سمت و سوى همه انقلابات، در نقطه وقوع، طبیعتاً به سمت ایجاد جوامع عادلانه تر و با ثبات تر است. این از این جهت است که انقلابات همیشه فقط بر پایه عوامل داخلى- خواست مردمى، واقع میشوند. پدیده انسانى انقلاب، از جهاتى رفتارى مشابه با یک واکنش شیمیایى دارد. جهت طبیعى هر دو به سمت ایجاد فرآورده هایى با پیوندهاى متعادلتر و باثبات تر براى اجزاء است. هر دو براى انجام خود، نیاز به عبور از سد و مانعى هستند. براى عبور از مانع، یا باید مانع را کوتاه تر کرد یا به انرژى لازم براى بالا رفتن از مانع افزود. کاتالیزور ارتفاع مانع را پایین مى آورد، و گرما، انرژى جهشى لازم را فراهم میکند.
گرچه انقلابات فقط بر پایه عوامل داخلى – یعنى خواست مردمى نهفته در آرزوها و نیازهایشان، رخ میدهند ولى هر دو عامل داخلى و خارجى بر تعیین زمان وقوع آن تأثیرى به سزا دارند. در مقام مقایسه، واکنشهاى شیمیایى نیز تحت تأثیر عامل داخلى- یعنى انتروپى (درجه بى نظمى) پیوندهاى مواد اولیه و فراورده- در جهت کم شدن انتروپى فراورده، است که جهت و انگیزه انجام پیدا میکنند، و زمان و شتاب وقوع واکنشهاى شیمیایى نیز متآثیر از هر دو عامل داخلى (ماهیت مواد و درجه ثبات نسبى پیوند میان اجزاء) و عامل خارجى (کاتالیزور و انرژى گرما) میباشد.
انقلاب ۵٧ ایران، خواستى مردمى و داخلى بود. مانع وقوع آن، اما، اختناق شاه بود. سیاست حقوق بشرى کارتر، در حکم کاتالیزور، مانع اختناقِ روبروى انقلاب را کوتاه کرد- و به بیانى بهاى پرداخت را کم کرد، و وقوع انقلاب سرعت و شتاب یافت.
حال با اشراف به ماهیت متفاوت رژیم خمینى از شاه، این رژیم هیچوقت به اختیار سطح مانع و رادع اختناق را کوتاه نخواهد کرد، بلکه این امر بایستى از طریق تضعیف پایه و بنیان، تشکیلات و آپاراتس اختناق به آن تحمیل شود. موثرترین و در دست ترین مکانیزم براى تضعیف کیفى ساختار اختناق در رژیم خمینى، در لیست تروریستى بردن سپاه جهل و جنایت پاسداران است.
در لیست سیاه بردن سپاه در این دوران، در مقام مقایسه کارکردى شبیه به سیاست حقوق بشرى کارتر خواهد داشت. این اقدام، یک ضربه کمرشکن به ساختار اختناق در داخل و صدور ارتجاع رژیم در خارج وارد میکند. از آن پس انقلاب از دیوار اختناق نه تنها بالا، بلکه عبور خواهد کرد.
تفاوت انقلاب انسانى- اما، با واکنش شیمیایى، در وجود پدیده اگاهى، اراده، انتخاب، و پرداخت بها است که در پیکره فیزیکى ماده صرف وجود ندارد، اما انسان از ان براى پیشبرد انقلاب و تکامل بهره میجوید. انسان، ایرانى، و مقاومت سازمان یافته مردم ایران در چنبره نیاز به کاتالیزور (و همچنین گرماى) خارجى براى وقوع واکنش انقلاب نمى ماند، گرچه از آن براى نزدیکتر کردن پایانى بر درد و رنج مردم، استقبال شایان میکند. ایرانى و مقاومت آن، خود با پرداخت بهاى لازم، انرژى و توان لازم براى بالا رفتن از دیوار اختناق را کسب، و انقلاب را رقم خواهد زد.