تو خیابون هستید و میبینید که مامورای گشت ارشاد دارن به یک زن تعرض میکنن و با خشونت تلاش میکنه که اونو سوار ون کنن. اطراف پر از جمعیته، ولی کسی کمکش نمیکنه. همه فقط دارن تماشا میکنن. این پدیده هم اسم داره هم چاره. بهش میگن «اثر تماشاگر».
آیا همه این تماشاگرها طرفدار جمهوری اسلامی هستند؟ خیر!
آیا همه با گشت ارشاد موافقن؟ خیر!
آیا این خشونت و جیغ و تعرض به زنان مورد تاییدشونه؟ خیر!
پس چرا هیچکاری نمیکنن؟ چون تحت تاثیر «اثر تماشاگر» هستن!
«اثر تماشاگر» یعنی هر چی تعداد تماشگران حاضر در یک موقعیت اضطراری بیشتر باشه، احتمال اینکه فردی از بین جمعیت، به شخصی که نیاز به کمک داره کمک کنه، کمتر میشه.
این پدیده کی شناخته شد؟
۶۰ سال پیش. زنی به اسم کیتی جِنویز در نیویورک به طرز وحشیانه ای به قتل رسید، در حالی که طبق گزارشها حدود ۴۰ نفر شاهد جنایت بودن و فریادهای کیتی رو شنیدن اما هیچ کس کمکی نکرد. این گزارشها خیلیها رو شوکه کرد که چطور ممکنه آدمهای معمولی انقدر سنگدلانه برخورد کنن و در مواقع اضطراری به یه قربانی کمک کنن و با مجرم همکاری کنن. در واکنش به این اتفاق، روانشناسان اجتماعی شروع کردن به دههها تحقیق در مورد «اثر تماشاگر».
این اتفاق «چرا» میافته؟
یک دلیل عمده داره. انسانها موجوداتی فرااجتماعی هستن و یکی از تبعاتش اینه که «رفتار درست» رو با نگاه کردن به بقیه آدمها تشخیص میدن.
یعنی وقتی اطراف شما ۲۰ نفر ایستادن و کسی کاری نمیکنه، این به ذهن شما تلقین میشه که هیچ «مسئولیت اجتماعی» متوجه شما نیست، چون اگه مسئولیتی وجود داشت، حتما یکی از ۲۰ نفر بقیه یه کاری میکرد! شما اون لحظه دارید به قضاوت جمع اعتماد میکنید. مشکل اینجاست: تک تک اون ۲۰ نفر دیگه هم دارن دقیقا همینطور فکر میکنن! به این میگن «توزیع مسئولیت»
به بیان دیگه، در حالی که شاید هیچکس با اتفاقی که میافته اوکی نباشه، همه تصور میکنن بقیه اوکی هستن و به نظرشون مشکلی نیست، و تحت این فشار اجتماعی، «تماشاگر» میشن.
چطور میشه با «اثر تماشاگر» مقابله کرد؟
دو تا روانشناس به اسم Latané و Darley میگن برای اینکه یه تماشاگر بخواد دست از تماشا برداره و «مداخله»/intervention انجام بده، باید این ۵ مرحله ذهنی رو به ترتیب طی کنه:
1⃣ توجه: یعنی متوجه بشه که یه اتفاقی داره میافته. سرش تو گوشی نباشه.
2⃣ تعبیر موقعیت اضطراری: به این نتیجه برسه که یه شرایط اضطراری وجود داره و خطری داره کسی رو تهدید میکنه.
3⃣ قبول مسئولیت: بدونه که شخصا یک مسئولیت اجتماعی داره در مقابل قربانی.
4⃣ تصمیم برای نحوه کمک: بتونه تصمیم بگیره که اون لحظه چه کاری انجام بده.
5⃣ کمک کردن: وارد عمل بشه.
نکته مهم اینجاست:
«اثر تماشاگر» توسط حتی یک نفر از افراد حاضر در جمعیت میتونه بشکنه!
مثال:
یادتونه یه بار یه ویدیو اومده بود بیرون که توش مامورهای گشت ارشاد داشتن یه دختر و میبردن و بقیه داشتن تماشا میکردن تا اینکه یه دختر از بین جمعیت شروع کرد به فریاد که یه کاری بکنید و نذارید ببرنش و همین داد و فریاد افراد تماشاگر جمع و وادار به واکنش کرد و در نهایت مجبور شدن ولش کنن؟
(هرچی گشتم ویدیو رو پیدا نکردم)
فریادهای اون دختر (به عنوان کسی که خودش قربانی نیست)، در واقع تونست هر ۵ مرحله بالا رو تو ذهن آدمهای اطراف یکی یکی تیک بزنه! دادههای تحقیقی هم همین پترن و نشون میدن، که معمولا وقتی یه نفر پا پیش بذاره، بقیه جمع هم پا تو جای پاش میذارن! مخصوصا که خودمون خوب میدونیم ذهنیت یک ایرانی متوسط سمت زنان ایستاده، نه سمت رژیم سرکوبگر و گشت ارشادش!
چه کاری از دست «من» نوعی برمیاد؟
اینکه این پدیده رو بشناسم، به این اعتماد کنم که تو قلب بقیه شهروندهای معمولی به اندازه کافی خوبی و ترحم وجود داره، و اون «نفر اول» باشم که فریاد میزنه و اثر تماشاگر جمع رو میشکنه!
جنگ علیه زنان