شرایط سیاسى ایران بنحو بى سابقه اى دستخوش تغییر و با شتابى روزافزون به سمت تعیین تکلیف نهایى- سرنگونى، سوق پیدا میکند. در کلى ترین شکل، دو عنصر داخلى و خارجى بر روى این پروسه تغییر، تأثیر میگذارند. با توجه به بلوغ عنصر داخلى و وجود یک سازمان قدرتمند و مستقل رهبرى کننده در بطن آن، تاثیر عنصر خارجى محدود و معطوف به مؤلفه شتاب ِ تغییرْ و نه جهت ِ آن ْ است. بصورت خیلى مادى، عنصر داخلى بر دو نهاد استوار است:
– جنبش عمومى اعتراضى و قیام
– سازمان رهبرى کننده و کانونهاى شورشى
در حالیکه نقطه ثقل ِعنصر ِخارجىْ امریکا بوده، مردم کشورهاى منطقه- بعد از مردم ایران، بیشترین زیان را از قَبَلِ سیاستهاى رژیم متحمل شده، و بیشترین انگیزه براى استقبال از تغییر در ایران را دارند. گرچه خروج امریکا از برجام، مهمترین اقدام امریکا در جهت پایان سیاست مماشات در قبال رژیم بوده است، اما کنفرانس ورشو یک نقطه عطف براى شکل گیرى سیاست ِ تغییر بنیادى در ایران- که لزوماً و خواه ناخواه به سرنگونى راه میبرد، میباشد.
خصوصیت ذاتى کنفرانس ورشو در رابطه با تغییر بنیادى در ایران بیش از هر چیز در این سمبولیزه میشود که رژیم در کلیتش، هیچ جایى در کنفرانس ندارد. یعنى اینکه تغییر به او تحمیل خواهد شد و رژیم حتى حق اظهار نظر هم ندارد. این به واقع، نقطه حضیض ذلت و خوارى براى رژیم در طول چهار دهه گذشته است. در حالیکه سه سال پیش، رژیم خود را بعنوان هموزن ِمجموعه قدرتهاى اول دنیا- خلاصه شده در معادله (١ + ۵ = رژیم)، جلوه میداد، اما در نقطه کنونى و در مدار سرنگونى، رژیم به بى وزنى مطلق دچار و در معادله (صفر = رژیم) خلاصه و تعریف میشود!
کنفرانس ورشو، نقطه عطفى در مسیر تعیین تکلیف همه عناصر بین المللى- خصوصاً اروپا، در قبال ایران میباشد. این کنفرانس، میعادگاه عناصرى از جبهه بین المللى است که به معضل رژیم و نیاز به تغییر در ایران از دیدگاه منافع طولانى مدت ملى نگاه میکنند. کسانى که کم کم براى پرداخت بهاى بیشتر در این جهت آماده میشوند. کشورها (و اتحادیه ها) یى که هنوز با منافع کوتاه مدت خود با این امر برخورد میکنند در کنفرانس ورشو جایى ندارند.
هر چه که نیاز به تغییر بنیادى در ایران براى جبهه خارجى مادى تر و ملموس تر میشود، رویکرد آن نسبت به نیروى جدى ِسرنگون کننده داخلى واقعى تر و بر اساس نیاز و تعادل قوا خواهد شد. از آن پس خَس و خاشاکهاى داخلى ْ دیگر محلى از اِعراب نخواهند داشت. با توجه به ادامه، گسترش، و رادیکالیزاسیون جنبش اعتراضى و آزادیخواه در ایران، نتیجه کنفرانس ورشو با هر شکل و صورتى داراى پیآمدهاى زیر براى جبهه داخل خواهد بود:
– شتاب یافتن پروسه تغییر و سرنگونى
– مقبولیت هر چه بیشتر سازمان رهبرى کننده قیام (و قیام بعنوان مکانیسم تغییر)
در جبهه بین المللى هم، هر نیرو، جریان، و کشورى که همراه و همقدم با فراخوان کنفرانس براى تغییر بنیادى در ایران نشود:
– کم کم به حاشیه میرود،
– نقش آن در پروسه تغییر در کلیت منطقه کم و جایگاه آن اُفت پیدا میکند.
به عبارتى، از فرداى کنفرانس، اروپا یا با خواست مردم ایران براى تغییر همراه میشود، و یا مطرود و بى مقدار. همچنین فرایند طبیعى کنفرانس باعث میگردد که نیروى سرنگون کننده داخلى، به عنوان مرجع و میزان، وارد معادلات نوین در رابطه با ایران بشود.