در یک اقدام کثیف حکومت اقدام به توزیع کفن هدیه در میان بازماندگان زلزله پرداخته است.
این اقدام ضدانسانی در شرایطی است که مردم محروم این مناطق زخمهای سنگینی بر سینه دارند و بهشدت نیازمند رسیدگیهای اولیه میباشند، در شرایطی که بارش برف و باران همراه با سرمای استخوانسوز این روزها منجر به آب گرفتگی و یخبندان در بسیاری از چادرهای هموطنان شده و بیماریهای عفونی و سرماخوردگی در این مناطق را تشدید کرده است.
جهان صنعت ۱۵بهمن ۹۶ درباره این اقدام نوشت:
«وقتی که میبینیم یا میشنویم در مناطق زلزلهزده اقدام به توزیع کفن کردهاند، آن هم به کسانی که زنده مانده و سوگوار از دست دادن عزیزان و زندگی خود هستند و نیاز شدید به امید برای بقای پس از فاجعه را دارند، در واقع این معنا را میدهد که زندگی برای شما تمام شده و منتظر مرگ باشید. این لباس آخرت شماست.
این کار نه تنها کاری ناآگاهانه، بلکه یک کار شنیع، غیراخلاقی و احمقانه است.
تنها از ذهن یک بیمار روانی و نادان میتواند چنین اقدامی صورت گیرد».
در این میان لطمات ذهنی و روحی بعد از وقوع زمینلرزه بر بازماندگان این فاجعه تا آنجا دردناک و درد آور بوده است که سلامت نیوز ۵بهمن ۹۶ به نقل از یک مسول بهداشت:
«مسألهای که حالا ما را درگیر کرده بیماریهای اعصاب و روان است که بهدلیل استرس ناشی از زلزله به مردم مناطق مختلف کرمانشاه وارد شده و ممکن است حالتهای اضطرابی و ترس در میان زلزلهزدهها شیوع پیدا کرده باشد…تا دو ماه پیش هم حدود ۴هزار نفر از زلزلهزدهها غربالگری شده بودند که ٧تا ٨درصد از آنها نیاز به مراقبتهای روان داشتند».
-ایلنا ۱۱بهمن ۹۶ ضمن اعتراف به اینکه با توجه به وضعیت برف و بوران، نیاز فوری زلزلهزدگان، کانکس است و متأسفانه ۶۰درصد مردم هنوز در چادر زندگی میکنند بهنقل از یکی از یکی از نمایندگان مجلس مینویسد:
«علاوه بر نوزادی بهنام «محمد» و کودکی به نام «سارینا» که در مناطق زلزلهزده دچار بیماری شدند، افراد دیگری هم هستند که بدون کلیه یا با کلیه پیوندی و بیمار زیر چادر زندگی میکنند…. این افراد دیالیزی در معرض مرگ قرار میگیرند. نباید واقعیات را انکار کرد یا اصل واقعیات را پوشاند… مسئولان بهجای آنکه در مسائل مربوط به موضوعات انسانی به فکر رفع مشکلات مردم باشند، بهدنبال بهانه هستند تا مردم را از اسکان موقت و شرایط بعد از آن محروم کنند».
-مردمسالاری ۱۶بهمن ۹۶ تحت عنوان «شپش مهمان مناطق زلزلهزده» در توصیف شرایط دردناک و فاجعه وار بازماندگان زلزله مینویسد: «سه ماه پس از زلزله! فضا دست کمی از روزهای اول پس از وقوع زمینلرزه ندارد.
.. الان، سه ماه بعد از حادثه مردم همچنان از درد به خود میپیچند، با مشکلاتی به مراتب بیشتر، با بیماریهایی واگیردار که منطقه را به شکلی تبدار جلوه میدهد. همه چیز مثل روزهای اول است؛ مردم با کنسرو روز را به شب میرسانند، کودکان دچار سوتغذیه شدهاند، وضعیت بهداشتی بحرانی شده است و کودکی ۸ساله در جواب سوالم که چند بار حمام رفته است، میگوید: «چار بار خاله.» یک حمام برای ۱۰خانوار اگر هم شانس بیاورند، ۵خانوار از یک سرویس بهداشتی استفاده میکنند.
از بیمارستان صحرایی خبری نیست،… وضعیت روستاها که بماند؛ منهای رفت و آمد مردم در روزهای اول و بارقههای امیدی که در دل مردم در همان روزها ایجاد شد؛ شباهتی به منطقهیی ندارد که به سمت ساخت و ساز برود. بیشتر ویرانی است و ناامیدی عمیقی که در عمق رفتار مردم مشاهده میشود، حتی از شوک و آرامش روزهای اول هم خبری نیست، آنها با واقعیت مواجه شده و عصبانی هستند تا جایی که بهمحض ورود تریلی و یا کامیونهای مخصوص حمل کانکسهای مسکونی و سرویس بهداشتی که بهجرأت میتوان گفت بیشترین آن کمکهای مردمی هستند، بیمحابا به سمت آن خیز برمیدارند و با فریاد کمترین حق خود را میخواهند.
.. در یکی از روستاهای دشت ذهاب بهتازگی کار ساخت سرویس بهداشتی آغاز شده که شباهتی به سرویسهای بهداشتی مرسوم ندارد، دیوارهای کوتاه و ساخته شده از بلوک که به یک باد بند است؛ بدون در و پیکر!.
… دانشآموزان روزی سه ساعت به مدرسه میروند آن هم در صورتی که هوا سرد نباشد، بدون وسایل گرم کننده توان درس خواندن ندارند، بعضی از خانوادهها ترجیح میدهند که بچهها در چادرها درس بخوانند تا از بیماریهای واگیردار در امان باشند؛ آنهایی هم که به مدرسه میروند وضعیت مناسبی ندارند، از دفتر و مداد خبری نیست».
این .. قصه ای کوچک از دردی بزرگ است که دارویش در دست خود مردمی است که به زودی دوباره به خیابان میآیند.
https://www.youtube.com/watch?time_continue=27&v=PN1pT_PYoQA