معمای ایران اتمی :مجید آریا !

اتمی

!

ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات سیا،
۷ دسامبر ۲۰۲۱ ” فعلا شواهدی از تصمیم رهبر ایران برای ” تسلیحاتی” کردن برنامه هسته‌ای آن کشور نداریم !!!

برای اولین بار پروژه اتمی شدن ایران در زمان شاه فقید طرح و آغاز شد. و هنوز طی قریب به پنجاه سال با صرف هزینه های سرسام آور به نتیجه نرسیده . واگر روزی هم به نتیجه برسد قرار است ، حاصلش بمب اتم باشد و بزعم آخوندها در راستای نابودی اسرائیل و استکبار جهانی بکار گرفته شود !!! افشای پروژه های اتمی جمهوری اسلامی توسط مجاهدین و سازمان های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل وغرب در دهه های گذشته باعث مهر وموم شدن تاسیسات غنی سازی اورانیوم لازم برای ساخت بمب اتمی شد. با روی کار آوردن احمدی نژاد، آخوندها یادشان آمد که “اتمی شدن حق مسلم ماست” !!! و پلمپ های تاسیسات غنی سازی شکسته شد و چهار نعل بسوی غنی سازی اورانیوم تاختند، غرب هم که غلطی نمی توانست بکند، دریافت که برقرار کردن تحریم های فلج کننده اقتصاد ایران حق مسلم شان است !.این موش وگربه بازی تا اواخر دوران اوباما بطول انجامید و نهایتا با

امضا وتوافق برجام، تحریم ها برداشته شد ومیلیاردها دلار ، نقدی وغیر نقدی به خزانه جمهوری اسلامی ریخته شد. به برکت دلارهای اهدائی اوباما توان جمهوری اسلامی در به آتش کشیدن منطقه وسرکوب مردم ایران دو چندان شد و توان و برد موشکی به مرزهای اسرائیل و اروپا رسید .حال در پی نقض و لغو برجام و ادامه یواشکی غنی سازی اورانیوم ، آخوندها خود را در یک قدمی دست یافتن به سلاح و کلاهک های اتمی ، و ورود به کلاب اتمی جهت حفظ نظام می بینند! وغرب هم که ظاهرأ نگران از وقوع این فاجعه است! ، در پی به تعویق انداختن و یا منتفی کردن اتمی شدن جمهوری اسلامی است. هم زمانی فشارهای اقتصادی حاصل از تحریم های دوران ترامپ و خیزش های مردمی، جمهوری اسلامی را به
دور ششم (دور دوم دولت رئیسی) مذاکرات برای احیای برجام پاره شده کشانده است.از اینرو تلاش های مجددی از سوی ماله کشان اروپایی وآمریکایی به جریان افتاده که نتایج موقتی اش هرچه باشد ، بنظر نمی رسد که این مذاکرات پایان موش وگربه بازی اتمی از هر دو طرف باشد. در این سال های سیاه ، حقوق بشر و حق مسلم نان وآزادی نه تنها در سیاست های بین الملل بسیار کم اهمیت و نادیده گرفته شد.بلکه اذهان مردم ایران ونیروهای اپوزیسیون را هم به انحراف کشاند، و به امید وانتظار

کمک های غیبی ، آنچه خود داشتند را ز بیگانه تمنا می کردند.از قدرت لایزال خود برای اتحاد و تغییر غافل شدند وبدنبال دایه بهتر از مادر می گشتند. آنچه در این سال های سیاه نصیب ملت ما شد، آموخته های گرانبهایی بود که عملا از واقعیت ها واتفاقات ناگوار ! ناخواسته وناخوانده بدست آمد.مردم گرفتار ایران ومنطقه با پوست وگوشت واستخوان دریافتند که در این سرای بی کسی! “کس نخارد پشت آنان ….” ! ا پشت کردن اوباما به تظا هرات میلیونی مردم ایران و سرازیری میلیاردها دلار به خزانه جمهوری اسلامی تا پشت کردن وسیلی زدن بر گونه مردم شریف افغانستان با گفتگو و نهایتأ روی کار آوردن طالبان !….تا نمک پاشیدنهای رئیس جمهور وقت آمریکا بر زخم های جانکاه مردم افغانستان. بایدن بی هیچ شرمی بعد از ۲۰ سال اشغال افغانستان با سرزنش نا جوانمردانه دولت ، و ارتش خود ساخته آمریکایی، مردم و نیروهای محلی افغانستان خود را تبرئه می کند او ضمن انداختن تقصیر بر گردن آنها ، دربست افغانستان را به طالبان می سپارد. بایدن با صراحت اذعان کرد، گرچه به اسم حقوق بشر، دموکراسی، مبارزه با تروریسم به افغانستان لشکر کشی کردیم، ولی ما برای دموکراسی وملت سازی به افغانستان نیامده بودیم !. بزبان ساده تر منافع کلی و دراز مدت ما نقشه راه ما را مشخص میکند

