرزوی من به خاک درگاه تو مبدل شود.
(۷) چشم من جایگاه نشیمن و تکیه زدن تصویر خیالی همچون تو پادشاهی است، جای آن دارد که دعا کنم این جایگاه تو از تو خالی نباشد.
(۸) سبزه خط تو مانند بوستانی باصفاست، بهخصوص که در این نوبهار زیبایی و جوانی، حافظ خوشسخن همچون بلبل برایت نغمهسرایی میکند.