طبق اطلاعاتی که از چند زندانی زن تازه آزاد شده در تبریز به دست «ایرانوایر» رسیده است، وضعیت زنان و دختران جوان بازداشت شده در اعتراضات اسفبار بوده است. برخی از افراد بازداشت شده بهواسطه گروگان گرفته شدن اعضای خانواده، خود را به مقامهای قضایی معرفی کردهاند.
یکی از این بازداشتیها که برای حفظ امنیت، او را با نام «نرگس» در گزارش معرفی میکنیم میگوید، مادرش را گروگان گرفته بودند تا خود را به مقامهای قضایی معرفی کند.
«ایرانوایر» از طریق «امیر مهدیپور»، وکیل دادگستری و مشاور حقوقی برخی بازداشت شدهها، روایتهای ۲۱ زن بازداشتی تازه آزاد شده در تبریز را جمع آوری کرده است؛ نقطه مشترک همه روایتها که در این گزارش آمده است: بازداشت در جایی به اسم «سگدانی!»
گروگانگیری افراد خانواده برای بازداشت معترضان
موارد بسیاری از بازداشت معترضان، با تهدید و گروگانگیری برخی اعضای خانواده آنها صورت گرفته است.
به گفته امیر مهدی پور، وکیل دادگستری، با برخی از معترضان از سوی «پلیس فتا»، پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات فراجا، تماس گرفته شده و از آنها خواسته بودند که خود را به مراجع قضایی معرفی کنند، ولی این افراد از مراجعه به محل درخواست شده خودداری کرده بودند و ماموران یکی از اعضای خانواده را تا زمان معرفی فرد متهم، به گروگان بردهاند.
پلیس فتا جزو نهادهای امنیتی خرد محسوب میشود.
برخی از معترضان گفتهاند که به صورت مخفیانه زندگی میکردهاند. برای بازداشت این افراد از میان اعضای خانواده آنها از جمله مادر، خواهر یا برادر، افرادی را به گروگان بردهاند. به اعضای خانواده گفته بودند به فرد مورد نظر بگویید بیاید تا شما را آزاد کنیم.
در مواردی حتی با پدربزرگ و مادربزرگها تماس گرفته شده که نوه خود را برای انجام تحقیقات، به نشانی خاصی بیاورید، که در این شرایط فرد(نوجوان) را بازداشت کردهاند.
در جریان گروگانگیری حکومتی، طبق مستنداتی که در اختیار این حقوقدان قرار گرفته است، برای برخی اعضای خانواده معترضان به جرم همکاری با فرد معترض، پنهان کردن و فراری دادن او، پرونده قضایی تشکیل شده است.
یکی از موارد مادر، «نرگس» است که به مدت چند روز بازداشت و به دادسرا منتقل شده است. به این مادر گفتهاند به فرزندت بگو بیاید تا شما را آزاد کنیم.
نرگس میگوید از دفتر یک مقام قضایی که نام او در «ایرانوایر» محفوظ است، با او تماس گرفته شده و به او گفتهاند: «اگر تا نیم ساعت دیگر نیایی و خودت را تحویل ندهی، مادرت امشب و فردا شب که جمعه هم هست در بازداشتگاه میخوابد.» نرگس میگوید وقتی خودش را به دادگاه موردنظر معرفی کرده، مادرش با دستبند و چشمانی گریان آنجا نشسته بوده است، «دستبند را از دستان مادرم باز کردند و به دستان من زدند و به این ترتیب، پروژه گروگانگیری مادرم به پایان رسید.»
بررسیها نشان میدهد برخی از این افراد در جریان تجمعات شناسایی شدهاند و برای برخی هم به دلیل فعالیت در فضای مجازی، قرار بازداشت صادر شده است.