نه حقوق بشر و دموکراسی! پس ما هم بیاموزیم وکاسه داغ تر از آش نشویم! آمریکا برای‌ حفظ موقعیت خود حق دارد که منافع ملی اش را آنطور تعریف وتنظیم کند که میخواهد و میداند ! و ما هم حق داریم آنطور که ميدانيم و می خواهیم و می توانیم! بدنبال منافع خود باشیم.. آمریکا ، در روبرو چین و روسیه را دارد و مردم ایران هم ، …غم نان و آزادی و نگرانی از نابودی حرث ونسل شان را دارند . آخوند ها هم سودای اتمی شدن ! و حفظ نظام منحوس خود را !
گاه منافع دو ملت با هم کاملأ متضاد از آب در می آیند!. آمریکا در شرایطی که دو دستی افغانستان را تقدیم طالبان کرد، نگران نقض حقوق بشر ایغورهای مسلمان چین است.و امروز دیگر کاری به نقض فاحش حقوق بشر در افغانستان ندارد و مردم، زنان ودخترانی که مجدداً از ابتدایی ترین حقوق خود ، از تحصیل وکار محروم شده اند را به امان تروریست های سابق رها کرده. است.گوئی منافع ملی آمریکا در این دوره علاوه. بر استخراج معادن لیتیوم، نفت وگاز ، با توسعه ، تشویق وپرورش بنیاد گرائی اسلامی برای مقابله با حریفان
اقتصادی نو ظهورش گره خورده است!
اگرتحلیل، قرائن و داده های بدست آمده از دوران ریگان ، در حمایت های بیدریغ مالی وتسلیحاتی آمریکا از

مجاهدان افغان در برابر شوروی سابق تا روی کار آوردن طالبان در برابر چین امروزی درست باشد ، پذیرش اتمی شدن و حمایت ابزاری از جمهوری اسلامی در کوتاه مدت واحیانا در میان مدت میتواند آنچنان دور از واقعیت و ذهن نباشد!!! که البته این خود واقعیتی است تاسف بار وتلخ و صد البته زنگ خطری برای منافع ملی ما ! و بیدار باشی برای همه مدعیان آزادی ایران و ایرانی، برای تمام کسانی که می گویند ” چو ایران نباشد تن من مباد”.
جمهوری اسلامی اتمی ولو نوع باسمه ای آن که تنها چند کلاهک غیر قابل استفاده هم داشته باشد ميتواند آنچنان ترس و وحشتی در کشورهای منطقه ایجاد کند که همه بخواهند ومجبور شوند که بسمت مسابقه هسته‌ای شدن پیش روند، روندی که از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی و بزرگ نمایی آن به میلیتاریزه شدن کشورهای منطقه منجر شد. فروش هنگفت و سرسام آور سلاح های متعارف به عربستان، قطر،ترکیه، امارات ، عراق و ده ها کشور ریز و درشت دیگر در منطقه. ایران اتمی با جمهوری اسلامی در یک کلام یعنی نابودی ایران وایرانی! یعنی در گیر کردن ایران در تعارضات و جنگ های بی پایان و خانمانسوز! …تنها با سرنگونی و نابودی جمهوری اسلامی اتمی شدن این رژیم سفاک محقق نخواهد شد! غرب بر خلاف تبلیغات اش هراس چندانی نه از گسترش

داعش وطالبان دارد ونه از آخوند اتمی،… هراس غرب از تزلزل موقعیت کنونی، آنهم موقعیت اقتصادی در برابر رقبا و تلاش برای حفظ موقعیت اش بهر قیمت است. در چنین شرایطی ، آیا خرد ملی، هوشیاری و وطن دوستی اقتضا نمی کند که در جهت ایجاد بزرگترین ائتلاف سیاسی برای سرنگونی جمهوری اسلامی از شعار های ناشی از ذهن های توسعه نیافته دست برداریم و در مسیر نجات ملی، از منافع گروهی، موروثی وسنتی خود حذر کنیم ؟ اگر امروز نه پس کی می خواهيم دین خود را به ملت و میهن خود ادا کنیم؟ چه کسی میخواهد من وتو ما نشویم، خانه اش ویران باد !
آیا مگر بدون یک ائتلاف سیاسی ! معتبر و فرا گیر، کار به سرانجام میرسد؟ مگر بدون یک رهبری واحد، تداوم وپیوند خیزش های مردمی در اقصی نقاط ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی ميسر میشود؟اگرچه امروز اکثریت ناراضی و مستاصل هستند، اگرچه فقر بیداد میکند، اگرچه مردم گرفتار بی آبی وبی نانی هستند، اگر چه همه تشنه آزادی هستند!!!
آینده ایران بخودی خود روشن نیست، بقولی : نور در پشت در است ، در گشودن هنر است!….اگرچه سرکوب قرون وسطائی بیداد می کند ولی از طرف دیگر تا کنون این چنین آمادگی و شرایط عینی برای تغییر در ایران

وجود نداشته، و تا کنون این چنين امکانات وسیع ارتباطاتی ، رسانه ای واجتماعی چون تویتتر، فیس بوک و…… دیگر امکانات مجازی و غیر مجازی در دسترس نبوده ! پس این گوی واین میدان برای مدعیان طرح های نو وایجاد کنندگان شرایط ذهنی مناسب برای تغییرات ملی و دموکراتیک ! دشمن به اندازه کافی از اپوزیسیون های خود شیطان سازی میکند! ما چرا در این دام گرفتار شویم؟ اگر امروز که در اپوزیسیون هستیم و دشمنی مشترک داریم، نمی توانیم در کنار هم باشیم وگفتگو های متمدنانه ای داشته باشیم، فردا در غیاب دشمن غدار امروز چه خواهیم کرد!؟ در این شرايط خطیر که بود و نبودمان مطرح است،بیش از هر زمان دیگر ، ایران ما نیازمند اتحاد و همراهی تمامی آحاد مردم است ..وقت تنگ است ودردها بسیار!

مجید آریا
۸ دسامبر ۲۰۲۱