تولید فقر : ع. پرویزی

فقر زشت ترین چهره اجتماع بشری است.
در طبیعت جانورانی که از لحاظ قدرت بدنی ضعیف تر از دیگران هستند طعمه قوی ترها می گردند. در این اجتماع نداشتن قدرت حمله و دفاع و یا گریز یعنی فقر!
چون جانوران در مقابل حمله دیگر جانوران دو انتخاب دارند؛ یا تهاجم و یا گریز
در سنت طبیعت هیچ قاعده ای وجود ندارد که قوی ترها دیگران را فقیر نمایند. بلکه قدرت جسمانی و غریزه ناشی از آن (قانون جنگل) حکم می کند که کدام برتر باشد.

در حالی که در اجتماع های بشری، تفوق قوی ترها بر ضعیف ترها در سیر تاریخی خود در ابتدا آنانی که قدرت بدنی بیشتری داشته همچون اجتماع های حیوانی صورت گرفته است.
با شکل گیری جوامع متمدن تر انسانی، نهادها با قواعد غیر رسمی(هنجارهای عرفی) و قواعد رسمی(قانون) و با به کارگیری عقلانیت ابزاری عاملیت برتری قدرت طلبان نیک و گمراه بر جامعه شده اند.

ایران به عنوان کشوری کهن نیز از این قاعده جدا نبوده است.
در سال های پایانی قرن نوزدهم، نخبگان فرنگ رفته ایرانی برای حاکمیت قانون در مقابل قدرت حکومت فردی انقلاب مشروطه را به راه انداختند. اما از آن زمان تا کنون حکومت قانونی مردم بر مردم هیچگاه جنبه عملی به خود نگرفت که نگرفت!

ایران کشوری ثروتمند است اما دارا نیست. و نمی داند با سرمایه های خود چه کند؟
گر چه دارای منابع غنی زیرزمینی و رو زمینی فراوان بوده اما حکومت های آن در عصر مدرن نتوانسته اند از این ثروت ها دارایی ساخته و مردمانش بهرمند نمایند.
چون دچار پدیده غفلت شده اند. یعنی ناتوانی و نادانی استفاده از ثروت برای ساختن دارایی!
تولید فقر نتیجه این پدیده غفلت است.

چگونه می توان ماشین تولید فقر را متوقف کرد؟

«میلتون فریدمن» برنده جایزه نوبل اقتصاد می نویسد:

”تا آنجا که به فقر مربوط است، در تاریخ بشری برای زدودن فقر هیچ ساز وکاری موثرتر از نظام تجارت آزاد ، و بازار آزاد عمل نکرده.اگر شما به مسئله واقعی فقر و فقدان آزادی مردم هر کشوری بنگرید، متوجه می شوید که تک تک این مشکلات نتیجه عملکرد دولت هستند. ”

به تعبیر فریدمن اگر ایران بخواهد
به تجارت آزاد روی بیاورد. الزاما باید به تعامل تفاهمی روی بیاورد. اما آیا ساختاری که گفتمان حاکم برگرفته از ایدئولوژی سیاسی تکوین نموده این مجوز را به رییس دولتی که مردم در این سازوکار انتخاب کرده می دهد؟