خانه / دادخواهي / «راه» بسته و دهان‌های باز!

«راه» بسته و دهان‌های باز!

این روزها این ادعا را زیاد خواهیم شنید که «با مشارکت در انتخابات و رأی دادن به فلانی اتفاقی خواهد افتاد»! در این یادداشت تلاش می‌کنم توضیح دهم که این ادعا تا چه اندازه با واقعیت موجود ایران سازگار است؟

▪️۱) حسن روحانی با بیشترین سابقه‌ی نزدیکی به نظام در مدیریت سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک و با پشتوانه رأی طیف وسیعی از مردم، سرانجام گفت که «دولتِ با تفنگ» یعنی سپاه نگذاشت موفق شود و وزیر خارجه‌اش جواد ظریف هم تصریح کرد که اختیارش در سیاست خارجی «صفر» بوده است. هر کس ادعا دارد در این ساختار بسته و فساد سیستماتیک می‌تواند تغییری ایجاد کند اول باید توضیح دهد که چه چیزی تغییر کرده یا چه معجزه‌ای بلد است که روحانی و ظریف و دیگر پیشینیان بلد نبودند. تجربه‌های پیاپی نشان داده که «دهان‌های باز» این روزها بسته بودن «راه» را انکار و پنهان می‌کنند و فردای شکست، مطلقا مسئولیتی برعهده نمی‌گیرند.
▪️۲) گویا پیش‌فرض کسانی که می‌گویند «شرکت می‌کنیم و به فلانی رأی می‌دهیم» این است که انتخابات، سالم برگزار می‌شود. یعنی سیستم برگزاری انتخابات سالم است و نتیجه رأی‌ها را حتی اگر مخالف پروژه‌ی حکومت باشد دقیق می‌شمارد. به عنوان نمونه، به امانتداری و سلامتِ ناظران و مجریان انتخابات نگاه کنیم. احمد وحیدی وزیر کشور و مسئول برگزاری انتخابات در ۶ ماه گذشته در دو دروغ بزرگ رسوا شد. یکی انکار بخشنامه حجاب‌بان‌ها که اصل نامه منتشر شد و دیگری انکار لخت کردن یک زن به دست ماموران حجاب که ویدئویش را همه دیدند. محمد مخبر، متهم فساد یک میلیارد دلاری در پرونده واکسن است و درباره پرونده‌های اقتصادی خانوادگی‌اش هم پاسخگو نبوده است. شورای نگهبان در کمال وقاحت بدون هیچ توضیحی انتخابات را دو مرحله‌ای کرده و پیشاپیش جلوی «رقیب» را گرفته و به جای «معیار قانونی»، انتخاب را بین نیروهای مورد اعتماد رهبری محدود کرده است. ناظران و مجریانی که در حوزه‌های مسئولیت‌شان به روانی و فراوانی تقلب کرده‌اند چرا در شمارش آراء تقلب نکنند؟ تجربه نشان داده هر جا بیت و شورای نگهبان و سپاه و وزارت کشور منفعت مشترک داشته باشند تقلب می‌کنند چنانکه در ۸۸ کردند. مورد به مورد می‌توان اثبات کرد که در هر دوره‌ای که تقلب گسترده نشده، این منفعت مشترک وجود نداشته است. شواهد نشان می‌دهد در وضعیت کنونی وزارت کشور و سپاه و شورای نگهبان و بیت، بر سر یک نامزد، منفعت مشترک دارند. نظام همانطور که در سال ۱۴۰۰ مصمم بود به هر قیمتی ابراهیم رئیسی را بر کرسی بنشاند اکنون هم مصمم است همان مسیر را ادامه دهد و البته از جریان‌های سیاسی به عنوان سیاهی لشکر با تاریخ مصرف مشخص بهره خواهد برد.

▪️۳) نیروهای سیاسی کشور همواره عقب‌نشینی کرده‌اند. از انتخابات آزاد به انتخابات رقابتی و سپس به انتخابات سالم. سوال این است که به چه دلیلی وقتی حتی در سلامت انتخابات تردید وجود دارد مردم را به مشارکت دعوت می‌کنند؟ خط قرمز عقب‌نشینی‌شان تا کجاست؟ امثال علی لاریجانی و جهانگیری و بقیه که حتی از حق خودشان هم نمی‌توانند دفاع کنند و در بهترین حالت، بی‌حیثیت شدن‌شان را به خدا واگذار می‌کنند چگونه در این تقلب سیستماتیک از حق مردم دفاع خواهند کرد؟ آیا تا کنون جز این بوده که «خودکامه در ازای طعمه‌ای که پیش‌پای‌شان انداخته، همه چیزشان را مطالبه کرده است»؟!

▪️۴) می‌پرسند با توجه به وضعیت بحرانی کشور پس چه باید کرد؟ پاسخ این است که هیچ! مگر اینکه تئوری و نقشه راهی وجود داشته باشد. با کمال تأسف چنین نقشه‌ای نه در داخل و نه در خارج وجود ندارد. علی خامنه‌ای و نظامیان، وضعیت سیاسی کشور را به «انسداد» رسانده‌اند؛ اتفاقی که در دیکتاتوری‌های جهان هم تجربه و تکرار شده است. در شرایط انسداد، حداقل کاری که می‌شود کرد این است که کاری نکرد تا بر مشروعیت حکومت نامشروع افزوده شود. مسئله این نیست که اگر در انتخابات شرکت نکنیم پس چه کنیم؟ مسئله این است که انتخاباتی وجود ندارد که بر سر مشارکت یا عدم مشارکت در آن دعوا کنیم. حضور بدون نقش و نقشه فقط به سود حکومت است و ایران، جامعه مدنی و مقاومتش را تضعیف و حتی ویران می‌کند.

روشن است که اپوزیسیون خارجی و داخلی در رسیدن به این انسداد و فقدان نقشه‌ی راه، متهم و مسئول‌اند. اما اینکه آنها نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند به وظیفه خود عمل کنند پیوستن به حکومتِ نامشروع را توجیه نمی‌کند.