زندان زنان در تبریز؛ جایی که شبیه هیچجا نیست
زنانی که در اعتراضات سراسری در تبریز بازداشت شدند، در ۳ بازداشتگاه نگهداری میشدند؛ اداره آگاهی، بازداشتگاه پلیس امنیت اخلاقی، و زندان تبریز. عمده بازداشتیهای اعتراضات سراسری در زندان تبریز نگهداری شدند و شماری هم در مراکز دیگر مثل بازداشتگاههای موقت وزارت اطلاعات.
گفته میشود اداره اطلاعات تبریز، بازداشتگاه مختص زنان ندارد و دختران و زنان بازداشتی را برای مدت طولانی در بازداشتگاه آگاهی نگهداری کردهاند؛ در منطقهای به اسم «نصف راه» که نبش خیابان «ورزش» است.
طبق گزارشهایی که زنان زندانی دادهاند، این بازداشتگاهها وضع خوبی ندارند.
به گفته امیر مهدی پور، وکیل دادگستری، این زنان در تشریح شرایط خود تاکید داشتهاند که نیروهای امنیتی و زندانبانها تلاش میکنند معترضان را ایزوله کرده، در فضایی جدا از سایر زندانیان زن نگهداری کنند تا هیچگونه تماسی با سایرین نداشته باشند.
آماری از تعداد زنان بازداشتی در بازداشتگاههای موقت تبریز در دسترس نیست.
شرایط وخیم بازداشتگاه تبریز برای زنان
بهدلیل نبود بازداشتگاه امنیتی یا بازداشتگاه ویژه برای جرایم امنیتی در تبریز، زنان بازداشتی در اعتراضات سراسری تا جای ممکن در نمازخانه بند نسوان زندان مرکزی تبریز نگهداری شدهاند.
امیر مهدی پور، وکیل دادگستری میگوید: «این موضوع از یک جهت به نفع زنان بازداشتی بوده است، چون وضعیت در زندان تبریز به مراتب بهتر از بازداشتگاههای امنیتی است.»
افرادی که آزاد شدهاند، این تصویر را از محل نگهداری خود به یاد دارند: «یک نمازخانه که همانند یک سالن است، با کف موکت شده که تخت ندارد. به هر زندانی در صورت وجود پتو یکی از پتوهایی که تمیز نیست و بوی بد تندی دارد میدهند. پتو به همه نمیرسد. حتی به زنان اجازه نمیدادند بهصورت مشترک از یک پتو استفاده کنند، همه کف زمین میخوابیدند. موکت کف نمازخانه هم بسیار کثیف بود، معلوم نیست آخرین بار چه زمانی موکتها و پتوها را شسته بودند. موکت پر از خوردههای نان یا بیسکویتی بود که به بازداشتیهای قبلی داده بودند.»
به گفته یکی از زنان زندانی، پردهای جلوی نمازخانه نصب کرده بودند و زنان زندانی برای دیدن فضای بیرون از نمازخانه، حق نداشتند پرده را بردارند یا حتی آن را کنار بزنند، چه رسد به اینکه اجازه بیرون رفتن برای هواخوری داشته باشند.
هواخوری جز برای زندانیان سابق و جرایم عمومی، برای بازداشتیهای اعتراضات قدغن بود. باقی زندانیان غیر از امکان آشپزی در آشپزخانه زندان، به دفعات بسیار امکان هواخوری هم داشتند. بعد از مدتی امکان هواخوری به زنان بازداشتی در اعتراضات سراسری داده شد؛ در کل ۳ بار در طول روز، صبح، ظهر و حوالی غروب و هر بار به مدت ۲۰ دقیقه، همین.
امیر مهدی پور، وکیل دادگستری میگوید: «از آغاز اعتراضات در تبریز تا همین اواخر که بسیاری از افراد به قید وثیقه آزاد شدند، هنوز زنان معترض بسیاری در زندان مرکزی تبریز داخل نمازخانه زندان نگهداری میشوند.»
بیشتر بازداشتیها این موارد را مورد تاکید قرار دادهاند: «غذای زندان بسیار بیکیفیت است معمولا غذاها مزه بدی داشته، انگار مادهای به آن زده بودند که بعد از خوردن آن زندانیان حس خوابآلودگی و بیحالی داشتند.»
