مسئولانجمهوریاسلامی تصور نمیکردند نوع گفتار و عملکردشان در فرآیند زمان، به نقطهای برسد که اکثریت جامعه نسبت به آنان حسن ظن نداشته باشند. متاسفانه آنچه تا به اکنون در قالب سیاستهای خرد و کلان به انجام رسیده، هیچ آورده اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و حتی سیاسی برای مملکت نداشته است.
شاید مسئولان در محاسباتشان به این نتیجه نرسیدهاند، اما این نکته را که باید بدانند، تحلیل، تفسیر و محاسبه صحیح از بطن جامعه دریافت میشود. بنابراین محاسبات و تحلیل مسئولانجمهوریاسلامی از واقعیتهای جامعه امروز ایران، مصداق ضربالمثلِ خود گویی و خود خندی و عجب مرد هنرمندی شده و بر همین اساس مورد اعتماد و باور اکثریت ملت نیست!
برای مثال اگر از مسئولانجمهوریاسلامی، سوال کنند سیاستهای منطقهای و جهانیشان در قالب ادبیات آمریکاستیزی، محو اسراییل، حمایت از جبههمقاومت تحت عنوان ارتشهای مختلف، چه منافعی برای ملت ایران تامین کرده است، قاعدتا پاسخی که برای مردم قابل باور و اعتماد باشد، ندارند! حتی نمیتوانند مثل سابق موضوع امنیت داشتن را پیش بکشند چرا که حادثه کرمان و اعتراف به خنثیسازی چندین #بمب کار گذاشته شده در سراسر کشور، نشان میدهد که امنیت هم میتواند مقولهای بر باد رفته باشد!
متاسفانه گاه تصور میشود مسئولان، ایران را با یک دژ و پادگان نظامی اشتباه گرفته و ۴۴ سال است که خودشان را در شرایط جنگی میبینند. اما بر خلاف ذائقهشان، ذائقه اکثریت ملت ایران با زندگی کردن معمولی تناسب دارد و به هیچ عنوان نوع نگاهشان با مسئولانجمهوریاسلامی در یک جهت نیست.
مثالِ جنگ حماس و اسراییل و تفاوت ذائقه اکثریت با اقلیت، خود گواه فاصله نگرشهاست. موشک زدن به #اربیل #سوریه و پاکستان و واکنشهای متفاوت اکثریت جامعه با مسئولان، باز هم گواه تفاوتهاست!
وقتی ادعاهای مسئولان با گوشت کیلویی ۷۰۰ هزار تومان بر باد میرود، وقتی ادعاهای امنیتی نظامی سیاسی و …با قیمتهای خانه، اتومبیل، مرغ، تخم مرغ، ماست، دوغ، سیبزمینی، پیاز و نخود و لوبیا بر باد میرود، آیا متوجه شدهاند که تمام ادعاهای ریز و درشتشان برای اکثریت جامعه امروز ایران تبدیل به طنز تلخ شده است؟
آیا نسبت به عمر بر باد رفته ملت ایران، احساس مسئولیت دارند؟ متاسفانه تصور میشود مسئولانجمهوریاسلامی در باتلاق سیاستهای داخلی و خارجی گیر کرده و به تعبیری نه راه پیش و نه راه پس دارند. چرا که آنقدر بر طبل ادبیات ایدئولوژیکشان کوبیده و آن را با حیثیت و هستیشان گره زدهاند که دیگر نمیتوانند مسیری متفاوت را بپیمایند!
کارشناسان میگویند فساد سیستمی شده است اما مسئولان ادعا دارند، نخیر! فساد سیستمی نیست! اما رئیس دفتر یک مقام مسئول برای اینکه #بیمهتکمیلی پدرش را که در بیمارستان بستریست، آنلاین کند، پنج میلیون تومان به فردی رشوه میدهد تا چنین کاری را انجام دهد! این واقعیت تلخ را خودم با گوشهایم شنیدم و چیزی جز تاسف خوردن باقی نمیگذارد.
وقتی تحقق نیازهای اولیه دختران و پسران مملکت، تبدیل به آرزو شده است، یعنی اینکه مملکتداریشان دچار نقصهای فاحش شده است بنابراین آیا نباید مملکتداری صحیح را به اهلش سپرد؟
وقتی ذهنیت اکثریت جامعه ایران، این شده که جمهوریاسلامی، هزینه ارتشهای جبهه مقاومت مثل حوثیها، حزبالله، حشدالشعبی و …را میپردازد، اما خودشان با انواع و اقسام مشکلات ریز و درشت زندگی کرده و برای مثال حقوق دریافتی کارگران پرستاران و …با هزینههای سرسامآور، هیچ تناسبی ندارد، آیا نسبت به چنین سیاستهایی روی خوش نشان میدهند؟
وقتی مسئولانجمهوریاسلامی، پیوسته و مداوم در فضای آمریکاستیزی و اسراییلستیزی و به تعبیری ستیز با غرب و اروپا باشند، آیا فرصت سازندگی مُلک و ملت را پیدا میکنند؟
حرف پایانی اینکه تا زمانی که سیاستهای خرد و کلان دچار تغییر و تبدیل اساسی نشود، قشنگترینها را نیز به مجلس و …بفرستند، هیچ اتفاق مثبتی برای زندگی مردم ایران، رُخ نمیدهد.