از یک سو، نیروهای ذوبِ در ولایت که مدتیست خود را “ارزشی” میخوانند؛ میگویند:
هاشمی رفسنجانی، “بی بصیرت” بود؛ و دولت او بد.
خاتمی، “حامی فتنه” بود؛ و دولت او بدتر.
احمدینژادِ محبوب القلوب، “انحرافی” بود؛ و دولت او بد.
روحانیِ “حامی برجام”، بد بود؛ و دولت او بدِ بد.
آنان اما نمیگویند:
۱_ “این همه بدی در این سه دهه”، چگونه بوجود آمد؟!
۲_ مهمتر از آن، وقتی از چنین نظامی این همه بدی برآمده است..
آیا به لحاظ منطقی میشود از همین نظام یکهو خوبی بتابَد و دولتِ خوب، برآید؟!!
۳_ از این نظام که از نظر ارزشیها تاکنون رئیس جمهور خوب برنیامده تا دولت خوب داشته باشیم، حتی اگر آن دولت خوب سرزده، یکهو سربرآرد ..
آیا بزعم آنان اصلا رئیسجمهور خوب خواهد توانست بر مشکلات پرشمار فائق آید و مردمان را از وجود یک دولت خوب بهرمند سازد؟!
از سویی دیگر، نیروهای سیاسی از اصلاحطلبان درون حکومتی تا نهضتآزادی بُرون حکومتی گرفته تا حتی حزب توده که در تقلاست بنمایاند ضدحکومت است تا دیگر نیروها..
در همهی این سالها علت اصلی ناکامیهای دولتها را “وجودِ دولت پنهان” دانسته و میدانند و بر آن “انگشت تاکید” مینهند.
دولت پنهانی که بزعم آنان با در اختیار داشتن “قدرتِ فرا قدرت” و با بازیهای پنهان، مانع از موفقیت دولت آشکار میشود..
و با کارشکنیهای پیاپی، دولت آشکار را زمینگیر، کرده و میکند!!
با این حساب، این نیروهای سیاسیِ دانا به امور آشکار و پنهان، باید پاسخ دهند:
۱_ اگر آن دولت پنهان، در همهی این سالها وجود داشته و مانع از کار دولت آشکار میشده است..
آیا حالا و در این دولت جدید وجود ندارد که بخواهد به کارشکنی خود ادامه دهد؟
۲_ اگر پاسخ منفیست، پرسش این است پس یکهو کجا رفت آن دولت پنهان و بویژه چه میشود “کلان منافع” آشکارِ آن دولت پنهان؟
و مهمتر از همه با یکهو محو شدن آن دولت، حفظ آن کلان منافع با کیست با دولت آشکار؟!
۳_ اگر پاسخ مثبت است و آن دولت پنهان، همچنان با قدرت در عرصهی ناکار کردن دولت آشکار است..
پس چه فرقی میکند کدام دولت سرکار باشد؟!
۴_ با این وجود و با این حال، اگر آن دولت پنهان هست، که هست..
پس چرا مردم را باز در این دوره دعوت کردید به رای دادن به پزشکیان؟!
و
مهمتر از همه و با تمامیِ این اوصاف، آن نیروهای سیاسی مدعیِ وجود دولت پنهان..
زین پس چه خواهند کرد برای توجیه ناکارآمدیهای دولتِ جدید؟!!