ظروفی که برای غذاخوری در اختیار بازداشتیها قرار داده شده است بسیار نامناسب و کثیف بوده است. یکی از بازداشتیها میگوید: «داخل لگن پلاستیکی به افراد بازداشتی غذا میدادند.»
به گفته زنان زندانی، سرویس بهداشتی و حمام نیز در دسترس آنها نبوده است و برای استفاده از سرویس بهداشتی، باید هربار اجازه میگرفتهاند.
زنان میگویند صابون، شامپو و پودر شوینده بسیار بیکیفیت در اختیار آنها قرار میدادند. امیر مهدی پور وکیل دادگستری میگوید، بیشتر بازداشتیها در توصیف مکان بازداشت خود، از لفظ «سگدانی» استفاده کردهاند.
مشاهدات یک زندانی، زنی صرع داشت با شوکر او را جمع کردند
هرچند داخل زندان تبریز درمانگاه وجود دارد، ولی زندانی بیمار به سهولت به درمانگاه منتقل نمیشود، مگر اینکه وضعیت خیلی بحرانی باشد. عمده زنان گفتهاند بهداری زندان کاری برای بیمار انجام نمیدهد و به نوعی زندانی بیمار را با دادن قرص (مسکن) از سر خود باز میکنند.
این یک روایت از داخل زندان تبریز است: «یکی از زنان معترض بازداشتی حدود ۴ ساعت در راهرو جلوی نمازخانه افتاده بود و اصلا کسی به او اهمیت نمیداد. یکی از بازداشتیها بیماری صرع داشت، تشنج کرد و روی زمین افتاد، حتی توجه زندانبانها و مسوولان زندان را هم به خود جلب نکرد؛ به سادگی از کنار او گذشتند، میگفتند عادی است، تمارض میکند و خودش بلند میشود. بعد از مدت طولانی زندانبانها به او حمله کردند و با شوکر او را از جا بلند کردند.»
توهین کلامی و تحقیر زنان بازداشتی؛ تو لایق مادر بودن نیستی
یکی از مواردی که این ۲۱ زن معترض بازداشتی پس از آزادی بر آن تاکید کردهاند، برخورد بسیار بد بازجوها در زمان بازجویی و زندانبانهای زندان مرکزی تبریز بوده است. بازداشتیها با الفاظی مورد خطاب قرار میگرفتهاند که این وکیل دادگستری میگوید امکان بازگو کردن آن در رسانه وجود ندارد. کلمات رکیکی که به گفته، او در شان هیچ انسانی نیست.
به گفته او یکی از زنان بازداشتی درخواست دیدار فرزند خود را داشت که به او گفته بودند «فرزندت تو را نبیند بهتر است، به صلاح اش است که اصلا چنین مادری نداشته باشد.» زندانبانها سعی میکردند علاوهبر روحیه، شخصیت این افراد را هم زیر سوال ببرند.
این وکیل اضافه میکند: «به مادران بازداشتی تا پیش از انتقال به زندان حتی اجازه تماس تلفنی با فرزندان خود هم نمیدادند، هرچه مادران التماس کردهاند که کودک در منزل دارند، ولی بی فایده بوده است. یک مادر که دو ماه از دیدار فرزند خود محروم بود، برای دیدار کوتاه با کودک خود به مسوول زندان التماس کرده بود و به بازجو و زندانبان گفته بود بچه من نیاز دارد فقط صدای من را بشنود تا آرام شود. قبول نکردند.»
یکی از زنان زندانی به این وکیل دادگستری گفته است: «زندانبانهای شیفت اول زندان خانمها فلاح، جاوید و معروف. شیفت دوم خانمها پیرنام، کریمپور، تقیپور و شیفت سوم خانمها خرم، حبیبی و عیوضی، همه با ما بسیار بد برخورد میکردند و نگاهشان به ما عاری از هرگونه احترام و انسانیت بود.»
همه این زنان گفتهاند زندانبانی به نام «خانم معروف یا معروفی»، خیلی رفتار بدی داشت. با همه بازداشتیها بسیار بد صحبت میکرد، توهینهای کلامی جنسی با نسبت دادن حرفهای زشت به زنان.
بازداشت بدون حق تماس با خانواده
امیر مهدیپور تاکید میکند که شرایط بازداشتیهای اعتراضات سراسری سختتر از باقی زندانیان، حتی زندانیان سیاسی قدیمی بوده است.
در دوران بازجویی بازداشتیهای اعتراضات اجازه تماس تلفنی با خارج از زندان و خانواده خود نداشتهاند.
بعد از انتقال به زندان با شنود و حضور یک زندانبان فرصت گفتوگو برای زنان معترض زندانی میسر شده است. زنان را به دفتربند یا زندانبانی میبردند و در آنجا با حضور مسوول بند، امکان صحبت داشتند.
یکی از زنان معترض میگوید: «جلوی چشم خودمان مکالمات ما را شنود میکردند. از دفتر مدیریت با خانواده خود تماس میگرفتیم. یک تلفن روی میز رییس، خانم اورنگی قرار داشت یک تلفن دیگر روی میز در اختیار ما بود که میتوانستیم صحبت کنیم. حتی ساعت تماس تلفنی را هم ثبت میکردند تا در صورت نیاز بعدا بدانند زندانی چه ساعتی با چه کسانی در کجا تماس داشته است.»
سایر زندانیان که برای سایر جرایم حقوقی یا حتی سیاسی در زندان هستند، برای تماس کابین تلفن و هر روز امکان تماس دارند. یک کارت تلفن هوشمند از سوی زندان در اختیار زندانیان جرایم عادی قرار میگیرد. تعدادی شماره که مربوط به خانواده زندانیان است مثلا حدود ۷ تا ۸ شماره از سوی فرد زندانی به مسوولین زندان داده میشود، این شمارهها روی کارت هوشمند تعریف میشود و غیر از این شمارهها امکان تماس با شماره دیگری برای آنها میسر نیست.
بازداشتی اعتراضات سراسری حتی این کارت تلفن را هم در اختیار ندارند و برای درخواست هر تماس تلفنی باید به دفتر زندان مراجعه کنند، از زندان با شماره مورد نظر تماس گرفته میشود و با نزدیکان خود صحبت میکنند. این درخواست هم به گفته این وکیل دادگستری به راحتی نیست و بعد از کلی التماس و بحث کردن با مسوولین زندان میسر میشود.
آزار جنسی زندانیان؛ درخواست قرص ضدبارداری از وکلا در زندان تبریز
امیر مهدی پور با تاکید اینکه ضربوشتم مثل نقل و نبات در همه مراحل بازداشت وجود دارد میگوید، زنان بازداشتی هم مورد آزار جنسی کلامی، و هم فیزیکی قرار گرفتهاند.
به گفته این وکیل دادگستری به دلیل ساختار سنتی شهر تبریز، زنان بازداشتی تلاش دارند حتی خانوادههای آنها از آزارهای جنسی که دیدهاند مطلع نشوند، برای همین خیلی سربسته به این موارد اشاره میکنند. او میگوید:«ما با سوالاتی که از آنها میپرسیدیم متوجه میشدیم که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند.»
این مشاور حقوقی اضافه میکند:«تعدادی از همکارانم میگویند موکلین آنها در ملاقاتهای در زندان، بهصورت خصوصی بدون اینکه حتی خانوادههای آنها مطلع شوند، درخواست قرص ضدبارداری از وکلا کردهاند.»
به گفته آقای مهدی پور، زنان آزاد شده گفتهاند بازجوییها معمولا با حضور دو نفر بازجو انجام میشده است، یکی از بازجوها با گوشی تلفن همراه از جریان بازجویی فیلمبرداری میکرده است.